سه شنبه ۲۱ اسفند
پنج شعر از تنها محمد با ترجمهی زانا کوردستانی
ارسال شده توسط سعید فلاحی در تاریخ : چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۷ | نظرات : ۰
|
|
(۱)
حتی با فراموش کردنم،
یاد نمیگیرم،
فراموش کردنت را.
(۲)
نمیدانم جای خالی تو را،
به چه چیز تشبیه کنم،
اما خوب میدانم
با هفت میلیارد انسان و
تمام ستارگان هم پر شدنی نیست.
(۳)
هر روز میان غم و غصهی نبودنت،
سختتر از آنان میمیرم
که در حوادث مردهاند.
(۴)
بنگر که وسایل فراموش کردنت
چقدر ساده و زیاد است:
مردهشور و
تابوت و
یک متر زمین!
(۵)
در شهر ما، هر کس که میمیرد
آنقدر از او تعریف و تمجید میکنند،
که از خودت میپرسی:
-- آیا فرشتهای نبود؟!
شعر: #تنها_محمد
برگردان: #زانا_کوردستانی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۱۲۳۵۱ در تاریخ چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.