سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طمع قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        جوشش دل بهاری
        ارسال شده توسط

        پارسا افسری

        در تاریخ : ۳ روز پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۸ | نظرات : ۰

        عنوان: جوشش دل بهاری
        واژه هایی برای گفتن دارم. واژه هایی که همچو آتشی در دل هستند. واژه هایی که قابل توصیف نیستند. قلم از نوشتنشان عاجز، و زبان از گفتنشان درمانده. قلمم همچو وجودم، غرق در این آتش سرد هست. آتشی که خاموش است. خاموشی اش، ناشی از یک جسم بسته، و مردمان از هم گسسته هست؛ ولی باید گفت. باید دل را به دریا زد. باید ترس را تبدیل به امید کرد. باید ضعف را تبدیل به خشم کرد. باید اشک ها را تبدیل به قیام ها کرد. 
        از زندگی آموخته ام که هیچوقت در مقابل حق و رؤیا نباید سکوت کرد. در مقابل ظلم، نباید توقّف و پذیرش کرد. هر کس به طریقی می جنگد. من با واژه هایم در این قیامم، و سینه ی ظلم را می دَرَم. در راهی که هیچی برای از دست دادن نیست، باید جلو رفت. به قول عطّار:
        «گر مرد رهی، میان خون باید رفت
        وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
        تو پای به ره در نِه و از هیچ مپرس
        خود راه بگویدت که چون باید رفت»
        در راه مقاومت و حق، یا می رسی یا می میری؛ غیر از این دو، هیچ راهی معنا ندارد. جوشش و کوشش روح حماسه و خیزش، اگر در وجودت باشد، هیچ چیزی جلودارت نیست. این را بدان که معنویات، مهم تر از مادّیات هست؛ و بازگشت همه به معنویات است؛ پس دل به این دنیا نبند؛ و بنده نباش؛ بلکه آزاده باش.
        «اگر مایه ی زندگی بندگی است
        دو صد بار مُردن بِه از زندگی است»
        سرو را دل سوزد اگر تو مرد آزاده ای نباشی؛ و سر سرکشان را به زیر سنگ نیاوری.
        تویی که اکنون در ایران هستی! آیا می دانی این کشورت چه ها دیده و کشیده است؟ رنج دوران بسیار بود؛ و فداکاری و دلاوری در این کشور، در عمقش هست. در خون این کشور و مردمانش، بزرگی و روحیه ی خیزشی و انقلابی نهادینه شده است؛ و در سرشت تو، خدا نوشت که بزرگی ات، تو را به بهشت و آرمانت می رساند. شاید تو آن روز آرمانی و موعود خودت را نبینی؛ امّا آیندگان می بینند؛ و در جان و قلب میلیون ها آدم، و نزد ملائک و خدا ستایش می شوی.
        در آخر، این را بدان که خاک کشورت، خاک عجیبی است. اگر با آن انس بگیری، تازه ماجرا را می فهمی.
        خزانی از جهان شد بر تو، ویران
        ز مردی ات، دلت را کن خروشان
        شکیبا باش در راهی ز خونت
        یلی خود باش تا آید بهاران

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۶۴۶ در تاریخ ۳ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

        سید مرتضی سیدی

        ،

        جواد کاظمی نیک

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1