يکشنبه ۲ دی
مباحثه
ارسال شده توسط محمد اکرمی (خسرو) در تاریخ : چهارشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۳۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۱۱ | نظرات : ۳۲
|
|
در این چند سال که من گهگاه با شعر فارسی سر و کار داشته ام واحیانا دفتری چند از کارهای خود را منتشر کرده ام و فی المثل کارهای من به بازار آمده است و به تفاریق اینجا و آنجا گاهی مورد سنجش و داوری و بحث و نقد بعضی از اعزه صاحب نظران واقع شده، یکی دوجا دیده ام که برخی از اجله اصحاب نقد و نظر در پاره ای موارد بر زبان و مسلک گفتار من در شیوه بیان گاه خرده گرفته اند و ناخرسندی نموده که چرا فلان کلمه یا عبارت و اصطلاح کهن در سخن من آمده، چرا فی المثل نگفته ام «مرکب» یا «جوهر» و گفته ام «حبر» چرا به جای «جوهردان و مرکب دان» گفته ام «محبر» یا به جای اینکه بگویم «سوما» و «ثالثا» و «سومنده ش» در سخن من «سه دیگر» آمده است. امروز مصطلح است و متداول که می گویند «اوناهاش» و«ایناهاش» من چرا باید گفته باشم «آنک» و «اینک»؟ و از این قبیل خرده ها که مربوط است به جنبه صوری و زبانی شعر و فرهنگ کلمات و احیانا جمله بندی و سیاق عبارت.
با همه احترام و علاقه ای که درخود نسبت به این عزیزان احساس می کنم، وبا توجه به اینکه اصولا بر من نیست و شاید خوشایند نباشد جوابگویی به این گونه امور و مسائل خاصه که پای «من» و «منم» به میان می آید که سخت از آن پرهیز دارم، با این همه مخصوصا برای روشن شدن ذهن نوجوانان و نیز برای اینکه سکوت مخاطب_که منم_ بر بی اعتنایی و بی احترامی ، خدای ناکرده، نسبت به گوینده و خطاب کننده _که ایشانند_ حمل نشود یا از آن تصور رضایت و تایید و تصدیق نکنند، پر بیجا نمی دانم که اینجا چند کلمه ای در این خصوص یادداشت کنم خاصه که بعضی از اعزه خرده گیران با کمال بی غرضی صمیمانه و از طریق مهر و دلسوزی و برای اصلاح تربیت من سخن گفته اند و من برای سخن ایشان ارزش و احترام قائلم (مثلا برای آل احمد)همچنان که یاوه گویان مغرض و بی ذوق و بیسواد و بی خبر را به حال خود باید گذاشت، همچنان مهربانی و مردمی، صدق و صمیمیت را نیز باید سپاس گذارد و پاسخ شایسته و بصفا گفت.
نخستین و کوتاه ترین جواب ها این است: چون ذوق و پسند من چنین است چنانها گفته ام که پسندیده ام به آن طور ها که مرسوم و متداول است. و عموم می گویند و می پسندند، همه گویند؛ولی گفتن سعدی دگر است. بسیارند کسانی که معمولی و مطابق مرسوم رایج سخن می گویند ولی من نمی پسندم، اگر معانی و احوال را گهگاه بپسندم، الفاظ و اقوال را نمی پسندم. جواب دوم اینکه من اصولا حالت شعر و تغنی را غیر از احوال عادی و معمولی زندگی روزمره می دانم، غیر از بقیه احوال خور و خواب و خشم و شهوت، لحظه شاعری و الحام و سرایش را_(آن لحظه را که با حالی و معنایی گلاویزی و از خور و خواب و خشم و شهوت افتاده ای، همه کارهای دیگر را یکسو نهاده ای و شعر تو را سراپا تسخیر کرده است وتمام هوش و حواس و همت تو متوجه اوست....)_غیر از دیگر لحظات معمولی و بی حاصل عمر میدانم و می بینم فرق است بین این حال و احوال و اوقاتی که مثلا دراز کشیده ای تا خوابت ببرد،یا داری ریش می تراشی آن هم با چه شتابی چون طبق معمول در حدود یک ساعت ونیم دیر شده، یا منتظر تاکسی و اتوبوسی یا خوابی یا چه و چعا از تمام اوقاتی که «او» نیامده و تو آدمی هستی مثل باقی آدمها، معمولی،رسمی، عادی، عامی، حتی «چیز دیگری غیر از چیز های دیگر» باید برترو جلیل و جمیل تر،شکوهمند، متعالی،فاخر باشد وغیر از آنچه عادیو پیش پا افتاده و متعارف است. این باید در سرشت و فطرت آن لحظه باشد و شاید اطلا به تو مربوط نیست مربوط به «او»ست،تو هیچ کاره ای، یا منتهاش یک ربط ، پیغام رسان، آنتن وحتی ماشین تحریری.
(م.امید/مهدی اخوان ثالث)
(پاره ای از موخر کتاب «از این اوستا» که می توانید متن کامل رو اونجا بخونید و هفت هشت دلیل دیگه هم به تفصیل می آرند)
من به شخصا موافقم با ایشون
ولی نظر شما چیه ؟ حتما بنویسید
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۶۴۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۱ تير ۱۴۰۲ ۰۹:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
خدا رحمت کند همه را و روحشون قرین رحمت | |
|
درود جناب فخوری عزیز والا این مشکل که گفتید رو من هم دیدم و در عجبم چون خودم هم صبح پیام تسلیت قرار دادم چرا قیمه ها ریخته شده تو ماست ها؟ | |
|
درود بانو استادی برازنده ی بزرگان است ما شاگردیم و می آموزیم | |
|
درود جناب ربانی عزیز ممنون از اینکه زحمت کشیدید و نظرتون رو نوشتید شعر شما پسند هست و زیبا موفق باشید | |
|
ممنون بانو از حضورتون | |
|
ممنون جناب فتحی عزیز شما همیشه به بنده لطف دارید من هم از آثار شما لذت میبرم مانا باشید | |
|
درود بانو تیر بلاخره راه پیدا می کنیم | |
|
درود جناب افشاری آره واقعا | |
|
درود جناب سبکبار عزیز ابتدا تشکر می کنم که وقت گذاشتید و توضیحات خوب و آموزنده ای دادید و قدر دان شما هستم همان طور که تحصیل در رشته ادبیات سال ها زمان میبرد ،مطالعه سیستماتیک و خودآموز هم زمان بر است و نباید انتظار داشته باشید من از هفته پیش تا حالا مقالات رو تماما زیر و رو کرده باشم البته دروغ نمیگم که کتاب یا پی دی افی در مورد بلاغت پیدا کردم ولی مشغول مطالعه کتب و استفاده از پادکست ها و کارگاه های دانشگاهی شعر (مثلا توضیحات کارگاهی مختصر دکتر کاکاوند و اینگونه پادکست ها) و حتما به سراغ مطالب و کتب مربوط به بلاغت هم خواهم رفت کما اینکه با خوندن آثار شاعران متفاوت در حال گسترش دایره لغات هم هستم غرض بنده از قرار دادن اینگونه مطالب اینه که تا حدودی بدونم چی به چی هست و به تجربه شعر سرودن مشغول باشم تا کم کم اطلاعات خودم رو کامل کنم و از اطلاعات بدست آورده هم در اشعار استفاده کنم کما اینکه نکاتی که گفته میشه در صورت اطمینان از صحیح بودن حتما مورد استفاده قرار میدم و این رو میشه از روند شعر ها هم فهمید و برخی اطلاعات مثل اطلاعاتی که جناب محمدی درمورد عروض قرار میدهند و برخی دیگر از دوستان بی تاثیری نیست و از اونجا مطالب سایت رو فاقد اهمیت نمیدونم که وقتی وارد سایت شدم نه به درستی از قواعد قافیه و نه از اوزان آگاهی خاصی داشتم و اگر الان شعر های این حقیر مشکلات وزنی ندارد و یا کم دارد به لطف برخی اساتید همین سایت است البته خوب نه همه به هر حال ممنون از اینکه وقت گرانبهای خودتون رو به بنده اختصاص دادید | |
|
درود جناب سبکبار ممنون از توضیحات و معرفی کتاب های جناب شمیسا حتما هم میز گرد را خواهم دید و هم کتب رو تهیه مطالعه خواهم کرد ممنون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روح همه درگذشتگان از این جمع شاد خصوصا
مرحوم استاد اقتداری
مرحومه خرم بخش
مرحومه فاطمه توکلی
مرحومه سمیرا خوشرو
مرحوم استاد یاسر رییسوند
مرحوم استاد سیدعلی کرامتی مقدم
مرحوم استاد حاج مهدی عاطف (استکی(
مرحوم عباس ترکاشوند (عارف(
مرحوم باقر رمزی (باصر)
روحشان شاد و یادشان گرامی
امید که خلد آشیان باشند
فاتحه و صلوات