سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کوهستان برفی
        ارسال شده توسط

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        در تاریخ : چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۰۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۵۰ | نظرات : ۸

        کوستان برفی
        تکیه برصندلی چوبی کنارآتشدانی باآتش روبه ذوال درماه دی ماهی و درنیمه شبی سخت وسرددرون کلبه ی تنهایی درامتداد کوهستان برفی .بادشدیدی درحال وزیدن است که توده های  برف یخ زده راباخودبلندمی کندوبردرودیوارکلبه ی پیرمی سایدتاآنجاکه خواب راازماگرفته گویی ازسوراخ ودرزهای در وپنجره سوزن برتن وجان می زنن پرده ی چرکی وپوسیده دامن خودراچون دوشیزگان برای بادباوجدبه رقص درمی آورد. ازشدت سرماچون چوبی خشکیده چسبیده برصندلی سردوبی روح به ناچاروبه اکراه بلندمی شوم ودرگنجه پالتوپشمی بلندتیره رنگ خویش می یابم وفی الفورمی پوشم ودستان بی حس خودرادورپالتوبرخودمی پیچم تاازشدت سرما بکاهم مدتی رابه همان منوال سپری می کنم نگاه مضطربم به هیزم های کنارآتشدان است هیزم هاآنقدرحقیرن که زودخاکسترمی شوندگویاطوفانی درراه است به ذهن زمستانیم میایدکه تادیرنشده بایدکاری کردازگوشه ی پنجره ی اتاق به بیرون می نگرم سرماویخبندان دیدپنجره راگرفته شال وکلاه می کنم چراغ قوه ی کهنه و کم نورراازدیواربرمیدارم وبه انبارالوارهامیروم آخرین آذوقه رابرمیدارم وخودرابه کلبه می رسانم چایی نیمه داغ می نوشم وسیگاری دودمیکنم.
        باوسایل اضافی کمی دروپنجره رامحکم می کنم وهیزم هاراباخساست درون آتش می فرستم خودرابرای آخرین نقطه ی زندگی حاضرمی کنم کمی که گرمترشدم دفترچه یاداشت راباقلمی برمیدارم وآخرین داستان زندگی راکم کم به تصویرمی کشم چشمانم رالحظه ای ازآتش غافل نمی کنم  من خودرابرای مرگ آماده می کنم همیشه زمستان رادوست داشتم سادگی ویک رنگیش رامی ستایم چشمانم ازبی خوابی سرخ شده و می سوزدبه آرامی خواب پلکهایم راسنگین می کند چرتم می گیرد باصدای سوزناک بادچرتم پاره می شود.نیک میدانم دراین حال اگرخوابم ببردداستانم ازنیمه به پایان می سد.مرورخاطرات گذشته ای تاریک وپررنج ونیافتن راهی به فرداوآینده ای نامعلوم آهسته آهسته مرادربسترمرگ فرومی برد.آخرین هیزمهارادرون آتشدان می گذارم وبرروی تخت درازمی کشم هواهنوزتاریک است من زمان راگم کردم اینجا زمان هم درانجماداست چشمانم بازوبسته می شودنوری روشن ازدوردستهادرآخرین نقطه ی برفی باتمام وجودحس می کنم که به طنازی سوی من روانه میشود نزدیک ونزدیکترمی شودطوری که صدای پاهاوکشیده شدن دامن پرچین وبلندش روی برفهامی شنوم وحس می کنم نمی‌دانم خوابم یابیدارصدای درزدن رامی شنوم به سختی زبانم رادون کامم می لغزانم باصدایی ضعیف خوش آمدمی گویم دربازمی شودوکلبه سراسرنوروشادی می شودوبابانگی خوش سلام میدهدودراین حال من دیگرنه دردی دارم ونه سرمایی حس کنم باذوق می گویم کجایی ای امیدجانم بیاکنارم وفرشته ی مرگ گیسوافشان لبخندزنان بامهرمیایدکناربسترم درحالیکه دستان مرادرون دستان خویش به گرمی می فشاردومراازسقف بالامی کشدومن سبکبال دراوج سپهربه پروازدرمیایم چه حس خوبی چه دنیای شیرینی چه آرامشی چقدرزیبایی  من محواین همه قشنگی....
        بهاالدین داودپور. بامداد

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۷۵۷ در تاریخ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۰۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۳۲

        سلام و درود ارجمند برادر بزرگوار و ادیب گرانقدر

        زیبا از لحاظ تصویرپردازی و اسلایدنگاری عین فیلمنامه ای دِرام و غمگین و البته داستانی مهارت بیان نگاشتید ولی در واقعیت محتوای تلخ و سوررئال اش مرا یادآور رمانِ بوف کور صادق هدایت بود و خودکشی های نافرجامش که اصلاً هم این گونه اندیشه های یَاءس آلود هرگز حتی در سخت ترین شرایط بحرانی هم ، قشنگ و قابل پذیرش و باوَر برایم نیست .

        امیدوارم به مدد یگانه خدای مهربان
        بهترین ها نصیب زندگانی تان باشد که :
        انَّ مَعَ العُسرِ یُسری


        سلامت و سرافرازترین باشید .

        عارف افشاری  (جاوید الف)
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۶:۱۱
        خندانک
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
        درودبرشما بسیار پرمفهوم وزیبا بود احسنت جناب داودپور عزیزم 🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۱۲
        درود تان باد
        خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
        💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙
        فیروزه سمیعی
        چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۴۸
        درودتان باد جناب استاد داودپور ادیب گرانقدر 🌞
        زیبا و جالب نوشته اید
        خلق تصویر و توصیف ها را خوب پرداخته آید
        زنده باد👏👏👏
        نویسا مانید وسبز وسرفراز
        ☘️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍀
        فریال امینا
        پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۱۳
        🌱
        دانیال  سلگی ( دانیال )
        دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۴۸
        خیلی خوب بود
        استفاده از فعل های مضارع هوشمندانه بود
        فضا سازی عالی بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2