سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        پشیمانی یک مرد
        ارسال شده توسط

        آرزو حاجی خانی

        در تاریخ : شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۲۰:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۶۸ | نظرات : ۲۷

        آرامشی که این لحظه در وجودم دارم را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کنم
        نه با غرور زمین گیرت
        و نه با رفت و آمد پیچیده ات
        عشق آن نبود که دست کودکی رادر دستت بگیری و با خود بکشی
        عشق هرگز ندیدن گامهای یک کودک نبود
        عشق فرو رفته بود در تمام تنی که هرگز لمسش نکردی
        عشق دامنی بود که 10 سالگی ات از رودخانه آورده بود و هنوز درآغوشم خیس است
        عشق مچاله شده بود
        عشق راهیچ بارانی صاف نمی کرد
        عشق طوفانی طوفانی بود
        عشق از جاری نشدن، مدام برکه هاراملامت می کرد
        عشق راکتابی می خواهم به اندازه ی سوختن یک مرد
        به اندازه ی گریه های یک مرد
        به اندازه ی ناله های یک مرد
        به اندازه ی بی خوابی یک مرد
        به اندازه ی بی تابی یک مرد
        به اندازه ی پشیمانی یک مرد
        به اندازه ی طغیان یک مرد
        تلاطم و طغیانی ام راوقت برگشتن است
          آرزو حاجی خانی ................................................................................ در این لینک  در مورد این نوشته صحبتهایی شده است. http://shere2.com/?p=6937  
        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۶۶۶ در تاریخ شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۲۰:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2