سه شنبه ۴ دی
محو در دنیای خویش
ارسال شده توسط رامینا یاراحمدی در تاریخ : پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۵۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۳۷ | نظرات : ۶
|
|
محو شده ام در دنیایی که هیچ از آن ندارم جز قلبی شکسته و ذهنی بیمار.....
شادمانی واژه ای که هیچ گونه آن را نمی فهمم....
مگر میشود در لحظه ای که هزاران بلا دامن گیرت شده و معلوم نیست قرار است چه بدبختی بر سرت آوار شود شاد باشی!
بهتر بگویم در زندگی که همواره راه ناهموار است مگر میشود به راه های فرعی هموار کوتاه مدت دل خوش کرد؟!
وقتی که آسانسور در زندگی دیگران اختراع شده مگر میشود پله پله قدم برداشت تا به اوج رسید؟!
وقتی اشک های بر گونه تو و دیگری زیر کاسه اش رمز و راز دارد و تو ز بغض میگیری و دیگری از ذوق مگر میشود به چشم ها هم اعتماد کرد؟!
وقتی آرزوهایت به اندازه زندگی دیگری کوچک میشود،مگر می شود امید داشت؟!
وقتی سیاهی وجودت را فرا گرفته و خورشید روی گرفته مگر میشود از مهتاب یاری خواست ؟!
وقتی خانه ات بر سرت آوار شده مگر میشود کاخ آرزوهایت را بر خرابه ها بنا کنی؟!
وقتی.....
هزاران وقتی زندگی ام را در قفس خود حبس کرده اند و آنقدر میتوان نوشت که قلم فرتوده شود و قلبش از جوهر عشق خالی اما زمان تنگ است و عمر من کوتاه.....
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۷۶۴ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۵۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سپاس از لطف و محبت شما | |
|
سپاس و دورود از اینکه دقایقی از وقت ارزشمند خودتون رو به بنده اختصاص دادید | |
|
سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ادیب گرانقدرم 💗
زیبا و غمناک نوشته اید 🌸
زنده باد 👏👏👏
نویسا مانید وسبز وسرفراز
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱