سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فرازهایی از بازار خود فروشی
        ارسال شده توسط

        فیروزه سمیعی

        در تاریخ : شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۰۳:۲۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۹ | نظرات : ۴۳

        اگر مردم بچه‌ها را به حال خود بگذارند، اگر معلمان سربه‌سر آن‌ها نگذارند، اگر پدر و مادرها اصرار نداشته باشند که افکار آن‌ها را به راه معین بکشانند و بر احساسات آن‌ها سلطه یابند - بر افکار و احساساتی که برای همگان معمایی به شمار می‌آید (آخر مگر من و شما همدیگر را، فرزندانمان را، پدرانمان را، همسایه‌مان را تا چه اندازه می‌شناسیم؟ آیا می‌دانید افکار پسرک یا دخترکی که زیردست شماست چقدر زیباتر و مقدس‌تر از افکار آدم خرفی است که دنیا او را فاسد کرده و مهار آن پسرک یا دخترک را در دست دارد؟) - حرف من این است که اگر پدر و مادرها و معلم‌ها فرزندان خود را اندکی آزاد می‌گذاشتند زیان کمتری به بار می‌آمد گرچه شاید مبلغ کمتری از صرف ونحو لاتین یاد می‌گرفتند.
        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۶۰۱ در تاریخ شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۰۳:۲۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۴
        کدام ابلهِ خطاکاری گفته است «از حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود»؟ نیمی از دهان‌ها در این دنیا فقط با حلواحلوا گفتن شیرین می‌شود. همان‌گونه که یک آشپز خوب می‌تواند با صنار، آشی بس خوشمزه‌تر از آن بپزد که آشپز نادانی با چند تومان سبزی و گوشت می‌پزد، همان‌طور هم هنرمندی زبردست می‌تواند با چند جملهٔ ساده و دل‌پذیر کاری کند بس کاری‌تر از نعمت‌های فراوان که در دست شلخته‌ای باشد. و بالاتر از این، می‌دانیم که نعمت‌های فراوان غالباً پاره‌ای شکم‌ها را به درد می‌آورد، حال آن‌که بیشترِ مردمْ کلماتِ زیبا را، هرقدر زیاد باشد، هضم می‌کنند و همواره هَل من مزید می‌گویند.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۸
        ممنونم نیلوفر جانم 💖
        که می خوانی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۵
        خانم‌ها، من معتقدم که ما حق نداریم میس شارپ را سرزنش کنیم که چرا تصمیم گرفته بود این مرد خودآرای تنومند را به چنگ آورد؛ درست است که امر خطیر شکار شوهر عموماً و با شرم و حیای بجا، از جانب دختران جوان به مامان‌هایشان سپرده شده است اما این را هم در نظر داشته باشید که میس شارپ پدر یا مادر مهربانی نداشت که این امر ظریف را برای او ترتیب دهد و اگر خود برای خود شوهری دست‌و‌پا نمی‌کرد، در این دنیای بزرگ هیچ کس دیگر نبود که بار این زحمت را از دوشش بردارد. به غیر از آرزوی نجیبانهٔ زناشویی چه چیز جوانان را از گوشهٔ عزلت بیرون می‌کشد؟ چه چیز آنان را دسته‌دسته به کنار دریا می‌کشاند؟ چه چیز سبب می‌شود که در سراسر فصلی طاقت‌فرسا تا ساعت پنج صبح به رقص مشغول باشند؟ چه چیز باعث می‌شود که رنج فراگرفتن نواهای پیانو را بر خود هموار کنند و از معلمی که اهل موسیقی روز باشد چهار ترانه بیاموزند و بابت هر درس يک ليره بپردازند، و اگر بازوان زیبا و آرنج پاکیزه ای داشته باشند چنگ بنوازند و لباس سبز بپوشند و کلاه پردار کمانگیران را بر سر بگذارند؟ آیا جز این است که می خواهند جوان «دلخواه» را با آن تیر و کمان قتّال خود از پای درآورند؟ چه چیز باعث می‌شود که والدین مکرم فرش‌های خود را بگسترانند و خانه تکانی کنند و خمس در آمد خود را برای تهیه شام و شامپانی خنک خرج کنند؟ آیا این فقط محض محبتی است که به هم‌نوعان خود دارند و به صرف آن است که بی هیچ ریا می‌خواهند شادی و رقص جوانان را تماشا کنند؟ معاذالله! می‌خواهند دختران خود را شوهر دهند.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۵۲
        خندانک خندانک خندانک یاد رمان غرور و تعصب افتادم
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۹
        نخوندم متاسفانه 😔
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۰
        سپاس بی نهایت که می خوانید مهربان
        🙏💎🌹🌺🌸⁦☘️⁩🍃
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۶
        -چه‌طور جرأت می‌کنی این فکرهای زشت و کینه‌توزانه را به خودت راه دهی؟
        -کینه شاید زشت باشد اما طبیعی است.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۱
        دوست جانم 💗
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه ارزشمندتون
        🍃⁦☘️⁩🌸🌺🌹🙏💎⁦❣️⁩
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۶
        محبت دختران جوان به سرعت ساقهٔ لوبیا رشد می‌کند و يک‌شبه به آسمان می‌رسد. ملامت‌شان نباید کرد که چرا پس از ازدواج این تب تند عشق فرو می‌نشیند. اهل احساسات که با حرف‌های گنده‌گنده سروکار دارند این حال را طلب کمال مطلوب می‌گویند و این به زبان ساده یعنی زنان عموماً خرسند نمی‌شوند مگر وقتی که شوهری و فرزندانی پیدا کنند تا محبتی را که به قول معروف مثل پول خرد این‌جا و آن‌جا خرج می‌شود یک‌جا نثار آنان کنند.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۳:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۲
        ⁦❣️⁩🙏🌹🌺🌸⁦☘️⁩💎
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۷
        در مورد میس ماریا آزبورن، درست است که او به فردريك آگوستوس بولاک عضو مؤسسهٔ هالکر، بولاک و بولاک، دل بسته بود، اما دل‌بستگی وی بسیار آبرومندانه بود و به جای او می‌توانست همان دل‌بستگی را به بولاکِ بزرگ داشته باشد زیرا همان‌طور که شایستهٔ زنان با اصل‌ونسب است، تمام هوش و حواسش متوجه خانه‌ای در برلین، خانه‌ای ییلاقی در ويمبلدون، کالسکه‌ای زیبا و دو اسب و پادوهای تنومند و بلندقد و يک‌چهارم سود سالانهٔ مؤسسهٔ برجستهٔ هالكر و بولاک بود که همهٔ این مزایا در وجود شخص فردريک اگوستوس جمع شده بود. اگر در آن زمان شکوفهٔ نارنج اختراع شده بود (یعنی همان علامت دلکشِ عفتِ زنانه که آن را از فرانسه، کشوری که در آن دختران مردم عموماً در ازدواج فروخته می‌شوند، وارد کرده‌ایم) يقين بدانید که میس ماريا يک دسته شکوفهٔ نارنج بی‌عیب به دست می‌گرفت و با غرور تمام در کنار بولاکِ بزرگِ نقرسیِ پیرِ کله‌طاسِ دماغ‌گنده سوار کالسکه می‌شد و وجودِ زیبای خود را در کمال فروتنی وقف سعادت او می‌کرد. اشکال فقط این بود که آن پیر بزرگوار قبلاً ازدواج کرده بود؛ پس میس ماریا محبت جوانانهٔ خود را نثار شريک کوچک‌ترِ او کرد.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۸
        اگر وسوسه‌هایی را که در دل مردم پدید می‌آید ملاک قضاوت قرار دهیم کیست که بتواند بگوید از همسایهٔ خود بهتر است؟ نازپرورد تنعّم بودن اگر هم مردم را درست‌‌کار نسازد، باری، درست‌کاریِ آنان را حفظ می‌کند. فلان عضو شورای ولایتی که از ضیافت بوقلمون می‌آید دیگر از کالسکه‌اش پایین نمی‌پرد تا ران گوسفندی بدزدد، اما همین آدم را گرسنگی بدهید می‌بینید که از کش‌رفتن یک قرص نان هم ابایی ندارد.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۹
        غمِ ما از این است که مبادا رازمان فاش شود یا آبرویمان بریزد یا مجازات شویم؛ در بازار خودفروشی کمتر کسی پیدا می‌شود که به صِرفِ احساسِ گناه کامش تلخ گردد.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۳
        درودتان باد جناب کاظمی نیک شاعر گرامی 🌞🌿🌸🍃🌹🍃
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و حضور ارزشمندتان
        🙏🌹🌺🌸⁦☘️⁩💎🍃💐💖
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۰۹
        آه، ای برادر من، در وقت تنعّم خاکسار باش! با آنان که اگر هم از تو سزاوارتر نیستند، باری، کم‌سعادت‌تر از تو هستند مهربان باش. با خود بیندیش، تو که تنها حسنت آن است که به وسوسه‌ای نیرومند گرفتار نیامده‌ای، تو که تنها به مدد بخت کامیاب شده‌ای، تو که اگر منزلتی یافته‌ای به حکم آن بوده است که پدرانت چنین و چنان بوده‌اند، تو که رونق و آبت، به بسا احتمال، شوخیِ تقدیر بوده است چه حق داری که دیگران را خوار بشماری.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۰
        کدام محبت و کدام وفاداری و کدام پشتکاری است که به پای محبت و وفاداری و پشتکار پرستاری که مواجب کافی می‌گیرد برسد؟ بالش‌ها را صاف می‌کنند؛ هریره درست می‌کنند؛ در دل شب از خواب بیدار می‌شوند، غرولند و اخم‌وتخم را تحمل می‌کنند؛ آفتاب درخشان بیرون را می‌بینند اما به بیرون رفتن میل نمی‌کنند، در صندلی راحتی می‌خوابند و غذای خود را تنها می‌خورند. چه شب‌های درازی را بی آنکه کاری بکنند می‌گذرانند و به آتش خاکستر شده و به داروی بیمار که در ظرف می‌جوشد چشم می‌دوزند. خانم‌ها، محبت کدام مرد است که یک سال تاب پرستاری از محبوب خود را داشته باشد؟

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۰
        این صورتِ قشنگ است که در دلِ مردها هم‌دردی پدید می‌آورد، راستی که چه هرزه‌های خبیثی هستند این مردها! ما مردها به زنی که قیافه‌اش بی‌نمک باشد، حتی اگر عقل و عفت «مینِروْ» را داشته باشد، اعتنا نمی‌کنیم. کدام حماقتی است که یک جفت چشمِ شهلا آن را بخشودنی نسازد؟ کدام کودنی است که لب‌های گل‌گون و صدای شیرین آن را خوشایند نکند؟ از این روست که خانم‌ها با همان انصافی که معمولاً دارند استدلال می‌کنند که هر زنی که خوشگل است لاجرم احمق است. ای بانوان، ای بانوان! هستند در میان شما کسانی که نه خوشگلند و نه عاقل.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۴۵
        چه رُک گفته احساسات آقایون رو🙃البته الان وصع مالی دختر هم بهش اضافه شده است
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۸
        قدیما همینطوری بودند
        تو کشورهای شرقی الآنم همین وضعیته
        در ایرانم همینطور در فرهنگ سنتی خیلی از شهرها و روستاها فرهنگ شدید مرد سالاری حاکمه
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۳
        به مهر می خوانید مهربان
        💐🍃💎⁦☘️⁩🌸🌺🌹🙏
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۱
        اگر می‌دانستیم که یاران و خویشانِ عزیزِ ما دربارهٔ ما چه می‌اندیشند دنیایی که در آن به سر می‌بریم به صورتی درمی‌آمد که از وداع با آن غرق شادی می‌شدیم و در چنان وضع روحی و وحشت مدامی به‌سر می‌بردیم که ابداً طاقت نمی‌آوردیم.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۱
        در میان ما مردم کیست که بتواند بگوید حتی در پرشورترین عنایاتی که به دیگران داریم تا چه اندازه خودفروشی نهان است و محبتمان تا چه اندازه خودپرستانه است؟

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶
        🍃⁦☘️⁩🌸🌺💖🌺🌸⁦☘️⁩🍃
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۰:۱۳
        ما مردها از رنج و عذاب زنان چه خبر داریم؟ اگر يک‌صدم از آن دردهایی که بسیاری از زنان هر روز بی‌سروصدا می‌کشند بر ما عارض می‌شد دیوانه می‌شدیم. بردگیِ بی‌وقفه بی هیچ اجر و پاداش؛ نرم‌خویی و مهربانی دایمی در برابر ظلمی که آن هم دایمی است؛ محبت و زحمت و شکیبایی و مواظبت بی‌آنکه حتی با یک کلامِ خوش قدر ببینند؛ این‌ همه را چه بسیار از زن‌ها که در باطن تاب می‌آورند و در ظاهر چنان چهره‌های گشاده‌ای دارند که گویی هیچ احساس نکرده‌اند.

        بازار خودفروشی - ویلیام تکری
        منوچهر بدیعی
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۸
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵
        بی نهایت سپاسگزارم 🙏💎🌸🍃🌺
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷
        درود بانو
        چقدر این حرف درسته واقعا
        ممنون از شما برای اشتراک این مطالب مفید خندانک خندانک خندانک
        ادامه چیز هایی که در نظرات نوشتید رو هنوز نخوندم و حتما سر فرصت خواهم خوند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۴
        درودتان جناب استاد اکرمی گرانقدر 🌞
        خوشحالم مفید واقع شده‌است 🍃⁦☘️⁩🌸🌺
        حضور و توجه ارزشمندتون را سپاسگزارم
        💐🙏⁦☘️⁩🌸🍃💎
        نویساو پیروز باشید و سبز
        🌹🍃⁦☘️⁩🌺🌸💖🌺🌸⁦☘️⁩🍃🌹
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۶:۳۷
        درودبرشما سمیعی بزرگوار بسیار پست پرمفهوم ومفید رابیان کردید احسنت برشما 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۱۲
        درودتان باد جناب کاظمی نیک شاعر گرانقدر 🌞
        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و همراهی ارزشمندتون 🙏💎⁦☘️⁩🌺🍃 🌹
        نویسا مانید وسبز وسرفراز
        🍃⁦☘️⁩🌸🌺💖🌺🌸⁦☘️⁩🍃
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۷:۱۵
        در ودها خندانک
        بسیار به حق گفته خندانک ..البته بقیه کامنت ها رو هم می خونم ..
        ممنون بابت اشتراک مطالب خندانک
        موفق باشید : خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۵
        درودتان باد مهربانو نرگس جانم⁦♥️⁩ دوست عزیز و گرانقدرم 💗
        به مهر خواندید نازنینم 🌹

        از توجه و حضور ارزشمندتان صمیمانه سپاسگزارم
        🌹🙏🌺🌸⁦☘️⁩💖⁦☘️⁩🌸🌺🙏🌹
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۱۹:۲۵
        درودتان بانو سمیعی ادیب ارجمند🌻🏵️🌹

        از انجایی که بنده اوریجینال این داستان زیبا را خوانده ام ، قطعا نظرات و ایده های متفاوتی در خصوص ان وجود دارد خصوصا تفاوتهای فرهنگی در آن موج میزند🌹🤞

        سپاس از اشتراک زیبا و زحمت شما🤞🌹🏵️🌻
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        يکشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۲ ۰۰:۳۹
        درودتان جناب دکتر مدهوش گرانقدر 🌞
        شبتون نیک 🍃⁦☘️⁩🌺🌸💖
        در ترجمه و سانسور حتما
        خوش به حالتون واقعا اصل کتاب را خواندید
        خیلی دلم می خواست می دونستم چقدر اختلاف داره
        حتما باید تفاوت زیادی داشته باشه

        صمیمانه سپاسگزارم از توجه و حضور ارزشمندتان
        خیلی خوشحال شدم
        🙏🍃⁦☘️⁩🌺🌸💖🌸🌺⁦☘️⁩🍃
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱۰ تير ۱۴۰۲ ۲۳:۴۰
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2