سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        علی خاکزاد شاعر آملی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : جمعه ۲۳ تير ۱۴۰۲ ۰۶:۳۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۹ | نظرات : ۲

        زنده‌یاد "علی خاکزاد" شاعر مازنی اهل آمل بود. 
        وی شاعر، نویسنده، داستان نویس، منتقد، فعال فرهنگی و کارشناس فیزیک بود.
        کتابی از او توسط انتشارات خط آخر چاپ و منتشر شده است.
        وی در ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۲ خورشیدی، دست به انتحار زد و درگذشت و روز بعد در امامزاده عبدالله آمل به خاک سپرده شد.

        ▪نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        گرهی بر آسمان بود از سنت ستاره و نور
        چون ماه برشته از خوﺷﻪها گذشت 
        طالع شدی بر خاک
        سنگ را دوﺳﺖتر داشتی و آب
        که صحبت پیران بود
        نیامده رفتی ای گم 
        ای بوده در هرچه بود و نبود
        کدام نور خجسته بازوانت را شکافت 
        که پروین به گردن ورزوها شدی
        به آهنگی غمگین غمگین در گذرند 
        نشان این گل بی‌نشان
        این خار
        که بوی کوچکی داشت.

        (۲)
        جامی نوش می‌کنم این وقت 
        که دل سعی پرواز ندارد
        پرپر می‌زند سوی من ماه و
        نبی به سلام می‌رسد از راه
        دستی به شقیقه می‌زند 
        پاﺭﻩی دیگرم نوش می‌کند ای جان
        ﻧﻴﻤﻪام تهی 
        نیم دیگر ماه.

        (۳)
        به خوردن سیب از باغ آمدم
        به افروختن شمعی مبتلا 
        تا خورشید را در محافظت دستم 
        هر روز
        به شرق آورم
        پفی بودی آیا
        که راه باغ نمی‌جویم؟

        (۴)
        داﻧﻪای کاشتم و هزار خوشه چیدم از دستم 
        بوﺳﻪای کاشتم 
        (پرواﻧﻪهای صبور عطر دامنت را می‌بویند 
        بوی پیراهنت که گل کرده تا گریبان) 
        بوﺳﻪای داشتم 
        باغ ﺧﺠﺴﺘﻪای در مشت 
        و فقر ﮔﻞها خوش بوترم می‌ساخت.

        (۵)
        پسندیده‌تر از باد تاراج می‌کنی 
        قنوت عریان درخت باشم 
        در دقیقه‌های ندبه 
        و خداوند
        بی‌گفت‌وگو 
        بخشکاندم
        پس باران
        چه هنگام
        غبار ایام را خواهد شست؟
        آب که در معنای خویش هلاک و
        تن که در معنای آب-
        بر می‌گردم؛
        تو تنها 
        آفتاب را
        به یمن گیسوت بیاویز.

        (۶)
        از تو می‌سرایم و پیرهن جوانی‌ات
        قواره‌ای قد بوسه‌ها 
        که ماه از دل‌ربایی گریبان شهید است 
        چه بوها داری
        که طفل را رام می‌کند 
        چه بوها 
        به کفایت همین لحظه نیست 
        خروس رسوا
        به همین دوگانه 
        اما؛
        در عطر تو دست نماز می‌سازم و
        عمر به آب می سپارم.
           
        (۷)
        می‌دود این خدای دیوانه در من 
        تا درخت خانه‌ام باشد و خاک
        خون منجمدم
        ایستاده به تماشا 
        از جیک و پوک موریانه‌ها می‌گویم از سرنوشت آدمی که جنگل است 
        بال درآورده‌ام بال
        بگو پر بزنم آن طرف ترک
        توک به توکم بگذاری ای مرغ
        چه در حنجره داری که می‌سوزد
        چه زیر پر 
        زنی یا که درختی و جوجه‌هات
        من آشیانه‌ات.

        (۸)
        مرگ مکرر!
        رساندن صبح به انتظار شام؟
        و کابوس‌های مه گرفته نیمه تمام.
        - صبح عزای سفره و
        ظهر مویه تا به شام!
        پس کی،
           به انتها می‌رسد بی‌استفهام
        همه شکنجه بشقاب‌ها 
        غذا که ایوب/
        همه دندان پوسیده‌ای
        عمر که بر باد است!.

        (۹)
        تو را در بال‌های پروانه می‌جستم 
        در رنگین‌کمان بال سنجاقکی!
        کودکی افسوس بازی نور بود 
        زیبایی ترد کوچک‌ات مختصر،
        آفتاب بزرگ سال است دیگر 
        و چشم‌های آن حشره 
        که اعدام شد/
        رسم نور را باور ندارند.
        غبار ایام بود هرچه دیدم
        پر هرچه نور بود!

        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها) 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۶۵۴ در تاریخ جمعه ۲۳ تير ۱۴۰۲ ۰۶:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        جمعه ۲۳ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۵۳
        خندانک خندانک خندانک
        محمد علی رضاپور
        جمعه ۲۳ تير ۱۴۰۲ ۱۵:۵۸
        روان شان شاد
        سلام و درود تان
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1