دوشنبه ۳ دی
مستانه
ارسال شده توسط محمد شیخ الدینی در تاریخ : پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۴۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۲۰ | نظرات : ۶
|
|
به تمام بودن ها باور دارم اما نه آن باوری که شما می گویید.
باور دارم گریه ی نیمه شبی هایت را که نفس کم می آورد روح بی روحت و تنفس میکنی از اشکهایی که با یک آه طولانی میروند به اعماق وجود بالشی که شده است سنگ صبورت و تمام سنگینی های چشمت را به درون خود می چشباند.
سخت است دیگر ندیدن او در صفحه ای که با بودنش معنا پیدا میکرد.
و هیچ کاری از تمام من و تو بر نمی آید جز بستن چشمهایی که کسی را نمی بینند.
و آیینه حرفهایش را چه صادقانه میگوید.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۶۰۷ در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.