شنبه ۳ آذر
(طنز)تباهیهای من و عامو حسن(۱)
ارسال شده توسط محمد شریف صادقی در تاریخ : چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۴:۲۴
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۵ | نظرات : ۶
|
|
از خواب برمیخیزم. ساعت چهار صبح است. رو تخت خوابگاه مینشینم. میخندم...خخخخخخخ.....خررررررررخخخخررر....
هی میخندم. گاهی با صدای «خخخخخ» گاهی «سسسسس». عامو حسن که آن گوشه نشسته و سرش تو اینستاست بُهت زده نگاهم میکند: شِریپس*! های شِریپس! چته؟
و من در حالی که دارم از خنده پاره میشوم میگویم «نِ ....خخخخخخخ...نِمی....خخخخخ...دونم..خخخخخ...» الی آخر. ناگهان صورتش لبخند شیطنت آمیزی میزند:
دِراگ** زدی شریف؟! چته؟
یکم که آرام میشوم با همان حالت خنده میگویم: «خیلی خندهدار است!»
«چی؟!»
«سگ اصحابِ کهف...داشتم میخندیم به سگ اصحاب کهف..خخخخخخ....که پی نیکان گرفت و مردم شد»
«خدا همه ما رو شفا بده شریپس جان»
خندهام باز به هوا رگباری شلیک میشود
«آره خدا همه ما را مث اون سگ آدم کنه...خخخخخخ»
(این داستان کاملا دُرُصط و واغعیع)
همین قدر تباه
(حاشیه)
*شِریپس شکل تحریف شدهٔ «شریف» (اسم من) است. ارباب لغت آن را به صورت «کیلیپس»، «شِریفْزْق»، «بیلیوز»، «شیتیل» و غیره نیز ضبط کردهاند که عمدهٔ این موارد جهشهای ناموفقی بودند که انتخاب غیرطبیعی آنها را حذف کرده است.
**اینجا به معنی داروهای و موارد روان گردان است. من به شخصه هرگز «دراگ نزدهام» نه به این دلیل که مضر است...چون نیازی ندارم😁😁😁
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۴۹۴۶ در تاریخ چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۴:۲۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود. ممنون از شما. آره میشه همشو عامیانه نوشت👌 ضمنا اون مورد هم که فرمودید منو یاد یه معلمی انداخت که همیشه به ما میگفت: شما با آب عادی هم مستید😅😅😅 نیازی به آب شنگولی و دراگ و اینها هم ندارید😅 درباره اون سگ بنده خدا هم نمیدونم😅 ناخوداگاه از خواب بلند شدم شروع کردم به خندیدن😅😅😅😅 ماجرا مال حدود یکسال و خوردهای پیشه | |
|
دروددددد. این «شر یُف» را حتما به اطلاع دوستان میرسانم (احتمالا محبوب خواهد شد😊😅😅😅). متاسفانه سگ اصحاب کهف هم اگر الان میبود از مردم شدن خودش پشیمون میشد😅 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دیشب داشتم یه کلیپی از اردشیر رستمی توی اینستا میدیدم، گویا بنده خدا در جوانی مدتی معتاد بوده، و بعدش از نفهمی به قول خودش در میاد و اعتیادرو میذاره کنار...
میگفت اشتباه میکردم پول میدادم که نعشههه شم، در حالی که فهمیدم همینطوری در عالم هپروتم...🥴
دقیقا مثل حرف شما... که البته جای بسی شکر دارد
من اگه جای شما بودم این متنووو کلا عامیانه میکردم، البته این یه نظر شخصی و کاملا سلیقهایههعع، چون با این بیان یکم سخت نوشتید که حس میکنم با زبون عامیانه نوشته دلچسبتر میشد...
خاطرهتونم باحال بود
حالا چرا چهار صبح یاد سگ اصحاب کهف افتاده بودید...🤔
درود بر شما جناب صادقی ارجمند
روز پر خیر و برکتی داشته باشید