شنبه ۱ دی
خواب خواب خواب.....
ارسال شده توسط دانیال فریادی در تاریخ : يکشنبه ۳ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۵۵ | نظرات : ۱۶
|
|
از پله ها پایین رفتم با سرعت سیر نور .از پلهها ی آن زیر زمین نمور سیمانی پایین رفتم.بدون آنکه به اطراف م نگاه نکنم.هر چقدر پایین میرفتم فصا تاریک تر و نمور تر میشد.بلاخره به ته آن زیر زمین تاریک و سرد رسیدم .دوست داشتم در اینجا دیگر هیچ چیزی فکر نکنم .در آن تاریکی مطلق خود را به زحمت در گوشه سرد و نم دار چهار دست و پا جا دادم. و سرم را محکم به روی سینه می فشاردم
انگار به آخر زمان رسیده بودم .افکارم مثل خودم داشت کم کم منجمد می شد.در آن لحظه ناگهان حرکت سوسکی را روی دستم احساس کردم .با تمام قدرت سوسک را به دیوار روبرو پرتاب کردم.صدای پرتاب سوسک در گوشم پیچید.
باز دوباره بدنم را بیشتر در خود فرو کردم.دیگر به هیچ چیز فکر نمی کردم.انگار زمان در اینجا متوقف شده بود.انگاردر برزخ گیر کرده بودم.سکوت مطلق آزارم می داد.در آن تاریکی مطلق به ناگاه احساس کردم دست دارد مرا نوازش می کرد. اولش از ترس داشتم جان تهی می کردم .چند بار دست هایش را پس زدم
ولی باز او از نو شروع به نوازش کردن من می پرداخت.کم کم آن حس ترس از وجود بیرون رفت .دوست داشتم بیشتر مرا نوازش دهد.وقتی به گونه های خیس م رسید انگار حس همدردی ش گل کرده است.اندکی متوقف شد.گونه های خیس م پاک کرد و از نوشروع به نوازش کردن من پرداخت.دیگر من از حس لذت بخش نوازش های چشمان باز نمی شد انگار خواب مرا ربود.خواب خواب خواب...
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۴۸۴۶ در تاریخ يکشنبه ۳ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام و درود خدمت شما بانوی گرامی ممنون از لطف شما... بله درست می فرمایید .. متاسفانه من این داستان کوتاه بدون پاکنویس کردند مستقیما در سایت نشر کردم ولی الان خودم فهمیدم غلط املایی واشتباه فراوان دارد.. ممنون از راهنماییتون من این مدل داستان های کوتاه آنی به ذهنم میآید و زیاد روش فکر نکرده ام...ولی آخر داستان سپردم به خودت دوستان که روش فکر کنند که اون دست مهربان میتواند دست چه کسی باشد..!!! بازم از نقد شما بانوی گرامی تشکر دارم | |
|
بلا نگیری شازده | |
|
سلام درود خدمت شما استاد بزرگوار ممنون از اینکه به داستان کوتاه من سر زدید سلامت باشید و شاد | |
|
سلامو درود استاد بانوی عزیزم شاهزاده خانوم مهربان نقد پربارتان را خواندم،ان شاءالله از شما بیشتر نقد بخوانیم سلامت. تندرست باشید | |
|
درود بر جناب مانای شعر... ممنونم از توجه شما درود بر بانو پنام عزیزم مچکرم از لطف و محبتت درود بر خواهر مهربونم ممنونم از همراهی و حمایت همیشگیتون درودی دیگر جناب فریادی ارجمند خواهش میکنم... شما جسارت مارو ببخشید | |
|
درود بر شما شاهزاده خانوم عزیز و درود بر صاحب گرامی و صفحه ی ارجمندش | |
|
درود شاهزاده خانوم | |
|
درودها بر خواهر عزیز ومهربانم عالی مثل همیشه استفاده کردیم با زبان خودمانی وفهمیدنی موفق وسربلند باشید | |
|
درود متقابل بر باااانو کاسیانی عزیزم درود بر استاد عسکرزاده بزرگوار و مهربان درود بر نرگسی اطلسی عزیزم مچکرم از مهربونی کلامت شب همه دوستان و مهربانان شیک | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و دیگععع اینکه یه نگاه فنی، اونم آچار پیچگوشتی به دست به نحوه نگارشتون بندازید... و یه ویرایش اساسی کنید...
مثلاً
ولی باز او از نو شروع به نوازش کردن من می پرداخت...❎
ولی او از نو، شروع به نوازش کرد...✅
عین این عبارت دو بار استفاده شده هر دو با همین فرمت...
در آن تاریکی مطلق به ناگاه احساس کردم دست دارد مرا نوازش می کرد...❎
در آن تاریکی مطلق به ناگاه احساس کردم دستی مرا نوازش میکند...✅
از پله ها پایین رفتم با سرعت سیر نور .از پلهها ی آن زیر زمین نمور سیمانی پایین رفتم.بدون آنکه به اطراف م نگاه نکنم.هر چقدر پایین میرفتم فصا تاریک تر و نمور تر میشد❎
بدون آنکه به اطرافم نگاه کنم با سرعت نور از پلههای زیرزمین پایین رفتم و هر چقدر به دخمه وحشت نزدیک میشدم فضای تاریک و نمورش، تپش قلبم را بیشتر میکرد...
میتونه جورهای دیگه هم نوشته بشععع...
با سرعت سیر نور... میتونه باشععع با سرعت نور... چون مفهوم سیر در سرعت هست...
چرا در برخی سطور ضمیرهای پیوسته جدا نوشته شده؟...
اطراف م❎
اطرافم ✅
خیس م ❎
خیسم ✅
و همینطور الی آخررر...
شاید از نظر نگارشی نیاز به بازنگری داشت ولی انصافا هیجانانگیز و جذاب بود و تصویرسازی زیبا...
و تا حدودی نفس را در سینه حبس میکرد...
این یعنی شما میتونید در نویسندگی تبحر پیدا کنید به شرطی که کتاب زیاد مطالعه کنید... مثل من😜 ازلکی...🤭
درود بر شما جناب فریادی ارجمند
میدونم که جسارتموو به بزرگواری و مهربانیتون خواهید بخشید...
انشاءالله موفق باشید