سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 خرداد 1404
    3 ذو الحجة 1446
      Thursday 29 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

        پنجشنبه ۸ خرداد

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        عبدالعظیم شهرام شاعر بروجردی
        ارسال شده توسط

        سعید فلاحی

        در تاریخ : ۳ روز پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۲ | نظرات : ۰

        عبدالعظیم شهرام
        استاد زنده‌یاد "عبدالعظیم شهرام"، شاعر پیشکسوت بروجرد و عضو سابق انجمن ادبی دانشوران بروجرد، و مدیر کتابفروشی شهرام، بود، که طی سال‌های گذشته، با خانواده در آمریکا ساکن و زندگی می‌کرد.
        وی، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی، در بروجرد دیده به‌جهان گشود، و پس از اخذ دیپلم متوسطه، به شغل خبرنگاری و نمایندگی مردم بروجرد در شهرداری پرداخت. وی یک مغازه‌ی کتابفروشی نیز در بروجرد داشت، که در زمانهای قدیم مرکز فروش کتاب‌های مختلف بود، آن کتابفروشی در خیابان پهلوی بروجرد (شهدا امروزی) قرار داشت.
        همچنین ایشان از اعضای انجمن ادبی دانشوران بروجرد، در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، بود و در کنار استادانی همچون: حزین بروجردی، اصغرزاده،  رضوی، نسیم بروجردی، مواهبی طباطبایی، اوستا، صابری و... در آن انجمن، شرکت فعال داشته است.
        وی در روز یکشنبه هفده فروردین ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، غریبانه و در تنهایی و دور از وطن، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
         
        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        انجمن را نقش یاران در به هم پیوستن است
        نی پریشان کردن دل‌ها و یا بگسستن است
        ما که آواره ز ملک و خاک اجدادی شدیم
        باز کردن در به روی هم،  شعار هر تن است
        ای که عضو حلقه یاران و انسانی به جان
        چشم بگشا این نه آئین خرد در بستن است
        من غریب و تو غریب و اندراین ملک غریب
        بهتر آن باشد که با هم در صفا بنشستن است
        گر دلت پاک ز حرفی خسته و ازده شد
        چاره آن دل، به آب مهربانی شستن است
        در بیان هر کلامی لحظه‌ای اندیشه کن
        غیر از این گر برگزینی موجب دلخستن است
        گفت شهرام این سخن را و به گوش جان سپار
        مصلحت باشد همین، ورنه ز خط بگذشتن است.
         
        (۲)
        چرا ای لاله همچون من فگاری
        تو در فصل بهاران داغداری
        دل من از دو رنگی داغدار است
        تو بر دل داغ از دست که داری؟
         
        (۳)
        ندارم طاعتی اندر خور دوست
        نه جان را تاب کیفر زان نکوخوست
        در این آلودگی و شرمساری
        امید من فقط بر رحمت اوست
         
        (۴)
        بنفشه بر لب جو چون دمیدی
        در آن آیینه چون سر می‌کشیدی
        بگو بهر خدا در روی امواج
        امید نقش بر آبم ندیدی
         
        (۵)
        ای آینه گردان هنر، فر همایی
        دیوانه عاشق‌کش بی‌چون و چرایی
        ای زیور و زینت ز سر انگشت تو پیدا
        خلاق هنر، خالق هر درد و دوایی.

         
        گردآوری و نگارش:
        #زانا_کوردستانی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۶۶۸ در تاریخ ۳ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

        سعید فلاحی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1