سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نگاهی دقیق به جریان زلال (2)
        ارسال شده توسط

        ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

        در تاریخ : شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ۰۱:۲۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۴۹ | نظرات : ۵

         
        نگاهی دقیق به جریان شعر زلال
        ( بخش دوم )
         
         
        ب- « زلال » قالبی جدید و بی نظیر است
         
        در مقدّمه ی بخش اول این مقاله به استحضارتان رسید که بنده در خصوص جریان شعر زلال، موارد زیر را ثابت خواهم کرد:
         
        الف- « زلال » شعر است
        ب- « زلال » قالبی جدید و بی نظیر است
        ج- « زلال » سبکی جدید و بی نظیر است.
         
        در خصوص قسمت « الف » یعنی: « شعر بودن زلال » ، قبلاً مطالبی (http://sherenab.com/News-View-1335.html) به محضرتان ارائه گردید.
        اینک بررسی و ثابت می شود که: «زلال» قالبی جدید و بی نظیر است
        قبلاً خاطر نشان سازم که : در یک اتفاقی نادره در تاریخ ادبیات، « زلال » هم اسم «قالب» است و هم اسم « سبک ».
         
        تعریف قالب
        واژه ی « قالب » را در فرهنگ لغات چنین تعریف کرده اند: ظرفی که در آن چیزی می ریزند تا به شکل و اندازه ی آن در آید. همچنین به معنی جسم و تن و کالبد نیز اطلاق می شود.
        و اما تعریف قالب در شعر:
        قالب شعر به شکل شعر گفته می شود که بر دو نوع است: شکل ظاهری و شکل درونی ( یا شکل ذهنی ). شکل ظاهری که شامل وزن و بی وزنی، تساوی مصراع ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه . در صورتی که قافیه ای وجود داشته باشد و صداها و حرکات ظاهری کلمه می شود.( ویکی پدیا )
        دکتر شفیعی کدکنی معتقد است: « هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر  به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. این همان چیزی است که در اصطلاح قدیم ، قصیده،غزل،قطعه و امثال اینها را از یکدیگر جدا می کرد...
        اما شکل شعر یا صورت شعر ، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله ی شکلِ درونی یا فرم ذهنی آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسئله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن.
        بسیاری از شعرهای قدیم از نوعی یکپارچگی و وحدت ارگانیک برخوردار هستند ، مثل قصاید ناصر خسرو. »
        از توجیهات فوق چنین استباط می شود که:
        اگر چنانکه نثر فنّی را در ردیف قالب های شعر قرار دهیم ، شکل درونی آن مدّ نظر است و اگر نظم را  در ردیف قالب های شعر به حساب آوریم ، بیشتر شکل بیرونی آن مدّ نظر میباشد.
        شکل بیرونی همه ی قالب های منظوم کلاسیک( غزل ، مثنوی، قصیده ، رباعی ، دوبیتی ، چهار پاره...) از بیت و مصراع تشکیل شده است.
        تعریف بیت: دو مصراع هم طول از لحاظ وزن که غالباً تکمیل کننده ی معنا و مفهوم همدیگرند و وقتی مصراع ها زیر هم قرار می گیرند شکل بیرونی مستطیل خوابیده را تشکیل می دهند(چه قافیه دار باشند و چه بی قافیه)
        در همه ی قالب های منـظوم کلاسیک صحبت از بیت و مصراع است. و در نثر از بیت خبری نیست. بلکه سطرها به اختیار کوتاه و بلند می شوند.
        بنابر این بنده قالب های شعری قبل از ظهور  قالب زلال را به سه نوع تقسیم می کنم:
        1- قالب های منظوم کلاسیک (مثل قصیده، قطعه، غزل،رباعی،دوبیتی...)
        2-قالب های منثور کلاسیک (مثل بحر طویل، نثر مسجع، نثر مرسل، نثر فنی... )
        3- قالب های بینابین کلاسیک( مخلوط با بیت و نثر  مثل حکایتهای سعدی )
         
        جهت رفع خستگی در ادامه ی مطلب، ترجیـح می دهم که گامی در  گلستان زلال به سیاحت بپردازیم.
         
        تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر زلال
        تاریخ و محل پیدایش زلال
        « زلال » به عنوان قالبی تعریف شده در عرصه ی شعر، در تاریخ دوم بهمنسال یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری شمسی با اصول و توضیحات کامل،به همراه  بیست و سه شعر و با نمونه ای از بررسی ها تولد یافته و از طریق اینترنت و به توسط دادا بیلوردی بر عالم ادبیات تحویل گردید.محل تولد زلال، کشور ایران است و در قلّه ی پارک ائل گولی تبریز به اینجانب (دادا بیلوردی) الهام شده است. قبلاً شعری در هیچ سبک و قالب شعری در هیچ جای دنیا با این تعاریف و قوانین و ساختار نبوده است.
        اصل شعری که برایم الهام شد این است:
        ترانه خـوان شده ای
        تـــو بــاز ای گلم جـــوان شده ای
        بیــــا که خانه به خانه به خویش سر بزنیم
        چــرا ز عاشق سرمست روزگـار خـود نهان شده ای؟
        بیـــــا که بی تـو درین آشیـانـه مـی میـرم
        چگونه جان دهمت؟جان شده ای
        ز دل، گران شده ای
        این حالت صعود و نزول رندانه ی موسیقی کلام و  شکل درونی شعر (که چون قلّه ای در ذهن نمایان می گردد) چنان مرا مست احوال و غرق در نوعی احساس گرم  نمود که مجبور شدم چهل شبانه روز خلوت نموده برایش تعریف و قواعد بنویسم:
        تعریف زلال
         شعري است با طول وزن پلّه اي كه بطور مساوي از سطر كم شروع شده و در سطر كم نيز به اتمام مي رسد . اين نوع شعر داراي 5 الي 11 سطر مي باشد . از لحاظ وزن به طولاني ترين سطر كه سطر وسطي مي باشد  « سطر مادر »  و  سطرهاي اطراف آن را  « سطرهاي قرينه »  مي گويند . زلال داراي قالب های مختلفی است كه  هركدام براي خود  اصول و تعاريف خاصّي دارند.
         
        قانون كلّي زلال
        1-  سطر اول و آخر داراي حداكثر  پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثي عروضي و يا حداكثر  شش عدد هجا در وزن مثلّثي آزاد باشد.
         2- تعداد ضرباهنگ بين دو سطر ( تفاوت پلّه اي بين دو سطر همجوار از هم ) در  وزن مثلثي عروض ، فقط 2 عدد و تعداد هجا در وزن مثلثي آزاد حداكثر تا  شش  عدد  كه با يك فاصله ي مساوي بطور پله اي نزول و صعود داشته باشد. ( مثال : اگر  تعداد  ضرباهنگ سطر دوم  از تعداد ضرباهنگ سطر  اول ، دوتا  بيشتر باشد بايد تعداد ضرباهنگ سطر سوم  هم از سطر دوم ، دو تا بيشتر باشد . به همين ترتيب دو به دو  و پله اي صعود مي كند تا سطر مادر و بعد به همان اندازه بطور متقارن و با فاصله ي يكسان كاهش مي يابد . به این عمل در زلال عروضی، راز « 2 » گفته می شود)
        3- ريتم  موسيقيايي از ابتدا تا آخر بطور  روان حفظ گردد.
        4- تعداد سطرهاي هر زلال ، از 5  كمتر  و از 11 بيشتر نباشد. ( یعنی 5،7،9،11 )
        5- سطرها زير هم نوشته شوند.
        6- سطرهاي قرینه ، از لحاظ طول وزن عروض يا تعداد هجا و تعداد ضرباهنگ باهم مساوي باشند .
        (توجه:تعداد ضرب بين سطرها در همه ي زلالهاي عروضي فقط 2 است )
         
        مفهوم ضرباهنگ:
        ضربه ای که در یک ملودی و یا موسیقی شعر ایجاد می شود ( طبل زنی ) مثال:
        مفاعیلُن = مفا+عیلُن= 2 ضرباهنگ
        مفاعیلُن مفاعیلُن = 4 ضرباهنگ
        مثالی دیگر:
        مستفعلُن= مُستَف+عَلُن= 2 ضرباهنگ
        مستفعلُن مستفعلُن= 4 ضرباهنگ
        مثالی دیگر:
        مستفعلُن فَع = مُستَف+عَلُن+فَع= 3 ضرباهنگ
        مستفعلُن مستفعلُن فَع= 5 ضرباهنگ
         
         انواع قالب های زلال
         
        1- عروضی قافیه دار
        الف- قافیه دار یک در میان
        ب- قافیه دار با آزادی سطر مادر
        ج- تمام قافیه
        2- عروضی بدون قافیه
        3- زلال آزاد
        4- عروضی قافیه دار پیوسته
        5- عروضی بی قافیه ی پیوسته
        6- زلال آزاد پیوسته
         
        1- آرایش در زلال عروضی قافیه دار:
        الف: قافیه دار یک در میان ( این بهترین است )
        مثال در پنج سطری:
         
        ..........قافیه
        .....................قافیه
        .................................آزاد
        .....................قافیه
        ..........قافیه
         
        مثال در هفت سطری:
         
        ..............قافیه
        ............................قافیه
        ............................................آزاد
        .........................................................قافیه
        ............................................آزاد
        ............................قافیه
        ..............قافیه
         
        ب: قافیه دار با آزادی در سطر مادر
         
        مثال در هفت سطری:
         
        ..............قافیه
        ............................قافیه
        ............................................قافیه
        .........................................................آزاد
        ............................................قافیه
        ............................قافیه
        ..............قافیه
         
        ج: تمام قافیه
        مثال در پنج سطری:
         
        ..........قافیه
        .....................قافیه
        .................................قافیه
        .....................قافیه
        ..........قافیه
         
        مثال در هفت سطری:
         
        ..............قافیه
        ............................قافیه
        ............................................قافیه
        .........................................................قافیه
        ............................................قافیه
        ............................قافیه
        ..............قافیه
         
        در همه ی انواع زلال، قانون کلی زلال مراعات می گردد با این تفاوت که در نوع عروضی قافیه دار، آرایش قافیه هست و در نوع بی قافیه از آوردن قافیه صرفنظر می شود و در نوع آزاد بصورت هجائی عمل می گردد.
        زلال آزاد  مقیّد به ردیف و قافیه و اوزان عروضی نیست و در این نوع ، بیشتر روی تصویر و تخیّل و  کوتاه و محکم گویی و روی آرایه های نادره ، تمرکز حواس می شود . و گاهی هم می بینید که  سادگی موضوع بخاطر  اهمیت پیام  ارجحتر از به کار بردن سایر افاده های ادبی است.
        توجّه فرمایید که زلال آزاد ، از قانون کلّی خارج نمی شود . آزادی این ، فقط  از قید اوزان عروضی و  ردیف قافیه می باشد . در این شعر  طبق قانون کلی زلال ، فاصله ی بین سطرها با شمارش هجاها مراعات می گردد. یعنی سطر اول و آخر هر کدام  دارای حداکثر  شش عدد هجا باشد و تعداد هجای بین دو سطر ( تفاوت پلّه ای بین دو سطر همجوار از هم )  حداکثر تا  شش  عدد بوده و با یک مقدار تفاوت بطور پله ای نزول و صعود دارد.
        ساختار زلال آزاد با شمارش هجا به دلایل زیر  دارای ارزش می باشد:
        1- شکل ساختار ، در روی صفحه ، بر محتوا، زیبایی می بخشد. بطور کلی در کنار صفحه بصورت مثلث و در وسط صفحه بصورت لوزی و یا در نگاه محیطی به صورت پنج و شش ضلعی نمایان می گردد.
        2-   سعی می شود پیام، علیرغم آرایه دار بودن، بصورت شفاف و زلال   بر مخاطب منتقل گردد.
        3-   شاعر  از یک سو از زحمت عروض، آزاد گشته و از سوی دیگر تمرکز حواس بر ساییدن کلام دارد. توجه داشته باشید که شکل لوزی و مثلث و پنج ضلعی و شش ضلعی در انواع ساختار زلال با رعایت قوانین وزن بوجود می آید.
        زلال به نگین انگشتری می ماند که هر چه رویش زحمت و دقت به عمل آید به جلایش افزوده می گردد.
        نظر شخصی من:
        هر چند که زلال عروضی قافیه دار، زحمت و حوصله و مهارت زیادی می طلبد اما به دلیل لذّت موسیقییائی خاص، دارای اهمیّت زیادی بوده و خلق شاهکار در این نوع قالب، بیشتر مدّ نظر است.
        معمولاً پیام در زلال بصورت شفاف و صاف بر مخاطب عرضه می گردد.
         
        زلال پیوسته چه نوع زلالی است؟
        اگر دو یا چند زلال را طبق رعایت موارد زیر پشت سر هم بنویسیم به آن زلال پیوسته می گویند:
        1-   مجموع تعداد سطور زلالها با هم مساوی باشند ( یعنی اگر زلال اولی پنج سطری است بقیه هم باید پنج سطری باشند )
        2-   محتوای کلام  یکی باشد ( یعنی زلال اولی در یک محتوا و دیگری ها  خارج از محتوا نباشند)
        3-   وزن همه ی زلالها یکسان بماند ( یعنی اگر زلال اولی با  سطر چهار ضرباهنگی « مستفعلُن مستفعلُن » شروع شده و به اتمام رسیده زلال های بعدی هم با همان وزن ادامه یابند.
        4-   در صورت قافیه دار بودن، آرایش قوافی در زلالها به صورت یکسان عمل شود ( یعنی زلال اولی یک در میان قاقیه  و بعدی ها تمام قافیه یا بی قافیه نباشند )
        5-   سعی شود زلالها با یک سطر از همدیگر  فاصله گیرند.
        6-   هر قطعه زلال در  نوع پیوسته ، علیرغم رعایت یکسانی آرایش قافیه، قوافی مستقلی دارد ( یعنی می شود در هر زلال از یک نوع قافیه و ردیف برخوردار شد. مثلاٌ اگر در زلال اولی از قوافی «جان و جهان و ...» استفاده شده دیگر لازم نیست در بعدی ها از همین قوافی استفاده کرد می توان از قافیه های دیگری چون « آب و خواب و ... » بهره مند شد  ).
        توضیح: در زلال پیوسته محدودیتی نیست.
        زلال پیوسته به خاطر این است که اگر شاعری مطلبش تمام نشد بتواند ادامه دهد. گاهی اوقات دیده شده که زلال عروضی هفت سطری نوشته ام و دیده ام مطلبم تمام نشده ادامه داده ام و زلالم شده پیوسته. من زلال پیوسته ی هفتاد دو قطعه ای هم نوشته ام. شاید از این بیشتر هم بنویسند و محدودیتی نیست.
        یک مثال برای زلال پیوسته:
         
        شادم، از دردی بگو
        گرمم، از کولاک و از سـردی بگو
        سیرم، از امــواج سـرخ و داغ دریــا دم بـزن!
        با خدای من چه می کردی؟ بگو
        از جوانمردی بگو
        *
        آه،  ای  هفتـــــه خیـــال!
        شاعری خودجوش می خواهد زلال
        ما « یقین » بر قالب زرّین « ایمان » ریختیـم
        طــرح او نـــه از خیــال و احتــمــال
        بلکه هست از شور و حال
        *
        ما زلالــی می شویــم
        مست از حالی به حالی می شویم
        کهکشان عــشق را آلــوده تــر خـواهیم ساخت
        آنـچنـان محـو جمـالــی می شویــم
        کز تو خالی می شویم
         
        وزن:
         
        فاعلاتُن فاعلات
        فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
        فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
        فاعلاتُن فاعلاتُن فاعلات
        فاعلاتُن فاعلات
         
        آرایش قافیه:
         
        ................قافیه
        .............................قافیه
        .........................................آزاد
        .............................قافیه
        ................قافیه
         
        چنانکه ملاحظه میفرمایید در داخل زلال، از بیت خبری نیست و شکل خارجی اش مطابق تعریف و بر اساس آرایش اوزان قانونی به طور کلی به حالت مثلث یا لوزی و گاهی هم در نگاه از محیـط ، بصورت پنج ضلعی یا شش ضلعی در روی صفحه ، نمایان می گردد.
        نمونه ای از زلال:
        با شروع ریتم موسیقییائی « مستفعلن مستفعلن » با دخالت « مستفعلن »
        فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-6-4)
         
        مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن
         
        آرایش قافیه:
         
        ......قافیه
        ............قافیه
        ....................آزاد
        ............قافیه
        ......قافیه
         
        شعر:
          
        امروز چون شب می شود
        شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود
        خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،
        دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود
        زنـبــور عـقـرب می شود
         
        نگاه دقیق:
         
         مستفعلن مستفعلن(۴ض)
        امروز چون شب می شود(۴ض)
         
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
        شب را ز خفّـاشان لبـالب می شود(۶ض)
         
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۸ض)
        خرپای ها، خرنای ها ، خر چشم ها ، خرگوش ها،(۸ض)
         
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن(۶ض)
        دور هم اند و «خر» مؤدّب می شود(۶ض)
         
        مستفعلن مستفعلن(۴ض)
        زنـبــور عـقـرب می شود(۴ض)
         
         
        نمونه ی دوم  از زلال:
         
        با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلاتن فاعلن » با دخالت « فاعلاتن »
        فرم ضرباهنگ (۴-۶-۸-۶-۴)
         
        فاعلاتُن فاعلَن
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
        فاعلاتن فاعلن
         
        آرایش قافیه
         
        ......قافیه
        ..........قافیه
        ..................آزاد
        ..........قافیه
        ......قافیه
         
         
        شعر: (عروضی قافیه دار پیوسته )
          
        همچنان در من بسوز!
        ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!
        چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا
        کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!
        سُرخ چون آهن بسوز!
         *
        رازهــــا شـد بــرمــلا
        همچنــان ارباب هستــــی بر دادا
        ما ز جان خویش هم آخــــر گذشتیم، عـــشق کن!
        ماه و خــورشید و زمین بر تـو فدا
        خوش به حالت ای خدا!
         
        نگاه دقیق:
         
        فاعلاتُن فاعلَن(۴ض)
        همچنان در من بسوز!(۴ض)
         
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
        ای که سوزاندی به من خرمن، بسوز!(۶ض)
         
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۸ض)
        چـــرخـــه ای دیگــــر بیـــاغـــاز آفتابی کــــن مــــرا(۸ض)
         
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(۶ض)
        کهکــشــان عـــشـق را اصـلاً بـسوز!(۶ض)
         
        فاعلاتن فاعلن(۴ض)
        سُرخ چون آهن بسوز!(۴ض)
         
         
        نمونه ای دیگر از زلال :
         
        آه بکش
        بــر دل مــن راه بکش
        گـرمتــر از نیـمه شب تــار بیــــا
        پرده ی شرمت سر پر روی سحرگاه بکش
        خلـوت رنگیـن مــــــرا روح بـشو
        عکس من و چاه بکش
        ماه بکش
         
         
        نمونه ای دیگر: با شروع ریتم موسیقییائی « فاعلَتـُن » با دخالت « فاعلَتـُن »
        فرم ضرباهنگ:  2-4-6-8-6-4-2:
         
        فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن
         
        فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن فاعلتن
        فاعلتن
         
         
        آرایش قافیه:
         
        ......قافیه
        .............قافیه
        ........................آزاد
        .................................قافیه
        ........................آزاد
        .............قافیه
        ......قافیه
         
         
        و  نمونه ی دیگر از بدون قافیه:
         
        مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن
         
        شعر ( زلال عروضی بدون قافیه از جناب حمید حمیدی زاده ):
         
        کمان ابـرو!
        حجاب از چهره می گیری؟!
        دلم را می بری هردم که می خواهی؟!
        بـه سان غنـچه می رقصی بـه همراه نسیم امشب؟!
        تـــو از زخــــــــم نهــان خنـــجر مـژگان
        خبر داری که می باری؟!
        مزن بر من
         
        و....می بینیم که در زلال، اصلاً  نشانی از « بیت » و یکدستی اوزان نیست. ( تعریف بیت: دو مصراع از شعر که هم طول و هم وزن بوده و تکمیل کننده ی معنای یکدیگرند.)
        بیت و مصراع ( لنگه ی بیت )،  نشانی از  قالب های منظوم کلاسیک است که تشکیل دهنده ی شکل بیرونی قالب به صورت مستطیل و مربّع می باشد:
         
        مثال (مستطیل خوابیده):
         
        مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
        مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
         
        نمونه ( بیتی از حافظ ):
         
        روان تشنه ی ما را به جرعه ای دریاب
        چو می دهنـد زلال خضر  ز جام جمت
         
        مثال ( مستطیل عمودی):
         
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
        مفاعیلن مفاعیلن فعولن
         
        نمونه ای از غزلیات شمس:
         
        چـو شب شد جملگان در خواب رفتند
        همــه چــون ماهـیــــان در آب رفتـنـد
        دو چـشــم عـاشقـان بیـــــــدار تا روز
        همه شب سوی آن محــــــراب رفتند
        چــو ایشان را حـــریف از انـــدرونست
        چـــه غم دارنـد اگـــــــر اصحاب رفتند
        همــه در غصّـه و در تـاب و عشّــــاق
        بـــه سوی طــره ی پــــرتـاب رفتـنـــد
        همـــه انــــــــدر غـم اسباب و ایشان
        قـلنــــدروار بـــــی اسبــاب رفتـنــــــد
        کـــــــه یابد گرد ایشان را؟ که ایشان
        چــو بـرق و بـاد سخت اشتــاب رفتند
        تـــو چـون دلــوی برین دولاب می گرد
        کــــــــــه ایشان بـرتــر از دولاب رفتند
        ببین آنهــا کـــــــــــــه بند سیم بودند
        درون خـــــاک چـــــون سیـماب رفتند
        ببین آنها کـــــــــــه سیمین بر گُریدند
        بــــــه روی ســـــرخ چون عُتّاب رفتند
         
        مثال (مستطیل یا مربّع ):
         
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
         
        نمونه ای از مقطعات حافظ شیرازی:
         
        درین ظلمت سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
        گهی انگشت بـر دنـدان گهی سـر بـر ســـر زانو
        تنــاهــی الصبــر مذحلت بمأوی الاسد سـرحـان
        و طـارالعقـل اذغـنـت بـــوکــــر الــــورق غـــربـان
        بیـــــا ای طایـــر فــرخ بیـــــاور مــــژده ی دولـت
        عسی الایـــام ان یـــرجـعـن قـوماً کالذی کانــوا
         
        مثال (مستطیل یا مربع):
         
        فاعلاتن فعـولن فعولن
        فاعلاتن فعـولن فعولن
        فاعلاتن فعولن فعولن
        فاعلاتن فعولن فعولن
        فاعلاتن فعولن فعولن
         
        نمونه ای از افسانه ی نیما یوشیج :
         
        لیک ایـن آشیانـهـــا سراسـر
        بـر کف بـادهــا انــــــــدر آینـد
        رهروان انـــدر این راه هستند
        کاندرین غم به غم میسراینـد
        او یـکی نیـــز  از رهـروان بـود
         
        مثال از بینابین ( آواره در بین نظم کلاسیک و نثر کلاسیک )
        مستطیل یا مربع + بی شکل (نثر)
         
        فاعلاتن فعلن
        فاعلاتن فعلن
         
        +
         
        نثر
         
        +
         
        فاعلاتن فعلن
        فاعلاتن فعلن
        فاعلاتن فعلن
        فاعلاتن فعلن
         
        +
         
        نثر
         
        نمونه ای از نیما یوشیج:
         
        مـی تـــراود مهتــاب
        می درخشد شبتاب
         
         
        +
         
        نثر
         
        +
         
        دستها می سایم
        تـا دری بگشایـــم
        بـر عبث می پـایم
        که بـه در کس آید
         
        +
         نثر
         
        اگر قالب، به طور کلی، خالی از « بیت » و بی شکل باشد در گروه نثرها قرار می گیرد و اگر نثری باشد که داخلش با ابیاتی مزیّن است در گروه قالب بینابین کلاسیک قرار می گیرد ( مثل حکایت های بین قرن چهارم و دهم )
        در بین قالب های منظوم کلاسیک دارای « بیت » ، ترانه هایی نیز به چشم می خورد.
         
        مثالی از مستطیل های طبقاتی:
         
        مفاعیلن
        مفاعیلن
         
        مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن
         
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
        مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
         
        نمونه ا ی از ترانه های کلاسیک :
         
        تو را دیدم
        پسندیـدم
         
        تو را گفتند خوشحالی
        و من اینبــار خنـدیــدم
         
        ز بس در عشق تو پروانگی کردم
        ز روی آتشت من شعله ها چیدم
         
        ....
         
        قالب هایی مثل غزل و مثنوی که در اوزانی یکدست شکل می گیرند مستطیل عمودی را در روی صفحه نمایان می سازند. مثال:
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
         
        نمونه (غزلی از سعدی):
         
        آخــر نگاهی بــاز کـن وقتــی کــه بـر مــا بگذری
        یـا کبــر منعت می کنـد کــز دوستــان یـــاد آوری
        هرگـــز نبـود انــدر ختـن بــر صورتی چنــدین فتن
        هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
        صورتـگــر دیبــای چیـن گـــو صورت رویـش ببیــن
        یــا صورتــی بـر کش چنین یــا توبه کن صورتگری
        بالای ســـرو بـوستـــان رویی نـدارد دلستـــــــان
        خورشیــد بــــا رویـی چنـان مـویی نـدارد عنبـری
        تا نقش میبندد فلک کس را نبـودست ایـن نـمک
        ماهی نـدانـم  یــــا ملک فرزنــــد آدم یـــــا پــری
        تا دل بــــه مهرت داده دام در بـحر فکر افتــاده ام
        چون در نماز استاده ام گویی بـه محراب انـــدری
        دیگر نمی دانم طریق از دست رفتم چـون غـریق
        آنک دهانت چون عقیق ازبس که خونم میخـوری
        گر رفتـه بـاشم زیـن جهـان بـاز آیـدم رفتـــه روان
        گــر همچنین دامـن کشان بـالای خاکــم بـگذری
        از نعلش آتش می جهـد نعلم در آتش مــی نهـد
        گر دیگری جان میدهد سعدی تـو جـان میپـروری
        هر کس که دعوی میکند کو بـا تــو انسی میکند
        در عهـد موسی مــــی کنـد آواز گـاو سامــــــری
         
        حالا در ریتم « مستفعلن » به زلال نگاه کنید که در روی صفحه، طرح کلی مثلث یا لوزی را ایجاد می کند:
         
        مستفعلُن
        مستفعلُن مستفعلُن
        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن
        مستفعلُن مستفعلُن
        مستفعلُن
         
        نمونه:
         
        ای باغبان!
        برخیـز از خواب گران!
        آب از گلـوی نهـر می ریـزد  بــه چـاه
        رحمی بـرای غنچه هــای عـاشـق شیـرین زبـان.
        اینک تو بیل عشق را بر دست گیر!
        بازوی دل کن امتحان
        برخیز!هان!
         
        چند نکته ی مهمّ:
        دکتر شفیعی کدکنی: هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر  به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. این همان چیزی است که در اصطلاح قدیم ، قصیده،غزل،قطعه و امثال اینها را از یکدیگر جدا می کرد...
        دادا: بیت و مصرع در قالب های منظوم کلاسیک ( غزل، قصیده، قطعه و...) و نامساوی بودن طول سطور در قالب های منثور کلاسیک ( مرسل،مسجع، فنی و...) « هنجار » است. زلال این « هنجار » را شکسته است.
        دکتر شفیعی کدکنی: اما شکل شعر یا صورت شعر ، یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله ی شکلِ درونی یا فرم ذهنی آن است که به طور خلاصه عبارت است از مسئله ی پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی آن.
        دادا: در شعر زلال، نحوه ی حرکت اوزان با صعود و نزولشان،تصویر فتح قلّه ای را در وزن مصوّر مثلّثی به تجسّم ذهنی رسانده و فضای هندسی جالبی را در عالم خیال و معنا نمایان می سازد.
        دکتر شفیعی کدکنی: بسیاری از شعرهای قدیم از نوعی یکپارچگی و وحدت ارگانیک برخوردار هستند ، مثل قصاید ناصر خسرو.
        دادا: اوزان عروضی در شعر زلال، بیشتر روی آهنگ  مواجین بیرونی و روی نوعی حالت ریتمیک و موسیقییائی و بصورت امواج، صعود و نزول داشته، و تصاویر را در روی موسیقی به رقص وامیدارد. این حالت در نوع عروضی پیوسته بیشتر قابل درک است. زلال های عروضی از نوع قافیه دار و بی قافیه در  تصویر کلام و ایجاد موسیقی محشر می کنند.
        میان کلام:
        حقیقت امر این است که قالب شعر ، باید دارای تعریف و حصار باشد که در آن حصار، کلام ، ساییده شوند. اما برای اینکه ما نسل ها به شعریّتهای برخی نثرها پی برده و از آنها لذت ببریم آمدند تعریف قالب شعر را عوض نموده و توجیـه آمیز کردند. به عبارتی ، به تعریف قالب شعر چنان بال و پر بستند که بتوان نثر را نیز به عنوان شعر بر ادبیات قالب کرد.
        مثلاً ما از مناجات نامه ی شیخ عبدالله انصاری که در وزنی روان و دلنشین نوشته شده لذت می بریم که از این می توان بعنوان شعر در قالب نثر  نام برد. و هزاران نثر در آرایه ها و  تصاویر مختلف که از قرنها پیش رایج بوده است. و اجداد ما آنها را در تعاریفشان به عنوان شعر  معرفی نموده اند. و در کوچه بازار های تهی از روزنامه و مجله و اینترنت و رادیو و تلویزیون، وقتی کسی صحبتش مزیّن به تخیل و استعاره بود ، می گفتند فلانی سخنی شاعرانه می گوید و شاعر است... و بعدها شعر در قالب نثر را رواج دادند. مثلاً ابن سینا کلام مخیّل را شعر می گفته است. بنابر این اکثر قدما که نثرهای دارای تصویر و استعاره را ، قطعات شاعرانه می گفتند، این تدائی آنست که حس شعریت در نثر را دریافته بودند. و امثال مناجات نامه ی انصاری را شعر می دانستند. و بدین نحو ، شعر در قالب نثر مثل بحر طویل و نثرهایی فنّی از قرن ششم رواج یافت. لیکن این امر معایبی به شرح زیر در پی داشت:
        1- بعد از رواج شدن نشریات و روزنامه ها و بخصوص به موازات رونق یافتن صنعت چاپ در جوامع بشری، عده ای از قالب شدن نثر بر ادبیات ، جهت رسیدن به نام و شهرت، سوء استفاده نموده و هر چه به زبانشان آمد نوشتند و نسل عزیز را به گیج خواندن و گنگ نوشتن ها هدایت کردند.
        2- با به میان کشیدن نام  شعر « نو! »  برای نثر، خود به خود به نسل حاضر چنان القاء شد که انگار سبک ها و شعرهای گذشته ، کهنه گشته و دیگر مفید نمی باشند و صد افسوس که عدّه ای نمک نشناس، در آغوش کلاسیک بر کلاسیک سیلی زدند.
        3- با وارد کردن نثرهای مختلفی در اسمهای سپید و نیمائی و طرح و .... بر گروه شعرها، تنبل پروری را در جامعه ی ادبیاتی رواج دادند و همچنین هنرمند و غیر هنرمند و ضعیف و قوی از هم تشخیص داده نشد. عوض اینکه وزن و موسیقی و نظام را یاد گرفته و محتوای قالب های منظومی چون  غزل و رباعی و مثنوی را به روز نموده و در آن پخته گردند، نشستند نثر نوشتند و چنان در این نثر نویسی پز دادند و سوء استفاده از موقعیت کردند که گویا اجدادمان از بزرگترین عقب مانده های روزگار بودند و ما نمی دانستیم!
        هیچ از یادم نمی رود، چند سال پیش یک نفر برایم گفت : «قبلاً غزل می نوشتم و حالا دیگر شعر سپید می نویسم. غزل مال قدیم بوده و کهنه شده است.» گفتم فلانی!  یکی از آن غزل هایتان را برایم بخوان!... ایشان ماند. دیدم  دروغ می گوید اصلاً  غزل نوشتن بلد نیست و از ناتوانی به نثر روی آورده است.
        4- با ترویج نثر به عنوان شعر، نظام موسیقی را خراب کردند و این یعنی خیانتی جبران ناپذیر.
        مستحضر باشید که تثبیت اصالت موسیقی تمدّن ما منوط بر تثبیت اصالت قالب های منظوم است نه منثور. لذا اگر بخواهند اصالت موسیقی تمدّن ما را از بین ببرند، اول قالب های منظوم را از مُد می اندازند.
        قالب های منظوم در سبک فرم کلاسیک عبارت از غزل،رباعی، مثنوی و.... و قالب های منظوم در سبک فرم زلال عبارت از  زلال قافیه دار ، زلال بی قافیه و زلال پیوسته می باشد.
        قالب های منثور نیز عبارت از انواع نثر از جمله : بینابین، نثر مسجع و نثر فنی ( نیمائی و نثر کوتاه یک سطری و دو سطری و سه سطری و...) و نثر مرسل فنی (سپید و طرح و...) و امثالهم می باشند.
        هیجان موسیقی کدام نثر می تواند مثل قالب های منظوم  عروضی ، دل آدم را برقصاند؟! اینک جوانان ما رو به نثر آورده اند و رفته رفته شاعران فعال در قالب منظوم را به سخره می گیرند!!! فلانی قدرت خلق یک غزل را ندارد آمده با نثر نویسی، بر اساتید غزل هم ، سیادت می کند!!!
        5- قالب کردن نثر به گروه شعر ادبیات ، جوانان عزیز ما را ناتوان به بار آورد. دیگر به یادگیری اوزان و موسیقی فکر نمی کنند. راحت طلب شده اند. می نشینند دو کلمه بر آسفالت تصویر می نویسند و دیگران هم هزار کلمه بر سیاهی اش تفسیر.
        6- « تکرار دوباره ی سبک و قالب نثر  قدیم»  را به عنوان ساختار شکنی در قالب های منظوم عروضی  به حساب آورده، نثر مسجع و فنی را بدون تعریف و حصار، نوشتند و نامش را «شعر نو» گذاشتند و نسل مرا خر حساب کردند.  !!!....نمی دانم که در برابر دانشمندان با هوش نسل آینده چه جوابی خواهند داد!؟
        7- با توجیهات غیر منطقی، «قالب شعر» بودن نثرهای بی تعریف و بی حصار از سوی کسانی و نام « شعر نو » نهادن بر همه گونه نثر، جوانان را به سوی نثر نویسی تشویق و روانه کرد و نوعی پس رفت در رشد ادبیاتمان پیش آمد.
        اکنون دیگر بیشتر جوانان با استعداد دنبال یادگیری اوزان نمی روند. راحت می نشینند و بدون زحمتی نثرشان را بر طبق نمایش گذاشته و ادّعای شاعری می کنند. در واقع می توان گفت به نوعی جلوی پیشرفت و نو آوری در قالب و اوزان عروضی گرفته شد.
        خاطر شریفتان باشد که اصالت ادبیات ما در دنیا بسته بر توازن موسیقی است.
        هرج و مرجی در قالب و موسیقی شعر یعنی: تحلیل به مرور اصالت ادبیات یک تمدن.
        محال است کسی در داخل سفره ی میهمانی، دراز کشد و این دراز کشیدن را به عنوان ادبی پسندیده در تمدّن انسانی به حساب آورند.
        ابراز احساس در قالب دکلمه ها و نثرهای شاعرانه که از قدیم رواج یافته و اکنون نام غلط « شعر نو » گرفته، امروزه تنها مزیتش برای افراد کم کوشش و یا کم استعدادی است که جوشش دارند و دنبال فرصتی هستند که جهت بیان کردن احساس خود و خالی کردن سوزش درون به نحوی شاعرانه رفتار نمایند. در حقیقت، آنهایی دنبال تخلیه ی احساس در قالب نثـر  می باشند که یا قدرت و استعداد ریختن کلام و تصویر بر یک قالب منظوم را ندارند و یا از روی تنبلی تن به زحمت نمی دهند و الاّ اگر پنـد و شعریت و تصاویر عارفانه و عاشقانه در نثـر ، قدرتمندتر از قالب منظوم  متجلی می گشت، چرا سعدی (رحمه الله علیه ) تنها به نثـر کفایت نمی کرد؟! بنده حتّی کسی را که فقط « زلال آزاد » بنویسد و در خلق« زلال عروضی قافیه دار» ناتوان باشد، از جمله ی شاعران زلالسرا به حساب نمی آورم.
         
        ادامه دارد
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۸۲ در تاریخ شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۲ ۰۱:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2