سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      منبع فکر در انسان
      ارسال شده توسط

      اصغر ناظمی

      در تاریخ : شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۶ | نظرات : ۳

      هرانسانی دربند تفکر در خودش است که این از استعداد و توانایی های مغز در هرکسی ست . و میلیاردها فکر جوراجور و متناقض ودر تعارص وتقابل باهم در آدمیان وجود دارد . باور و عقاید آدم ها زاده ی تفکر در آنهاست و نتیجتا تعارض و تقابل در میان مردمان بدون شناخت (خود) با تکیه به باور وعقاید خود ، تا ابدالدهر همچنان پابرجاست . انسان برای رهایی از چندگانگی و دوئیت محوری و تفرقه و جدایی ، برای رهایی از هرگونه تناقض وتضادی و برای جداشدن از ستیز و جدال های موهوم وبی اساس تنها با (خودشناسی) ست که از تمام این عارضه ها رهایی خواهد یافت و در آرامش زندگی خواهد کرد . ماتازمانی که در حیطه ی فکر در خود گرفتار باشیم ، با توجه به پشتوانه های قوی انسان شناختی ، روان شناسی و جامعه گرایی وابعاد تاریخی آن ورقابت های سنگین مستولی بر غالب افراد ، نمی توانیم با حقیقت خود در ارتباط باشیم !.. وهرچه بیشتر با خودِ واقعی مان بیگانه می شویم . مگر به شناختِ درستِ (خود) در خویشتن رسیده باشیم . این موضوع امری آموختنی نیست بلکه عملی تجربی ست که می تواند در فرد بوجود آید و کاملا فردی و شخصی ست . آموخته ها می توانند سبب تجربه در فرد نباشند ، اما تجربه عملی ، آموخته های زیاد وفراوانی را بدون مرور کتاب به انسان می آموزند .
      انسانها با تکیه به افکار وپدیدهاوبراساس آن افکاربرای خود هویتی جعلی ، و بدلی وکاذب می سازند که ماهیت این موضوع خودباختگی به افکاردریافتی از دیگران است وهرگز دست یافتن به هویت واقعی خود نیست . فرد وقتی با افکار وپدیده ها هم هویت می شود میخواهد برای خودش هویتی تازه بسازد اما با جذب شدن به افکار وپدیده های بیرونی ، ناخودآگاه از هویت واقعی خودش دور می شود واز افکار وپدیده ها برای خودش هویتی جعلی و غیر واقعی می سازد ، یعنی از خود ابزاری فاقد هویت می سازد . هوشیاری ومراقبه وشناخت خود انگیزه های قوی هستند که می توانند افراد را از خودباختگی نجات دهند . برای کشف نمودن ورسیدن به هویت واقعی خود ، باید از تمام افکار وپدیدهایی که سبب اسارت ما می شوند ، خودرا خودآگاهانه رها سازیم . گفتیم هرانسانی دربند افکار خویشتن است واین افکار پدیده هایی هستند که با تحصیل و با مطالعه کتابهای مختلف از بیرون دریافت می کنیم ، وفکر ما چکیده ی این افکار دریافتی ست ومارا ناخودآگاهانه گرفتار این چکیده و سایه و دام و بند می کند . پس افکار و پدیده ها نه برای ما هویت آفرین نیستند بلکه سدِ تعالی و کمال ما و کشف هویت واقعی ما نیز می شوند . برای دست یافتن به هویت ویاماهیت واقعی خود وبه دست آوردن افکاری دمادم نو وتازه در خویش ، لاجرم باید خودرا از تمام افکار دریافتی و عقیده وباورهای اکتسابی کاملا رها و آزاد سازیم . بعداز آن است که ما با هویت واقعی وازلی خویش ، ارتباط برقرار می کنیم وجوشش افکاری نو وتازه را بطور دمادم در خویشتن شاهد هستیم . بلی ، هویتی را که ما با تکیه به افکار دریافتی برای خود می سازیم ، هویتی جعلی و کاذب است اما با رهایی از افکار وعقاید وباورهای کهنه ودریافتی به هویتی واقعی و خدادادی خود دست می یابیم . کشف این هویت ، یک فعل تجربی وعملی در انسان است ، اماهویتی را که براساس افکار وباور وعقیده می سازیم ، یک خلسه ورویا و توهم در ماست . زندگی ما انسانها ، قرنهاست که ناخودآگاهانه در ورطه ی همین هلاکت گرفتار شده و پایه ریزی می گردد .ولی چون هنوز برای اکثریت قابل ادراک نیست ، اصراری نیز برای تغییر ریشه ایِ انسان و زندگیِ پراز رنج و اندوه و آلام او وجود ندارد .
      زندگی ما انسانهابراساس قیاس رقابت و برتری جویی و پیشی جستن که منتج از افکارِ ذهنیِ ماست برایمان شکل می گیرد . نه براساس فکرِ سالم که مولود هویت ویاماهیت واقعی ما باشد . فکری که از هویت واقعی هرکس نشات می گیرد افکاری سالم اند که دچار تجزیه و شاخه بندی نمی شوند و فرد را گرفتار تفرقه و جدایی و دوگانگی ، و ستیز و جدال نمی کنند . حال xوy اروپایی باشند یاmو z آسیایی و آفریقایی ، در ضمیر آنها هرگز دوپارچگی و جدال و ستیز نقش نمی بندد بدون آنکه هیچ آشنایی با یکدیگر داشته با شند . چون ناخودآگاه یک هدف مشترک دارند . اما افکاری که از ذهن و از عقاید وباورها تراوش می کند حتی در زیر یک سقف باهم در چالش اند ، دچار تناقض و دوگانگی اند . که در تعارض و تقابل قرار می گیرند . مادوگونه تفکر واندیشه داریم ، فکری که از ذهن وباورهای ما سرچشمه می گیرد که آن فکری خُرد وناقص ومحدود و ناتوان است و فکری که از ماهیت ویاهویت ما بیرون می ریزد ، که این فکر ، فکری سالم و نامحدود ومبرای از تمام چالش هاست. نظریه و فلسفه سازیهایی متفاوت و گوناگون و دوگانه ی باهم از بدو پیدایش بشر برروی زمین تا به امروز از افراد صاحب اندیشه و صاحب نظر برجای مانده ، نظریه و پیام هایی که نوزاد ذهن و باور افراد بوده اند و این نظریه ها ماندگاری چندانی نداشته اند و تنها ردپایی کم رنگ از آنها در تاریخ کشورهای متفاوت بر جا مانده ، اما پیام هایی روشنایی بخش توسط اندیشه مندانی که با هویت وبا تمامیت خود مانوس بوده اند از آنها برجای مانده که چون خورشید درخشندگی جاودانه خود را دارا هستند .اما مهم برای هرکس دست یافتن به تمامیت خویشتن و یا هویت ازلی وسرمدی خود است . وبدون تردید ، تفکر واندیشیدنی که مولود ذهن در مردمان است ، تنها سرشاخه ای در خویشتن است که با واکاوی آن در خود ، جدا از تمام قیل و قال و مشاجره ها ، خودآگاهانه می تواند انسان را از خطایی که گرفتار آن شده برای همیشه رهایی ببخشد .
      رفتارگرایی (Behaviouralism), مکتبی در روان‌شناسی است که اعتقاد دارد برایِ شناختِ یک موجودِ زنده , نیازی به بررسی حالت‌هایِ درونیِ او (مثلِ فکر کردن) نیست و تنها بررسیِ محرک‌های خارجی و رفتارهایِ بیرونیِ آن موجود (همانندِ گریه کردن) کافی است. این مکتب, در نیمه‌یِ ابتداییِ قرنِ 20م, یکی از تأثیرگذارترین قطب‌هایِ روان‌شناسیِ جهان بود و علاوه بر آن, بر فلسفهٔ ذهن, زبان‌شناسی و فلسفهٔ علمِ آن دوران نیز تأثیری بسیار عمیق و ژرف گذاشته بود.

      رفتارگرایی اعمالی بیرونی را در نظر دارد که محرک های فردیِ موجودات اعم از انسان یاغیرانسان می باشند , اماچیزی که در روان شناسی وفلسفه رفتارگرایان محو و ناشناخته می ماند , چالش درونی در انسان است اگر عمیق تر توجه کنیم , می بینیم این چالش قبل ازتاثیرگذاری عوامل بیرونی در افراد وجود دارد که با (خودشناسی ) قابل ملاحظه و شناخت درست است .رفتار گرایی فلسفه ای ست که معنایی سطحی از انسان را به دست می دهد اما هیچگاه به شناخت واقعی ودرستِ انسان راه نمی یابد . تاثیرگذاری عوامل بیرونی برروی انسان همانند بسیاری از بیماریهای روانی در انسانها هستند که متخصصین وروان شناسان آن بیماری هارا شناخته و درمان می کنند , اما ریشه و علت عارضه را هرگز نمی توانند باابن روش و متد و شیوه در مردم شناسایی و آن را درافراد ریشه کن کنند . وراه نجات انسان خودآگاهانه رهایی از علتِ این عارضه درونی ست.
      انگیزه هایی را که رفتارگرایان بدان اشاره می کنند همه اعمالی بیرونی هستند که انسان را ناخودآگاه به سوی خود جذب می کنند و حتی کلافی سنگین و سترگ گردیده وفدرت رهایی از ان را از افراد می گیرند . عواملی چون قدرت طلبی ، ثروت اندوزی و زیاده خواهی ، برتری جویی و افراط در میلِ جنسی* و موارد بیشمار دیگر... واکاوی و شکافتن این عوامل و تمایلات بیرونی هرگز نمی توانند ، واقعیت انسان را به ما نشان دهند ، بلکه نیرو وانرژیِ دیگری در یکایک افراد وجود دارد که آنهارا به سمت این تمایلات می کشاند . وهمانگونه که گفته شده ، افکاری که از کانالِ ذهنِ شرطی شده به بیرون سرایت می کند ، تنها عامل قویِ جذبِ ناخودآگاه آدمیان به سوی تمایلات و یا همان عوامل بیرونی می گردد . اما افکاری که از عقل کامل و بصیرت انسان سرچشمه می گیرند ، خود گشاینده ی این گِرِه های کور هستند و انسان را از اسارت انها رهایی می دهند وهرگز سبب اسارت انسان نمی شوند . پس شناخت حقیقت انسان با عقل کامل برای او میسّر و امکان پذیر می گردد . وذهن بسته انسان را به سوی سراب ها هدایت می کند و هرگز نمی تواند چهره ی واقعی انسان را به ما نشان دهد .
      زندگی انسان ماهیتا می تواند بی رنج و اندوه و نگرانی باشد وکسانی به این موقعیت مهم رسیده اند که بی ذهنی را در خود تجربه کرده اند .بی ذهنی عملی دشوار ویا توهم و خیال نیست وتمام انسانها در دوران کودکی ناخودآگاه بی ذهنی را دارا هستند . یعنی انسان ماهیتا اینگونه آفریده می شود ، ورنج واندوه و نگرانی ازرهاوردهای ذهنی انسان اند که سهم اواز زندگی نیستند . وبرای رسیدن به آرامش ، هرکه باید خودرا از ریشه وعلت رنج و اندوه و نگرانی درخود رهایی ببخشد . پس می بینیم ریشه وعلت در خودِ ماست و عوامل بیرونی که مورد توجه رفتارگرایان است هرگز علت واقعی زخ و رنج و اندوه ما نیستند .
       
       
       
      _______________________________
       
      * میل جنسی یکی از لطیف ترین تمایلات بشری وپل قوی ارتباط زن وشوهرهاست . ولی در فرهنگهای مختلف برغم استقبال از آن ، آن را منفور وزشت تلقی کرده اند . ( عشق ورزی ودوست داشتن از انگیزه هایی هستند که از همین تمایل سرچشمه می گیرند . عشق مجازی قوی ترین تمایل در افراد است ) ولی افراط و تفریط در آن در آدم ها آنهارا از تعادل روانی خارج کرده و سبب بیماری روانی افراد می گردد . افراط در تمایل جنسی باعث ذوب و استحاله شدن فرد در این مِیل وبه ابزار تبدیل گشتن فرد ، و برباد دادن هویت واقعی خود می گردد . و تفریط در این امر با سرکوب میلِ جنسی در خود ، سبب بوجود آمدن زخمی مهلک در افراد می گردد که پیامدهای بسیار شوم و خطرناکی برای فرد وروابط آنها با افراد پیرامونشان دارد . سوالی که بوجود می آید این است ؛ آیا عشق حقیقی وجود دارد ؟... بلی ، بارهایی خودآگاه از مجازهاست که انسان با حقیقت یا عشق واقعی ارتباط برقرار می کند . آنچه را ذهن و عقل وفکر ما می شناسد همه ی آنها مجازند ورهایی از آنها رسیدن به حقیقت است .

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۶۶۴ در تاریخ شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      جواد کاظمی نیک
      شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۲ ۲۱:۰۱
      درودبرشما استاد عزیزم جناب ناظمی بزرگوار وگرامی وگرانقدر بسیار پرمفهوم بود احسن برشما 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵
      🩵💙💙💙
      💙💙💙
      🩵🩵
      💙
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۲۵ تير ۱۴۰۲ ۱۲:۰۱
      عوامل بیرونی علتهای ثانوی هستند که سبب اسارت فرد می شوند اما علت اصلی در خودِ افراد است که از کودکی توسط فرد در خود فرد کاشته می شود که به تدریج با عوامل بیرونی تقویت می شود . ظن رهایی از تعلق نیز تعلق دیگری ست که فرد را در خود گرفتار کرده واورا دچار فریب می سازد ... خندانک
      ذهن ما مخزن اطلاعاتی ست که خود ما در آن جمع آوری کرده ایم واین اطلاعات متناقص مارا در اسارت خود دارد ، بی ذهنی رهایی از این اطلاعات انباشت شده ی ذهنی ست که باید خودرا از آن اطلاعات جداکنیم وگرنه ذهن بخشی از مغز است وجدایی از آن یک امر غیرممکن جسمی و۰ فیزیکی ست ...خندانک
      ذهن در افراد براساس اطلاعات دریافتی وثبت شده در آن برای فرد هویتی خیالی و لی جعلی وبدلی می سازد و فرد را گرفتار آن هویت غیرواقعی می سازد اطلاعات دریافتی زیر بنای شخصیتی برای فرد می گردند که این شخصیت اجتماعی جایگزین هویت واقعی و ذاتی فرد گردیده و وی را از درک آن در خویش دور می کند ، در حالی که هرکس می تواند به فراتراز ذهن در خود رفته و ماهیت دیگری را در خود کشف کند واین بخش از وجود انسان مبرای از تمام تعارض و تناقض ها ، از رنج واندوه و آلام و پاکِ از دوگانگی و ایجاد تفرفه و جدال و ستیزاست ، اما شرط دست یافتن به هویت واقعی در خود ، رهاییِ خودآگاهانه از هویت تصنعی وفرضی و درهم ریختن تابوها در خویشتن است که با این انقلاب درونی در خود به هویت واقعی خویش دست می یابیم ....خندانک
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۱
      مادو گونه ادراک مغزی ویادرونی داریم ؛ ادراکی که بازتاب وواکنش های ذهن در ماهستند و ادراک دیگری وجود دارد که آن کشفیات تازه به تازه ونوبه نوی در ماست . بازتابهای ذهن برخاسته و محصول بایگانی های ذهن وحافظه اند وادراکاتی تازه و نو نیستند ، اما کشف های مغزی در ما دربند هیچ اطلاعات وافکاری که از بیرون دریافت کرده باشیم نیستند ، بلکه ادراکاتی عمیق وریشه ای هستند که ناخودآگاه ویا خودآگاه در ما صورت می گیرند این کشفیات پیام هایی تازه از حقیقت هر سوژه و موضوعی باخود دارند .افکاری که از ذهن بر می خیزد بدون خودآگاهی یافتن در باره ی ماهیت ذهن ورویکرد آن ، افکاری کهنه و مرده اند .برای درک حقیقت هرامری باید از طریق کشف درونی به اعماق هر چیزی نفوذ کرد چون ذهن توانایی ادراک حقیقت هیچ سوژه و موضوعی را ندارد . پس افکاری که از کشف درونی در ما تبلور می یابند از ذهن واطلاعات انباشتی در آن صورت نمی گیرند ، وشاید بتوان گفت آنها از عقل کل (کامل) نشات می گیرند و هیچ خطا ولغزش و انحرافی در این افکار وجود ندارد .... خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0