سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        غرور ولبخند سربریده
        ارسال شده توسط

        محمدرضا آزادبخت

        در تاریخ : پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۰۴ | نظرات : ۰

        شاید این موضوع را تکذیب کنی وبخواهی در گوشه تنهایی خود را مدام سوته دل از جایی به جای دیگر ترجیحت  را عوض کنی .همین حالا کسی می خواهد نشانی خانه خود را به بالش زیرسرش را، بدهد
        آنقدر دقیق مشو که سنگ را زیر سرت پنهان کرده ای،آشفته ،درمانده می شود 
        آشفته،دوباره خود را به عاقبت یک روز نامه خواندن می کشانی
        شش دانگ موضوعی به سمت ذهنت عوض می شود .
        گاهی از اعتراف بدتر به نوعی کمابیش غرور در نسل من می هراسد
        ای غرور از چه چیز می هراسی؟
        کاهی نزدیک شدن مرا به خیلی چیزها دورتر می کند .
        ای غرور به چه چیز نزدیک شده ام ؟ که اینچنین مرا رها کرده ای 
        ای غرور برگرد می خواهم کمی در آغوشت،شبیه عبارت یک سطر دوباره متولد شوم 
        چه اندازه در پرسش من عجین می شوی ؟
        چه اندازه خیال می کنی کسی می خواهد شبیه من بگرید .
        گریه مرا در کدام لبخند سر بریده ای ؟
        می خواهم دوباره قربانی لبخندت شوم 
        البته کمی خشنونت را کمتر کن
        گاهی شتاب سرشت مرا عوض می کند
        گاهی بی پروا در پیشگاهت می خواهم خود را خفه کنم .
        پیشتر می آیی یا بیشتر ؟
        در چند بار واژگونی بی جهالت سرشتم را بالا می کشم از واژگونی 
        چقدر برایم جذاب می شوی وقتی بالای تمام قضیه ها می نشینی 
        فقط گوش بده گاهی از دست خود ،رنجور می شوم 
        حتم دارم کمی طول نکشیده بر می گردی.
        برگرد ای غرور من 
        ودرپایان باید بگویم که وقتی شیر جنگل شاعر می شود روباه به سرش می زند سلطان جنگل شود 
        با احترام محمدرضا آزادبخت
        واز استاد احمدی زاده بابت تمام زحمات شبانه روزی تقدیر وتشکر را به جا می آورم  
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۰۱۵ در تاریخ پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2