به نام ذات حق
شکی نیست که مهدی اخوان ثالث (م امید) شعر معاصر را جلوه ای تازه بخشیده کمتر شخصی وجود دارد
که در ترکیبات شعری بتواند حتی یک پله از او پایینتر قرار گیرد چه رسد به اینکه در جایگاهی یکسان یا حتی
فراتر از او باشد شعر اخوان یا به بیان دیگر اخوانیه های او دارای مضامینی باستانی بهمراه سبکی نسبتا
منظم در قوافی و ترکیب آنها با اشعار نیمایی است که این مورد او را از دیگر شاعران متمایز میکند .
اخوان بنظر حقیر قدرت مند ترین شاعر کل تاریخ تا به کنون در ساخت ترکیبات شعری(و نه دیگر موارد)
میباشد در زیر چند نمونه ترکیبات اخوان را بیان میکنم
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن
پادشاه فصلها ، پائیز
ترکید تندر ، ترق
بين جنوب و شرق
زد آذرخشي برق
اكنون دگر باران جرجر بود
هر چيز و هر جا خيس
هر كس گريزان سوي سقفي ، گيرم از ناكس
يا سوي چتري گيرم از ابليس
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد!
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندوه، پنهان است
حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان
نفسها ابر، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است.
اخوان ثالث در ترکیبات شعری هیچ رقیبی در تاریخ شعر ندارد اما اگر شعر کهن او را بررسی کنیم
نمیتواند همپای دیگر شاعران کهن به پیش رود زیرا اخوان برای اخوانیه زاده شده و نه شعر کهن
در باب روحیات اخوان باید بگویم که او روحیاتی ملی میهنی داشت چنان که حال غایی خود را
براستی در شعر قصه شهر سنگستان بیان میکند شعری که نه یکباره یا صدباره خواندن آن بلکه
با قلب خود فهمیدنش میتواند ما را از بازخوانی بازنگه دارد
مهمترین اشعار اخوان را میتوان در
آنگاه پس از تندر
زمستان
آخر شاهنامه
قصه شهر سنگستان
مشاهده کرد و همچنین در دیگر اشعاری که از غنای کمتری برخوردارند اما احساسی ناب را به ما
هدیه کرده و رهانیدن ما و معنا با هم را برایمان به ارمغان می آورند .