سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        افراغ اندیشه:قسمت دوم
        ارسال شده توسط

        صدف عظیمی

        در تاریخ : سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۰:۳۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۵۰ | نظرات : ۲۸

        بسم الله الرحمن الرحیم
        افراغ اندیشه(2)
         
        در باب مقایسه ی افراغ اندیشه و بداهه:
        با کسب اجازه از استاد بزرگوارم جناب استاد حاج سید فکری احمدی زاده(ملحق)
        قبل از هر گونه سخنی , اگر در این مقاله اسمی از سبکی برده شود , هیچ گونه قصد یا توهینی در کار نیست , و تنها مقصود بیان تفاوت این سبک با دیگر سبک ها است.
         
        مروری مختصر بر افراغ اندیشه:
        در قسمت اول بحث در مورد این سبک , ذکر شد که این سبک خاص است و در پیروی از هیچ سبکی نیست.
        اگر چه چنین به نظر میرسد که این سبک بدون قاعده و قانونی است اما به هیچ وجه اینگونه نیست.افراغ اندیشه نیز همچون دیگر سبک هایی که همگی با آنها آشنایی داریم قوانین خاص خود را دارا است.
        شاعر این سبک کاملا مسلط به احساس خود است.و در بیان احساس خود نه تنها در گیر و دار قالب ها و قوانین نمیشود بلکه به راحتی میتواند ماورای احساس خود را نیز بیان دارد.مخاطبی که بر عمق دید شاعر اشراف داشته باشد آنچه فراتر از یک شعر است را خواهد خواند.چه بسا در نقد شعر نیز این اشراف تاثیر به سزایی داشته باشد.
        احساس آنی است.
        شاید با خود بگویید که این یک تعریف متفاوت از بداهه سرایی است.دقیقا چون بداهه احساس آنی است , بیان احساس آزاد است و بدون در قید و بند بودن سروده می شود اما با مبنی بر دلایلی که ذکر خواهم نمود , نظاره گر این امر خواهید بود که میان این دو امر تفاوت وجود دارد.
        بداهه بیان یک احساس آنی است که در ادامه ی یک شعر , الهام از یک سخن یا از یک صورت یا حتی یک لبخند روی کاغذ جاری میشود.در واقع بداهه یعنی بیان احساس شاعر نسبت به یک واقعه یا شعری که قبلا سروده شده است و یا اتفاقی که قبلا افتاده است.
        اما افراغ اندیشه بیان احساس آنی شاعر در مورد واقعه ای است که شاعر خود آن را میبیند یا احساسش میکند و آنچه که بیان میکند یا میسراید فراتر از آنچه که مخاطب میخواند است.
        شاعر افراغ اندیشه نیز بداهه میسراید , اما حتی بداهه های افراغ اندیشه نیز از قوانین خاص خود پیروی میکند.موضوعی که توجه حقیر را به این سبک جلب کرده است , پیچیدگی این سبک در عین سادگی آن است.اگر تنها نظاره گر این مبحث باشیم بیان اندیشه ی شاعر را میبینم ولی آنچه پشت پرده است را درک نخواهیم کرد اما اگر مطالعه ی کوتاهی بر این سبک داشته باشیم در واقع با پیچیدگی این سبک آشنا خواهیم شد.
         
        نقد یک افراغ اندیشه ی عاشقانه:
        ""سقوط من از تو 
        به مانند 
        برگ درختی است 
        که دو باره در تو نفوذ می کند. 
        راه گریزی از خاکی بودنم نیست. ""
         
        در نگاه کلی که بر شعر داریم ,معنای کاملا عاشقانه ای حاکم بر این شعر است.در هوای معشوق از او جدا شدن , در حالی که خود عاشق این سقوط و جدایی را خواهان نیست ولی معشوق اصرار بر این امر دارد , همانند تمام عشق هایی که با آنها آشنایی داریم.اصرار عاشق و گریز معشوق.
        اما با کمی دقت و تفکر در این مورد و تجزیه ی بند به بند این شعر به حقیقت پنهان در آن پی میبریم.آنچه  که این شعر عاشقانه را از تمام عاشقانه ها متفات میکند در یک بند این شعر نهفته است , و این یعنی بیان استادانه ی یک حس , یک موضوع.
        """سقوط من از تو"""
        بند آغازین شعر در همان ابتدا مخاطب را به سمت این تفکر میکشاند که با شعری کاملا عاطفی رو به رو خواهد شد که در آن مقصود شاعر بیان یک شکست عشقی خواهد بود.آغازی زیبا برای شروع یک شعر که مسیر شعر را برای مخاطب در همان ابتدا مشخص میکند.بدعتی نو در بیان جدایی.
        """به مانند
        برگ درختی است"""
        بند دوم شعر تفکر مخاطب را استوار تر بر باورش میسازد که این شعر یک شکواییه در باب شکست از جانب معشوق است.عناصر"" سقوط "" در بند قبل و "" برگ "" و"" درخت "" یک مراعات النظیر بی نظیر ایجاد کرده است که همچنان ذهن مخاطب را در یک مسیر حفظ نموده است.این یعنی شاعر رندانه و زیرکانه ذهن مخاطب را در دست گرفته است.وهمچنان مخاطب را در مسیری که خود طالب آن  است پیش میبرد.
         
        """که دوباره  در  تو نفوذ میکند
        راه گریزی از خاکی بودنم نیست"""
        و اما ضربه ای که شاعر بر تمام شعر وارد میکند و مخاطب را درگیر یک دوراهی میکند این دو بند پایانی است.علاقه ی خاصی به این دو بند دارم .تمام معنای شعر و احساس شاعر متمرکز در این دو بند است.قبل ازبررسی معنای نهفته در این بند باید بگویم این دو بند ارتباط معنایی عمیقی با یکدیگر و تمام شعر ایجاد کرده اند.یک لف و نشر با استفاده از واژه ی ""خاکی"" نیز ایجاد شده است.
        و اما عمق معنای این شعر که تمام توجهم را به خود جلب نمود این جمله است:
        """دوباره در تو نفوذ میکنم"""
        یک ریزش عمیق معنا در یک بند کوتاه رخ داده است.
        وقتی برگی از درخت سقوط میکند و جدا میشود روی زمین می افتد و به مرور فرسوده و تجزیه میشود.یعنی تبدیل شدن از یک قالب به قالب دیگر.فارغ از معنای سطحی شعر , پنهان نمودن سبک شاعر در خود شعر هیجانم را برانگیخت.کاری که هیچ سبکی نتوانسته است انجام دهد.
        همانگونه که در بحث قبلی نیز عرض نمودم افراغ اندیشه یعنی تبدیل بیان از قالب احساس به قالب واژه.یعنی ریختن یک احساس از یک قالب به قالب دیگر.آنچه که در این شعر اتفاق افتاده است به خوبی بیانگر این موضوع است.تبدیل از یک قالب به قالب دیگر.گنجاندن سبک خود در شعر , علاوه بر بدیع بودن این سبک , یک بدعت دیگر در مقوله ی شعر است.
        و اما معنای این شعر , هنگاهی که برگ از درخت جدا میشود , بار دیگر تبدیل به خاک میگردد و به درخت باز میگردد.اصل عشق نیز همین است , هر چند که معشوق بگریزد اما عاشق در اصل به معشوق باز می گردد.و اینجا است که ذهن مخاطب از مسیر جدایی خارج میشود و به اصل عشق پی میبرد.
        آنچه که در این شعر رخ داده است , بی نظیر است ؛ استفاده ی جدید از آرایه ی کنایه در کل یک بند و نه در یک واژه.کنایه به سبک و کنایه به جدایی ناپذیری عاشق از معشوق.تنهاچیزی که در این مورد میتوانم بگویم , این است که هنگام نقد لذت بردم از این مهارت.
        احسنت به شاعر
         
         
         
         
                                                                                                                         با نهایت احترام
                                                                                                                            صدف عظیمی
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۰۰۸ در تاریخ سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۰:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۵۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

        پونه سادات محمدی

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        زهرا ستایش کیا(زرشید)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        فاطمه جهانباز نژاد

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        صدف عظیمی

        ،

        یوسف شجاع

        ،

        فاطمه رحمتی

        ،

        رحمت شکرالهی

        ،

        پژمان روشن طبری (شبگرد)

        ،

        حسن دولتی ( درویش)

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        مریم رئیسی اردلی

        ،

        رضا عظیمی

        ،

        زهره زاهدی

        ،

        صادق آل موسوی،بیژن

        ،

        حسین دلجویی

        ،

        پریا نیکدل

        ،

        حسين باران(کاک باران)

        ،

        لیلا اریا

        ،

        مسعود موسی زاده

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        احمد الماسی

        ،

        فاطمه برونی (خودم)

        ،

        سعید سعادتی فر(غمخوار)

        ،

        حاجی محمود جعفری

        ،

        محبوبه زیدی (ماه پوپک)

        ،

        علی مردانه (امید)

        ،

        معصومه کشوری(دخترمهتابی)

        ،

        عادل غضنفری

        ،

        جواد نسیمی

        ،

        محمدتنها

        ،

        علی غلامی

        ،

        لیلا باباخانی (سما الغزل )

        ،

        محمد ساکی

        ،

        خه بات

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        بهارک

        ،

        علی کشاورز

        ،

        فضل الله آبشنگ متخلص به شاعر روستا دوست

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        مهیار سحرخیز

        ،

        مهسا اربابی (افسانه)

        ،

        فاطمه باقری (سایه)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1