نویسنده:خالدبایزیدی(دلیر)
ژیلاحسینی یابهتربگویم:فروغ کورد درسال 1343درشهرسقزدرشرق کردستان ایران به دنیا آمده است.آشنا
می شویم.ژیلادریک خانواده ی آئینی ومذهبی که عموما اهل علم وادب وهنربودندبدنیاآمد.مرحوم شیخ عبدالقادر
جد پدرش خطاطوشاعربوده است.پدرژیلازنده یادمهران حسینی قاضی دادگستری واهل مطالعه وروشنفکری آگاه
پایه های ادب وهنررابنیادنمود.به تشویق وترغیب شیخ مهران تاواپسین روزهای زندگی اش همراه وپیشتیبان ژیلا بود.زیلا درتاریخ 1375درحالی که باماشین شخصی اش عازم تهران بودتاکه شاعربلندآوازه کوردشیرکوبیکه س را
ببینددرسن 32 سالگی براثرواژگون شدن ماشین اش درمحورسنندج ودهگلان ساعت 7/30دقیقه صبح فروغ وار
پروازرابخاطرسپردوسبکبال پرگشود.اینک چندشعرازاین شاعره همیشه جاویدان ژیلاحسینی
«سه تار»
دل تنگم چه تاریک است
آنگاه که پنجه های عشق ورزی
سوزتاراشتیاق اش رامی لرزاند
درآن هنگام
یاد دوری ات
دل رنجورش رامی لرزاند
می نوازدآوازغم
شعری نورامی سراید
....................................................
«شاید...»
ازآئینه بپرس
ازشانه ام
ازمتکایم
وازشب چراغ دل افسرده
که روزوشب چندبار
انارقلبم رامی فشارد
مهربانی تو
وعصاره ی عشق سرخ تو
گناه من را
رنگ می کند
چندبارجمله عشق من
«دوستت دارم»
خاموش
می لرزاندلبهای من را
.....................................................
خواب تورامی بینم
دستم راگرفته ای وطوفان تعجبم
مراباخود
به کناری می کشانی
اما فردا
توطوفانی
........................................................
تودرخوابم
قامت ات رابلند کرده ای
دست می کشی
ازباغستان همسایه
سیبی را
دزدکی دردستانم می گذاری
من می ترسم
درخواب
توباغبان پرازخشمی
ومن سیبم را
ازتوپنهان می کنم
..............................................................