شنبه ۱ دی
سرگیجه
ارسال شده توسط فیروزه سمیعی در تاریخ : چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۴۷ | نظرات : ۲۷
|
|
«سرگیجه»
درست وسط خیابان ایستاده بود، میان انبوه آدمها. همه جا تاریک و روشن، و همه چیز در حرکت.
صدای بوقها و جیغها، سایهها میدویدند.
او به آسمان نگاه کرد؛ شهابسنگی در دل شب به زمین نزدیک میشد.
سرش را پایین آورد و به گوشیاش خیره شد. پیام آخر: "بیا برگردیم."
حلقهای از دود در نفسش پیچید، به قدم بعدی فکر کرد، اما پاهایش در زمین ریشه کرده بودند.
چشمهایش را بست.
و جهان، سرگیجهای درهمپیچیده از نور و صدا، به سمت او سقوط کرد.
فیروزه سمیعی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۵۰۸۵ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود و مهر نازنین بانوی مهرآفرین شعر به دیده برمهر می خواندیدجانا صمیمانه سپاسگزارم و همچنین سرفرود مهرتونم برای همراهی و حضور زیبا و درخشانتان | |
|
درودتان جناب استاد آزادبخت عزیز و گرامی بسیار برایم باعث افتخارست که داستانک از نظر ارجمندتان گذشت و تحلیل وزین بر آن نگاشته اید. تحلیل شما بسیار جالب و عمیق و هوشمندانه است. نگاه شما به فیلم "سرگیجه" و مقایسه آن با تحلیلهای روانکاوانه و پارادوکسیهایی نظیر تاریکی و روشنایی، بسیار دقیق و تأملبرانگیز است. به ویژه، تأکید بر نقش زوم در نمایش سرگیجه و بازنمایی ناخودآگاه به خوبی به جنبههای روانشناختی و فلسفی فیلم پرداخته است. که بسیار از آن بهره بردم زنده باد پرسش شما درباره اینکه آیا برگشتن به حالت اولیه باعث رفع سرگیجه میشود یا خیر، به نظر من، به ماهیت سرگیجه به عنوان یک وضعیت دائمی و تکراری برمیگردد. سرگیجه به عنوان یک علامت از فقدان و بیثباتی، ممکن است هرگز به طور کامل رفع نشود، بلکه بیشتر به عنوان یک تجربه مستمر از بازنمایی فقدان در زندگی سوژه باقی بماند. بنابراین، ممکن است برگشتن به حالت اولیه نتواند به طور کامل سرگیجه را رفع کند، بلکه تنها به ایجاد تکرار و تحریف در درک سوژه از واقعیت میانجامد. با تقدیم احترام و سپاس از شما استاد گرانمهر برای این تحلیل عمیق و تفکر برانگیز مانا مانید و نامی و هماره شاعر | |
|
درود پس بازنمایی فقدان همان حالتی است فرد مورد نظر دنبال سرگیجه است تا علتی را که به آن دچار می شود دریابد واین همان حلقه ی زوم دوربینی است که مدام در لایه های خود ریزتر تکرار می شود تا به کنه سرگیجه پی ببرد پس فقدان برای فقدان طبق نظر فروید همان چیزی است که علت های مخصوص به خودرا دارد سپاس | |
|
درودتان جناب استاد آزادبخت گرامی دقیقا چنین است که فرمودید اما نمی دانم در بازنمایی فقدان چقدر موفق بوده است ، سرگیجه هم در معنای فیزیکی و هم در معنای تجربی و روانی راوی فقدان و پیامدهای آن است، البته با توجه به گریزی به فیلم سرگیجه ی آلفرد هیچکاک بی نهایت سپاس | |
|
درود استلد بانو عجم ممنونم | |
|
درود استاد بانوسمیعی بنظرم موجزترین ومفید ترین مطلبی بود که تابحال خواندم وگرنه حقیر برای هرپست وبلاگی مطلبی درج نمی کنم تا حرفی برای گفتن نداشته باشد | |
|
درودتان باد جناب استاد آزادبخت گرانمهر بی صبرانه منتظرم بخوانم | |
|
درودتان جناب صادقی شاعر پویا و نیک اندیش خیلی خوشحالم که با داستان ارتباط گرفتین و خوشحال تر اینکه از داستان خوشتون اومده چی بهتر از این صمیمانه سپاس برای حس خوبتون | |
|
درودتان باد شاعر گرانمهر قدردان حضور سبز و نظر ارجمندتان هستم بی نهایت سپاسگزارم | |
|
درودتان باد شاعر گرانمهر به مهر خواندید مهربان بی نهایت سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما بانو سمیعی عزیزم
بسیارزیبابود
لذت بردم ازقلم زیبایتان
آفرین