چهارشنبه ۷ آذر
خدا هیچ است
ارسال شده توسط روح اله سلیمی ناحیه در تاریخ : سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۴۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۸۸ | نظرات : ۷۸
|
|
در این پهنه هستی و اشکار در هر صورت و مقام و معلوم
والاتراز عدم یا هیچ نیافتم
نه زمانی نیاز دارد نه مکانی ونه می توان درکی از هیچ(عدم) داشت
پس هستی در تجزیه و ترکیبش چیزی به جز از اجزاء اگاهی که فرکانسی از هیچ است نمی تواند باشد
در بالاترین درک انسان در حد توان و بیان نیز هیچ درکی از هیچ نتواند
پس در مقام ما برای ما خدا هیچ است
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۴۹۷ در تاریخ سه شنبه ۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود جناب عزیریان شما درست می گویبد اما در واقع همه انچه که ما میبینیم هیچ شدنی ایست و از هیچ است و در اصل هیچ کامل تر است | |
|
درود بزرگوار از مصرع نصفه چیزی کامل نفهمیدم اما اگر قبول ندارید ابتدا عدم یا هیچ را کمی بیشتر تامل کنید 🌹🌹🌹 | |
|
ارادت جنتب محمدی عزیز بحثی طولانیست باید دقیق مطالعه کنم گرچه قبلا در سریالش دیدم اما نمی توانم چیزی بگویم
| |
|
مدتهاست متنی از کلمه و هیچ نوشته ام و هربار خواستم بگذارم تردید داشتم و نگذاشتم چون همه نظرات نوعی جبهه گیری است ان شبی که کلمع هیچ را فهمیدم تا صبح استرس و هیجان داشتم اما وقتی کمی جستجو کردم دیدم کسانی نیز مثل من میبینند هیچ را مخصوصا در جمعی که فقط مباحث فیزیک بود مطرح کردم یک نفر چنان پاسخ داد که انگا خودم نوشتم جالب این بود در انتها نوشته بود میدانم حرفم را قبول نمی کنی چون نمی توانم منظورم را برسانم من شاید ۱۰روز فقط به اون ادم فک کردم چه میشد جای این همه استدلال کمی به هیچ فکر می کردند بعد رد | |
|
سپاس جناب استکی عزیز شما درست می فرمایید من از هیچ استفادده کردم چون معمول و رایج است اما اشاره کردم که در لصل عدم را در ضمناگر زمانی من اسمم عوض شود دسگز همان شخص نیستم یا مثلا ادم با انسان مفهوم یکی در عام ندارند بقدری که شما به دانایی خود و نادانی بنده اطمینان دارید که حتی سوالی یا توضیحی نداشتید یا نخواستید سپاس🌹🌹🌹 | |
|
درود جناب احسانی فر خدا همه نیست ، همه ای که شما گفتید محدود است اندازه درک مان پس خدا را اندازه فهم کردید خدا هیچ است ، هیچ بقدری عظیم و فراتر از درک و فهم است که کل جهان هستی نیز کوچکترین اثری از هیچ ندارد چون مادی است شما نمی توانید هیچ را بفهمید ولی همه را فهمیدید شما خدارا خیلی کوچک دیدید سپاس🌹🌹 | |
|
وقتی که خدا را «هو» می دانیم یعنی اعتقاد به وجود. حال اینکه شما از عدم سخن می گویید. آیا هیچ بودن معنایی جز عدمیت دارد؟ کوچک و بزرگ دانستن خداوند علیّ اعلا در سیطره ادراک مخلوقات نیست. کما اینکه در قرآن داریم:
لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
این هیچ که شما اینقدر عظیم در نظر گرفته اید، ذوقی است برادر. | |
|
جناب احسانی فرد هیچ یا همان عدم هستی یا هست را نیز فرا می گیرد وقتی میگوییم خداهیچ است یعنی خدا هست شما ابتدا باید منظور مرا میگرفتید هیچ نیز هست اما هستی که ما می گوییم با درکمان است پس نمی تواند هیچ را فراگیرد حتی اگر بگوییم هیچ هست باز هم نمی تواند از نگاه ما درست باشد هیچ راکلمه نبینید.. | |
|
الذی خَلَقَ الأشیاءَ مِنَ العَدَم
خداوند خالق مخلوقات از عدم است. اما چه عدمی؟ دو نوع عدم داریم: عدم ذاتی عدم زمانی
بی شک مقصود، عدم زمانی است نه ذاتی. قبل از وجود، عدم زمانی بوده است.
وَ إِنْ مِنْ شَیءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ــــ و هیچ چیزی نیست مگر آن که خزائن آن نزد ماست ؛ و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معلوم و معین.»
اگر منظورتان این است که خداوند هم خالق هست است و هم خالق نیست، باز هم باید بگویید خدا همه است. همه است که هم هست را شامل می شود و هم نیست را
| |
|
جناب احسانی فر در خیال ما زمان وجود دارد نه در حقیقت عدم زمانی یا عدم ذاتی اصلا چیزی نیست جز یک حرف با این استدلال ها هیچ برهانی روشن نمی شود بحث و جدل بسیار زیباست اما سعی کنید از فکر اندیشه خود بهره گیرید تا چیزی بدانیم وگرنه از سخنان گذشتگان چیزی جز ماندن در گذشته نیست | |
|
جناب سلیمی بزرگوار اگر موضوع مطرح شده را یک بحث و جدل می دانیم باید به مقتضیات و ملزومات آن پایبند باشیم. بنده موضوع آفرینش از عدم را مطرح کرده، عدم را به دو اعتبار آوردم. بعد از گنجینه های اشیاء که در ید الهی است سخن به میان آوردم و سپس نتیجه گیری کردم. اما شما صرفاً بحث زمان را گرفتید و در پایان هم بنده را به عدم بهره گیری از اندیشه خود متهم کردید.
بگذریم. البته در باب زمان مطالعات و تحقیقات زیادی داشتم پس با بحث زمان شروع می کنم. آری. درست گفتید. زمانی که اکنون در ذهن ما است صرفاً اعتباری است. اگر میگوییم شب و روز، اگر می گوییم الان ساعت 15 است به اعتبار گردش زمین به دور خورشید است(اعتبار مادی) اگر می گوییم فاصله زمین تا فلان ستاره، n سال نجومی است باز هم به اعتبار سرعت نور است(اعتبار مادی)
اما وقتی خداوند می فرمایند که زمین و آسمان ها را در شش روز آفریده، به چه اعتباری ست؟ جز به اعتبار فرا ماده؟ اینکه ما نمی توانیم زمان به اعتبار فراماده را درک کنیم دلیلی برای ردّ آن نیست. (التماس تفکر)
شما آمدید و بر اساس حرفی از نیچه که «خدا ما را آفرید یا ما خدا را» این متن را آماده کردید. آنگاه مرا متهم به ماندن در گذشته می کنید؟
بعد فرمودید: «ایکاش می توانستم منظورم را برسانم » عزیز برادرم! اگر شاعر نتواند آنچه را که در ذهن دارد با ابزار واژگان مطرح کند، پس چه کسی می تواند؟ یا اساساً اگر موضوعی در قالب واژگان قابل طرح نیست، پس چه اصراری بر نوشتن؟ بعد مجدداً فرمودید «چه میشد جای این همه استدلال کمی به هیچ فکر می کردند » بهتر نیست شما به استدلال های مطرح شده فکر کنید؟ شاید موضوع «هیچ» قبل از کشف شما توسط شخص دیگری کشف شده باشد و ابعاد آن را در نظر گرفته باشد و حال به اقامه ادلّه می پردازد.
در پایان اگر حقیر و امثال حقیر از خدا دم می زنیم، به اعتبار تعاریفی ست که خود ذات احدیت درباره خود می کند. آیات پایانی سوره حشر را مطالعه بفرمایید. جوشن کبیر را مطالعه فرمایید.
| |
|
درود جناب احسانی فر خوشحالم که در مورد مسائل حقیقتی هم مطلع هستید یک سوال داشتم البته جواب را کمی می دانم ولی به اشتراک می گذارم که به آگاهی ام بیفزاید حسنِ فکر شما میگوید که خداوند رب العالمین است آیا این عالمین عالم خود خدا را هم شامل می شود؟ در پناه خدا | |
|
درود جناب احسانی فر و درود بر جناب حسنی عزیز از طرح سوال جناب احسانی فر زمان چیزی نیست که ارزش بحث داشته باشد چون علمی ثابت است تغییر بی انتها در ماده را اصطلاحا زمان گفتیم اما چرا از قران مثال اوردید باید برگردیم به مساله قران شناسی قران ابوبکر قران عمر قران عثمانی قران مصحف کدام قران مدام تفسیر کدام برداشت خواهش می کنم هیچوقت در مباحث بنده از ایات و قران استفاده نکنید چون بنده علم قرانی ندترم و ضعیفم از مکانیک کوانتوم بگید از نظریات ریسمان و کوارکها از ابعاد لم از اگاهی و ناخوداگاهی از هر نظریه فلسفی تا چیزی یاد بگیرم علاقه ای به قران و علمش ندارم چون ضعیفم بلد نیستم فدای شما 🌹🌹 | |
|
درود بانو کاسیانی هیچ پوچ یا عدم مورد نظر شما نیست عدم یک عالمی ایست که هستی از ان پدید امده نمی توانیم حتی ذره ای درکش کنیم هیچ یا عدم پوچ نیست بلکه یک اتم از هیچ کل هستی را پدید اورده (مثال فیزیک)
| |
|
درود جناب زارع هست را زمانی کامل بنگریم که درک کنیم اما درک نمی شود چون کامل نیست عدم پدید اورنده هستی است ما عالم هیچ را نمی توانیم بفهمیم پس هست درست را نیز مطلقا نخواهیم فهمید چون هیچ هست | |
|
فهم ما نسبت به حقیقت، نسبی است ولی ذات حقیقت مطلق است. نفهمیدن یک پدیده یا مفهوم، دلیل خوبی برای نبودن یا انکار آن نیست. | |
|
جناب زارع فهم ما چیست ذات حقیقت چیست بله نفهمیدن دلیل بر انکار نیست ایا من خدارا انکار کردم یا شما حرف مرا انکار می کنید من خدا را انکار نمی کنم بلکه بسیار هم عمیق باور دارم | |
|
درود بانو قشقایی اندیشمند و ادیب سپاس گزارم از بابت شعر زیبای مرحوم شبستری 🌹🌹🌹 | |
|
نور از فوتون ها تشکیل شده در اصل نور چیزیست که از تاریکی پدید امده و چیزی جز ماده نیست | |
|
سپاس جناب اسدی عزیز مطلب جالبی گذاشتید البته کوارک ها ۱۲نوع اشخیص داده شدند که پس از ان نظریه ریسمان قوت گرفت با چند بعد بالاتر و جالبرش بعد نهایی بود که همان پوسته یا توجه است اما هنوز هیچ نیست این فیزیک است فیزیک و فلسفه شانه به شانه در حرکت اند عده ای در علم و عده ای در فلسفه یا مذاهب افراطگر و دروغگو هستند اما انچه هر دو گفته اند هستی منشائی جز عدم ندارد
| |
|
یاد فیلم پی کی افتادم .. که می گفت دو خدا داریم.. یک خدایی که ما را آفرید و دیگری خدایی که ذهن ما آفریده | |
|
احسنت ایکاش همه اون فیلمو نگا کنند 🌹🌹👏🏼👏🏼👏🏼 | |
|
منظورتان را فهمیدم
هیچ یعنی چنان بزرگ که در چیز جا نگیرد | |
|
فدای شما جناب افشار خوشحالم کردید 🙏🙏🙏🙏 | |
|
جناب افشاری عزیز اشاره شما درست است اما یک چیزی و توجهی که بر همه اینها محیط است و همه اینها را می فهمد چیست؟ ان چیزی که فراتر از همه این فهم و درکهاست مثالی میزنم یک مورچه ای بر روی یک توپ می چرخد و نمی داند روی یک توپ است اما ما می بینیم و می فهمیم که مورچه روی توپ است ایا مورچه اینکه فهم و درک ما را نسبت به خودش و خرکتش روی توپ می داند یا اصلا می تواند فهم مارا بفهمد این فهم ما نسبت به مورچه و توپ انگار خداست نسبت به ما و جهان هستی و ان فهم برای ما چون هیچ درکی نداریم یک هیچ بسیار عمیق و اگاه است اما ما هیچ فهمی نداریم و باید بگوییم همان عدم است | |
|
ببینید هر چیز تنها در حیطه تصمیمات احساسات و بقای خود تفکر میکند
آیا شما به قابل سکونت بودن خاک یک سیاره که میلیونها سال نوری فاصله دارد فکر میکنید؟ و بر فرض هم که فکر کنید چه سودی برایتان دارد؟
هر چیز در هستی دارای شعوری در حیطه خود است و نه بیشتر چون نه برای او قابل فهم است و نه کاربردی | |
|
درود جناب حسنی عزیز حتما با دقت می خوانم و فردا پاسخ می گذارم🌹🌹
| |
|
جناب حسنی عزیز درود بر شما خیلی زیبا مفهوم را گرفتید و زیباتر نیز بیان کردید لذت بردم از نگرشتان احسنت👏🏼👏🏼👏🏼🌹🌹🙏🙏 | |
|
درود استاد شفیعی عزیز🌹 چنان متین و منطقی و شیوا بیان فرمودید که بی اختیار در دل تحسینتان کردم و دیدم بی انصافی است که چیزی ننویسم زیر کامنت شما که درسنامه ای بود برایم به شاگردی شما افتخار میکنم مرد آزاداندیش🌹 سایه تون جاودان🌹 | |
|
درود جناب شفیعی بسیار پرمغز و پر محتوا نوشتید ..اینجا که گفتید، باید بگویم هر چه هست خداست، خب این هست با خدا را اگر در ارتباط قرار دهیم باز از بزرگی خدا کم کرده ایم!؟ اگر نه، ارتباط خدا با هستی چه گونه است که همه هستی را در ب میگیرد اما هیچ کسر شانی ایجاد نمی شود در پناه خدا | |
|
درود بر شما جناب استاد زارع بزرگوار جمله ای که امروز از استاد احسانی فر، یاد گرفته ام رو تقدیم می کنم: (مشمول و شرمنده الطاف مدام شمایم.) واقعاً شرمنده می فرمایید جناب زارع افتخار من آموزش در محضر شما و دیگر استادان است و امیدوارم شاگرد خوبی باشم | |
|
درود جناب شفیعی عزیز و بزرگوارم با اینکه جناب زارع نیز تایید کردند اما بنده تا حدودی نوشته شما را قبول دارم نه زیاد فردا حتما می نویسم🌹🌹🌹🙏 | |
|
سرافرازباشید جناب رضاپور🌹🌹🌹 | |
|
درود و احترام برادر عزیزم جناب علامیان اگاه و اندیشمند بسیار زیبا نوشتید دقیقا قبول دازم 🌹🌹🌹🙏 | |
|
بنده در همان بالا هیچ را داخل پارانتز عدم گفتم چون هیچ همان عدم است الکی دو کلمه متفاوت کردند مثلا عرفانی و اگاهی عدم همان هیچ است و هیچ همان که ما مطلقا بی خبریم از ان اما ان هست که مارا پیوسته می سازد و اگاهتر می کند | |
|
درود بر شما هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند سپاس از حضور آگاهی بخشتان شاد و تندرست باشید | |
|
درود بر شما جناب سلیمی ارجمند عرض نکرده بودم که منظور مولانا ازعدم ، عدم نیست بلکه گفتم منظور ایشان از عدم ، نیستی نیست. عدم از دید مولانا (با توجه به اشعارش)بخشی از هستی است که هنوز به حیطه وجود در نیامده و خلق نشده و به فعل در نیامده است. هستی( به معنی آنچه که هست )مجموع وجود و عدم است . وجود بخشی از هستی است که خلق شده و عدم قسمتی است که هنوز خلق نشده است. اگر متن قبلی که بخشی از آن در کامنت تکرار شد را به دقت مطالعه بفرمایید خواهید دید که این سخنان در تایید فرضیه شماست . (تکرار از کامنت قبلی) - به نظرم مفهومی که در ذهن شما به ادراک رسیده و شما را به درستی به هیجان آورده کاملا صحیح است و با مفهوم عدم مورد اشاره مولانا مطابقت دارد . منظور مولانا رو اینجوری برداشت کردم و حدس زدم که منظور شما نیز همین باشد: هستی (از این بُعد) شامل دو قسمت است بخشی که خلق شده و بخش بسیار بزرگتری که هنوز خلق نشده قسمت خلق شده را اگر وجود بنامیم و قسمت خلق نشده را عدم بدانیم مجموع وجود و عدم رویهم می شود هستی بینهایت (چون فقط یک بینهایت در هستی قابل گنجایش می باشد) عدم به معنی نیستی نیست بلکه به معنی نبودنه (نبودن وجود) شما به جای عدم از هیچ استفاده کردی فکر می کردم فرضیه شما رو تا حدودی اثبات کرده ام و تعجب کردم که از اصطلاح جبهه گیری استفاده کردید.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! در خصوص دفاع از خداوند به نظرم کار بیهوده ایست چون بی نیاز است و نیازی به دفاع بشر ندارد آنان که داعیه دفاع از خدا را دارند در صورت داشتن حسن نیت از باورهای خود دفاع می کنند و اگر حسن نیت نداشته باشند مدافع دکان خود هستند. شاد و تندرست باشید
| |
|
درود جناب شفیعی مرا ببخشید بدلیل ضعف نت انتقال پیام و درست انجام نشده خوشحال شدم که دیدگاه و نظرم را دریافتید و هم فکریم 🌹🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
من میگویم خداوند صاحب هیچ و همه است
در واقع ادارهی هیچ و عدم و همه و هست در اختیار اوست