سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ولی الله تیموری شاعر بروجردی
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی

      در تاریخ : دیروز
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰ | نظرات : ۱

      ولی‌الله تیموری
      استاد "ولی‌الله تیموری" شاعر، نویسنده و پژوهشگر لک زبان لرستانی، متخلص به "مبین بروجردی"، زاده‌ی نخستین روز سال ۱۳۵۲ خورشیدی، در شهرستان بروجرد است.
      به گزارش شبکه خبری رها نیوز ، ایشان متاهل و دارای دو فرزند دختر، به نام‌های "طاهره" و "نگار"، است، که هر دو هنرمند، شاعر و نقاش هستند.
      در سال ۱۳۸۱، سرودن شعر را به صورت جدی آغاز کرد و در همان سال مجموعه داستان‌های پندآموز را نوشت و مجوز چاپش را از وزارت ارشاد اسلامی گرفت، ولی به دلایلی شخصی چاپ نکرد.
      شرکت در کنگره‌های مختلف کشوری و استانی و شهرستان و دریافت بیش از ۵۰ لوح تقدیر در زمینه‌ی شعر و پژوهش و خدمت، از جمله، کارمند نمونه‌ی میراث فرهنگی در سال ۱۳۹۱ و گرفتن لوح تقدیر از دست معاون ریس جمهور در سالن کنفرانس اسلامی، از جمله افتخارات ایشان است.
      مستند «پدرم و تپه‌هایش»، پیرامون کار ایشان در اداره‌ی میراث فرهنگی و قسمت‌هایی از زندگی هنری ایشان، در سال ۱۳۹۳ ساخته شد و در شبکه‌های مستند و شبکه ۲ و شبکه تهران و دیگر شبکه‌های تلویزیون پخش گردید.

      ◇ نمونه‌ی شعر فارسی:
      (۱)
      زمانی با دلم رو راست بودی
      همان طوری که دل می‌خواست بودی
      نگاهت روی شعرم بال می‌ریخت
      به روی واژه‌ها افعال می‌ریخت
      به روی واژه‌ها لبخند می‌زد
      دلم را با غزل پیوند می‌زد
      غزل از باغ عشقم یاس می‌چید 
      گل زیباتر از احساس می‌چید
      غزل با من خدایی حرف می‌زد
      غزل کی از جدایی حرف می‌زد
      غزل از واژه‌ها منصور می‌ساخت
      به یاد کورشم منشور می‌ساخت
      غزل بی‌تخت جمشیدم نمی‌کرد
      دچار خواب و تردیدم نمی‌کرد 
      دلم حتی اگر بی‌تاب می‌شد
      شبیه برکه‌ی مهتاب می‌شد
      شکوفا می‌شدم باران تنم بود
      نگاه آسمان پیراهنم بود
      زمین را می‌گرفتم روی بالم
      خزان هرگز نمی‌شد رنگ سالم

      (۲)
      آنانکه به من وصله‌ی ناجور زدند
      یک روز همین حرف، به منصور زدند
      ای عاشق دیوانه چه کردی که چنین
      بر چهره‌ی زیبای تو هاشور زدند
      احساس تو را درک نکردند چرا
      بی‌آنکه بپرسند به شیپور زدند
      لبخند به چشمان تو جاری شده بود
      این سنگ زدن‌ها به چه منظور زدند
      خورشید کجایی که شب از  راه رسید
      خورشید ببین ماه تو را تور زدند.

      (۳)
      هوا را کرده‌ایخوشبو تو با عطر دل‌انگیزی
      بجز گرمای آغوشت نمی‌خواهم دگر چیزی
      به تصویرم بکش اما به سبکی خاص و رویایی
      شبیه قاب زیبای هزاران رنگ پاییزی
      تو با چشمان باران خورده‌ات هر شب غزل بانو
      درون جام چشمانم نگاهی تازه می‌ریزی
      اگر با واژه واژه از خیالم هم‌قدم باشی
      اگر در گردن شعرم تو  دستت را بیاویزی
      جهان را می‌کنی هم‌رنگ چشمان غزل خوانت
      تو احساس مرا بانو چه زیبا بر می‌انگیزی.
        
        
      (۴)
      کسی موی نگارم را ندیده
      نسیم چشم یارم را ندیده
      در این عالم نگاه هیچ چشمی
      گل روی بهارم را ندیده

      (۵)
      ای کاش تو گلبانگ اذانم باشی
      لبخند قشنگی به لبانم باشی
      آن روز مرا هیچ غمی دیگر نیست
      صبحی که تو خورشید جهانم باشی

      (۶)
      وقتی که تو هستی همه جا همراهم
      از فاصله ها حرف نزن با ماهم
      ای عشق پیامی بده آرامم کن
      ای عشق من آغوش تو را می‌خواهم

      (۷)
      تو با عشقت مرا در بند خود کن
      دلم  را عاشق  لبخند خود کن
      عزیزم شأن عشقت را نگهدار
      رفاقت با کسی مانند خود کن

      (۸)
      خورشید، عجب خواب قشنگی دیده
      در خانه‌ی من عطر زنی پیچیده 
      خورشیدِ دلم خواب تو تعبیر شده
      یا عشق به کاشانه‌ی من تابیده

      (۹)
      کسی موی نگارم را ندیده
      نسیم چشم یارم را ندیده
      در این عالم نگاه هیچ چشمی
      گل روی بهارم را ندیده

      (۱۰)
      جواب بی‌جواب واژه‌هایم
      بیا یک شب به خواب واژه‌هایم
      بزن بر تار دل چنگی دوباره
      تویی آهنگ باب واژه‌هایم.
       

      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۵۶۰ در تاریخ دیروز در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

      غلامرضا مهدوی (مهدوی)

      ،

      سید مرتضی سیدی

      نقدها و نظرات
      غلامرضا مهدوی (مهدوی)
      دیروز
      درودها بر شما بانوی گرامی
      استفاده کردم خندانک
      موفق و سربلند باشید خندانک
      خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1