شنبه ۳ آذر
امام سجاد (ع)
ارسال شده توسط سیدمحمدمیرزاحسینی در تاریخ : يکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۹۹ | نظرات : ۶
|
|
معجزات امام سجاد علیه السلام1
شهادت حجر الاسود به امامت امام سجاد علیه السلام
از حضرت سجاد علیه السلام درباره توحید سوال شد درجواب فرمود خدا می دانست که در آخر زمان افراد عالم ومردان دقیق کنجکاو خواهند آمد خداوند(قل هو الله احد)وچند آیه از سوره حدید را تا(وهو علیم بذات الصدور)نازل فرمود. جمله(وماینزل من السماء وما یعرج فیها)از سوره حدید وجزء آیات پیش از (علیم بذات الصدور)است که در حدیث حضرت سجاد علیه السلام آمده است .این که امام سجاد(ع)در فهم این آیه به عمق دانش مردمی درآخر زمان اشاره می کند شاید ناظر به مطلبی باشد که دنیای امروز به آن متوجه شده است .ابوخالد کابلی نقل می کند که:روزی محمد بن حنفیه مرا طلب کردوقتی به خدمتش رسیدم فرمود:ای ابوخالد می خواهم تو را به مدینه خدمت امام سجاد (ع)بفرستم چه نظری داری؟گفتم:یابن امیرالمو منین به هر چه امر کنی به جان خریدارم ومدتی است که شوق ملاقات آن حضرت را دارم. سپس محمدبن حنفیه گفت: ای ابو خالد هنگامی که به مدینه رسیدی سلام مرا به آن حضرت برسان و عرض کن که محمد بن علی می گوید: که من بعد از امام حسن وامام حسین علیه السلام بزرگترین فرزندامیرالمومنین ودر امر خلافت اولویت دارم و باید این امر را به من واگذاری واگر این سخن را قبول نداری فردی را حکم قرار ده تا بین ما قضاوت نماید.ابو خالد نقل می کند: من به امر محمد بن حنفیه راهی مدینه شدم وبعد از آن که خدمت امام سجاد(ع)رسیدم پیام محمدبن حنفیه را به حضرت رساندم. آن حضرت فرمود:ای ابو خالد به عمویم بگو که امر امامت به مجرد طلب نمودن وسعی کردن میسر نمی شود واین اراده به جز تایید الهی و اخبار حضرت رسالت تحقق نمی پذیردو این امر را پیامبر عظیم الشان علیه السلام به من واگذار نموده واگر سنگین است که بپذیری من به مکه می آیم و باهم نزد حجرالاسود میرویم وآن راحکم قرار می دهیم شهادت او حقیقت را روشن می کند. ابوخالد می گوید:به مکه آمدم وپیام حضرت را به محمد بن حنفیه رساندم هنوز مدت کمی نگذشته بود امام برای طواف کعبه تشریف آوردند پس به اتفاق محمدبن حنفیه نزد حجرالاسود رفتند من هم همراه آنان بودم .امام سجاد(ع)به محمدبن حنفیه فرمود: ابتدا شما سوال کنید .محمد بن حنفیه جلو آمدو دو رکعت نماز به جای آورد ودست به دعا برداشت واز حجرالاسود تقاضای شهادت نمود اما جوابی نشنید بعد از آن امام سجاد(ع) نزدیک حجرالاسود آمد فرمود:ای سنگی که خداوند تو را گواه گردانیده بر آن کسی ازبندگان او که به طواف حرم او می آیند اگر تو می دانی که من صاحب امر هستم ومن امامی هستم که بر بندگان خدا اطاعت من واجب است باید به عموی من اعلام کنی وشهادت بدهی.ابوخالد می گوید:به امر خداوند حجرالاسود به سخن درآمد وبه زبان عربی فصیح گفت:یا محمد بن علی امر امامت متعلق به علی بن الحسین است وخداوند متعال امر ونهی او را به تو و تمامی بندگان خدا واجب گردانیده و فرمانبرداری از او را به همه ی آدمیان واجب ساخته است.وقتی محمدبن حنفیه این شهادت را از حجرالاسود شنید دست وپای امام سجاد(ع) را بوسید وگفت:یابن رسول الله امر امامت به حکم الهی به تو تفویض شده است .روایت شده است که محمدبن حنفیه این ادعا را برای اطمینان قلب خود نمود نه از روی اعتقاد ونه از روی اظهار عناد .
www.ghaemiyeh.com
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۲۶۵۸ در تاریخ يکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.