يکشنبه ۴ آذر
مرا ،باور کن.
ارسال شده توسط راشد نصرت سراوان در تاریخ : سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۳:۲۶
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۷ | نظرات : ۸
|
|
باور کن مرا،بی تو؛ خواهم مرد.بعد تو،عرش را، به سخره خواهم گرفت. و جز دیوانگی،حالتی ،از من؛نخواهی دید.لبانم ،بسته خواهد بود.چشمانم هم ،بسته خواهد بود. و فکرم،دچار خلل با تو بودن،در دنیای با تو بودن؛جوری دیگر خواهد زیست.من، پایبند به تو هستم .مرا از آغوش مهربانیهایت، بی دریغ مکن.کیست که چون تو مرا،عاشق خویش کند.آنقدر دوست دارم، شنیدن حرفهایت را ،که نپرسیده، خیره میشوم به تو. و سکوت، مرا ؛فرا می گیرد.سپس آنجاست، که حس دلنشین عشق مرا،وادار به سخن میکند؛ که برایت عاشقانه بگویم.وقتی که تو را کنارم نمی یابم،عشق مرا؛آزار می دهد.عشق ،از زنده بودن می کاهد و می دانی، که چه مفهوم می دهد .نمی دانم!تو باید باشی.ترحمت را ،نمی خواهم! من کسی را می خواهم ،که مرا دوست داشته باشد.اگر مرا می خواهی،بیا.چشم انتظارت، هستم.دلم ،بی قرار است.امان از دلی ،که فاش میگوید.نه ناز میفهمد و نه غرور و نه سکوت.این یعنی، عاشق است .فارغ از گفتمان مردم است.چگونه توصیف کنم! رمقی نیست مرا جز رمق تو.عزیز من!طلسم خنده ی نشکفته بر لب مرا،بشکن.و طلسم خیره شدن به خودت را، بر نگاه من بیفکن. و زبان مرا میل سخن کن .عزیز من! دلم می خواهد، عشق را؛بیان کند .از من رنجیده خاطر مباش.دوستت دارم...(مائده حیدری)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۶۰۵ در تاریخ سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۳:۲۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
با سلام.متشکرم.الهی شاد ،خوش ،سالم و پاینده باشید.مگر میشود کسی را دوست داشت و اسمش را نگفت.مگر میشود خدا را دوست داشت و اسمش را نگفت.باید صدا باید زد.باید از ستایش ها،دل باید؛آرام گیرد | |
|
با سلام.متشکرم.الهی شاد ،خوش ،سالم و پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و چه شجاعتی که نام معشوقه خود را میآورید
برایم جالب است
در پناه خدای عشق بافرجام باشید 🍁