سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 7 آذر 1403
  • روز نيروي دريايي
26 جمادى الأولى 1446
    Wednesday 27 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۷ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ایا روح وجود دارد؟ (۲)
      ارسال شده توسط

      روح اله سلیمی ناحیه

      در تاریخ : سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۵۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۴۶ | نظرات : ۵۲

      از طرفی خدا از روح‌ خودش بر ما داده یعنی این روح مطیع ما گشته ، و فرشتگان بر این روح ناظرند 
      اما اینجوری هم شدنی نیست  اگرچنین است ما که روح را مختار شدیم  ما از کدام اصلیم که روح را کنترل داریم 
      چرا خداوند دنبال دردسر است ،
      خلق کند از روحش بدهد چندین نگهبان از جنس فرشته استخدام کند! و در نهایت با مخلوق بجنگد
      اگر روح چیزی خاص است پس عامل عقل و هوش چیست
      حتما فراتر از روح و مختارتر است ،
      اما این عقل یا خرد یا شعور یا درک و فهم یا اگاهی و یا هر اسمی که نامند 
      از کجا پدید می اید 
      ایا از روح می گیرد خاصیت فهم را ،
      اگر چنین است پس چرا روح نمی تواند کنترل کند انسان را ؟
      و از طرفی مگر روح از خدا نیست پس چطور دانشش ناچیز است و عقل و روح در ارتباط ،  
      مگر جز این است که نمی توان خدا را درک کرد ، پس منتفی است. 
      اما از کجا می اید عقل و شعور
      چطور کل بدن را در اختیار دارد 
      حتی هر سلول را می فهمد ، چرا روح نمی تواند 
      گفتم سلول 
      می دانید که یک سلول از چندین مولکول است، و هر مولکول از چندمیلیون اتم، البته این خاص مولکولهای سلول است
      اتم ازالکترون و پروتون پدید امده با یک هسته (پروتون ونوترون ) اما این الکترون یا پروتون نیز بار دارد 
      بعضی  از الکترونها وزنشان از وزن واقعیشان زیاد است 
      این از دلیل کشش یا جاذبه محیط داخل اتم است پس چیزی  ان داخل در جریان است یعنی کوارک
      و ملیاردها بار ریزتر ذات بنیادین ذرات است چیزهایی شبیه به ریسمان که هر کدام ارتعاش یا فرکانس خاص خود را دارند ،
      و این ارتعاشات شبیه نخ ولی غیر قابل شناخت،.
       این ارتعاشات خوی و خاصیت ذرات بالاتر که خاصیت اتم را تشکیل می دهندرا میسازند 
      و این اتمها که سلولها را تشکیل می دهد خاصیت ذاتی سلول را تعریف می کنند 
      و این سلولها که هر کدام نقطه خاص از بدن را تشکیل می دهند خاصیت ان نقطه را 
      و این نقطه ها یک قسمت مثل قلب یا کبد یا چشم و...
      پس همه این فسمت ها خاصیت و ذاتشان از ارتعاشاتی چشمه می گیرد که همان انرژی از ریسمانهای بنیادین است این ارتعاشات اگاهی هاست
      و این جزء ها خود هوش دارند 
      ولی در جمع چیزی بنام حیات را پدید می اورند (تک سلولی وچند سلولی) چون برای وجودشان نیاز است حیات و این حیات وقتی شکل بگیرد با تعریف این انرژی و  فرکانس ها نوعی خاص از حیات را نمایش می دهند 
      نوعی مانند انسان در این طراحی هوشی باز تعریف می کند که در جمع این حیات ها  هوش رشد می کند 
      ولی چرا 
      اینجا باید دوباره به ریزترین ذات ذرات نگاه کرد 
      این ذرات بنیادی به چییزی تقریبا ده الی یازده بعد نیاز مند است تا درستی خود را ثابت کند 
      وقتی ابعاد دیگر هست پس اینها با ان ابعاد ارتباط دارند و در اصل بدن  انسان شبیه چیزی مثل انتن گیرنده است تا از فرستنده ای مثل ماهواره پیام بگیرد 
      اما ایا انتن ها خودشان میدانند گیرنده هستند 
      ولی در نوع زنده مثل انسان مغز در قسمت ناخوداگاهش این اعمال را انجام می دهد 
      ابعاد دیگر نیز مثل انسان 
      یعنی انسان در واقع فرستنده هم هست
      پس دلیل پیداش عقل و هوش و خرد بازتر نیازیست که ان ذرات بنیادین برای درک بالا از ابعاد دیگر یا همان دنیای موازی که در هم تنیده هستند،
      اینجا هزاران سوال پیش میاد
      اما اکثرا جوابی قانع کننده نیز دارند 
      بعد از هم کنشی یا دست یابی ابعاد بر هم  انسان تمدنی پیشرفته از نوع یکذمیشود و می تواند تمام انرژی کره را در اختیار بگیرد
      و سپس تمدن نوع دوم که تمام کرات حتی خورشید اطراف را مثل راه شیری در اختیار گیرد
      پس از ان  تمدن نوع سوم که انرژی کهکشان را و نوع چهار انرژی چند ده یا چندصد کهکشان را و همینطور بالاتر
      اکنون انسان حتی تمدن نوع یک هم نیست ، نوع یک در واقع باید از انرژی کل یا صدرصد سیاره استفاده کند
      و اگر چنین است پس انهایی که می میرند چی می شوند 
      اینجا باید گفت مرگی وجود ندارد در واقع نوعی سنخیت با رشد است که ما هنوز نمی فهمیم و شاید دلیلی دیگر بر وجود جهانهای موازی باشد که اینگونه عر جایی باید کار کنیم تا به طور همزمان و کامل این یازده بعد را پیش ببریم تا پیدایش واقعیتش
      و....
      روحی که بعد از مرگ جدا میشود چه چیزی از من می برد 
      هوش و عقل که دانش و شعور را دارد مرد
      روح نتوانست بدن را کنترل کند و از بدن خارج شد 
      ایا این روح عقل و هوشی سوا دارد ؟
      🌹🌹

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۲۳۴۶ در تاریخ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      تفکربرانگیز بو‌د خندانک خندانک
      استفاده بردیم خندانک
      بنظر من روح اصل آگاهی ست.. و اگر نمی‌تواند جسم خاکی‌ش را کنترل کند.. بدلیل جاذبه‌های دنیای خاکی‌ست که گاهی با قدرت‌تر عمل می‌کند..شاید هم درست نگویم.. پس مثل خانوم‌های خوب خندانک گوشه‌ای دست به سینه می نشینیم و سخنان بزرگان را می‌شنویم خندانک خندانک
      بداهه‌ای تقدیم روح‌های این پست خندانک
      ای روح 👻
      اصل خود را بنما
      گو به ما چیست وجود نادیدنی‌ت
      بهر چه.. حق دمید از خود به ما
      گوهر وجودی‌ت
      فهم ما.. شاید رسد
      روزی به ذاتت
      آن دمی
      که برآریم این جسم خاکی از تنت خندانک خندانک

      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۶
      درود بانو شاهزاده خانوم
      خوشحال شدم از توجه و نظرتان
      امیدوارم به اندازه ای نظارات باشند که قسمت سوم و چهارم را اشتراک کنم
      وگرنه تمام می کنم
      پاینده باشید
      🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۰۰
      سلام جناب سلیمی

      بنده استدلال هایم را از قرآن خواهم آورد

      اگر قبول داشته باشید که قرآن کلام خداست


      آیا روح خدا در انسان دمیده شده؟ معنای آیه نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی
      آیا خداوند از روح خود در انسان ها دمیده است؟
      آیا با استناد به این آیه از قرآن که می‌فرماید: «نَفَختُ فیهِ مِن رُوحِی» به این نتیجه می رسیم که: خداوند از روح خود در کالبد آدم دمیده و روح انسان‌ها تکّه‌ای از وجود خداست؟

      پاسخ

      با مراجعه به قرآن
      در می یابیم آیه ی مورد بحث، اشتباه ترجمه و استنباط شده است. چنین نیست که خداوند دارای روح باشد و تکه ای از روح خود را در وجود آدم قرار داده باشد؛ بلکه مقصود آن است که خداوند متعال از روحی که خود خلق کرده و مالک آن بوده، در جسم آدم دمیده است. در واقع «ی» در «روحی»، «یایِ مالکیت» است و از آن جهت که خداوند خالق و مالک «روح» بوده و آن را از میان سایر ارواح برای جسم آدم علیه السلام برگزیده، درباره اش فرموده: «روح من».

      اضافه «روح» به «خدا» به اصطلاح «اضافه تشریفى» است، یعنى یک روح گرانقدر و پر شرافت که سزاوار است روح خدا نامیده شود در انسان دمیده شد مثل خانه ی خدا، دست خدا، خون خدا، راه خدا، وجه خدا، و … و گرنه خداوند جسم و روحی ندارد که قابل تجزیه و تفکیک باشد که خداوند بی نیاز از هر جزئی است .

      در قرآن خداوند به پیامبر میفرماید که اگر از روح سوال کردند
      بگو روح از امور پروردگار است یعنی اینکه جسم و فضای ماده ی حاکم بر انسان توانایی درک روح را ندارد
      درست مثل کودک در رحم که توانایی درک این جهان را ندارد
      ببینید کودک در رحم مادر خوردن دارد اما دفع ندارد
      برایش غیر قابل تصور است این دنیا با این همه تنوع
      تازه دنیای رحم مادر و این دنیا باز از یک جنس هستند
      اما عالم ارواح از جنس این دنیا نیست

      عقل، شعور و احساس و همه ی غیر مادی های انسان جمع در روح اند

      مثال

      انسان دست است یا پا یا قلب و شش و عروق و....
      انسان همه ی این هاست و همه ی اینها باهم میشود انسان
      همه در یک جهت کار می‌کنند حال جسم انسان را کدام بدانیم
      پا یا دست یا مغز و یا....
      همه دست به دست میدهند و می‌شود جسم
      بر اساس آیات قرآن
      جان و روح یکی است حقیقت و عصاره ی آدم که تجمیع
      عقل و شعور و اختیار و جبر و غیره و ذالک است
      میشود( من)

      بر اساس نص صریح قرآن
      بعد مرگ این حقیقت از جسم که مرکبی بیش نیست
      جدا و توسط فرشتگان به عالم غیب و شهادت برده میشود

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۴۰
      خندانک خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۲۸
      یادتون باشه.. تا حالا دو تا کتاب معرفی کردم.. هیچ به هیچ خندانک خندانک
      دنیای سوفی.. ارابه خدایان خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۲
      یادم هست
      اتفاقا خوشحال هم میشوم از مطالعاتی که دارید
      اما من اگر کتابی بخوانم خط فکریم را گم می کنم از اونطرف از کتاب هم چیزی گیرم نمیاد
      همین فکر غلطخودم هم کور میشه دیگه هیچی نمی تونم بنویسم 😂
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۵
      🤭🤭😅😅

      کور نمیشه.. پنجره‌های آگاهی بیشتری براتون گشوده میشه.. و خط فکری تون بهتر جهت می‌گیره خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۴۲
      ارابه خدایان احتمالا در رابطه با شکل گیری مذاهب است
      اینکه چگونه جهان را در نوردید
      و چگونه روز به روز مردم را در تسخیر خود گرفتند
      تمام اینها را قبلا خوانده بودم
      اگر در این موارد باشد البته
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۱۸
      تا اینجای قصه که دو فصل اول کتاب رو خوندم.. راجع به جهان موازی .. نه شکل گیری مذاهب..
      تا ببینیم فصل‌های بعدی چی میگه..
      خندانک خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۰۱
      وااای چه جالب 👌 اینو بخونید آقای سلیمی خندانک

      فون دنیکن در این کتاب تلاش کرده تا رازهای دنیای باستان و تاثیر نیروهای فرازمینی (خدایان) را بر زندگی بشر را با خواننده درمیان بگذارد. به اعتقاد نویسنده در گذشته‌های بسیار دور، فضانوردانی از سیارات دیگر به ملاقات اجداد ما آمدند و به آن‌ها تمدن و راه و روش زندگی را آموختند. اما نیاکان ما که بسیار ابتدایی و وحشی بودند، آنان را خدایان فرض کردند و به پرستش آنان پرداختند و هزاران فرقه‌ی خرافی با رنگ و بوی مذهبی را به وجود آوردند و این گونه از درک وجود خدای راستین به دور ماندند و زندگی خود را به کجی‌های بسیار آلودند. خندانک خندانک
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۴۴
      چه جالب خندانک
      مشتاق تر شدم کتاب رو با دقت بیشتری بخونم..
      حالا که موضوع کتاب اومد دستتون.‌. بنظرم خوندنش براتون خالی از لطف نباشه خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۶
      کتابشو ندارم اخه
      حتما باید پولم بدم بخرم
      اره ؟😂
      🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۲
      😅😅😅
      خسیس خندانک
      در کتابخانه‌ها موجود است.. من از کتابخانه گرفتم..
      شما هم عضو شید.. یکبار هزینه.. خواندن چندین کتاب شگرف خندانک

      خندانک خندانک
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
      جهانی که ما میبینیم بر پایه ماده انرژی کار میکند اما در بعد دیگر ماهیت و یا به عبارتی جهان دیگر ماده انرژی دیگر به معنای زمینی آن نیست و اینجاست که بحث روح مطرح میشود یعنی آنچه که به ماده برای دستیابی به انرژی نیازی ندارد که با همین منطق جهان دیگری دیگر یک جهان مادی نخواهد بود خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۷
      درود جناب افشاری عزیز
      ایکاش کمی بیشتر توضیح می دادید
      انطوری که باید نتوانستم بفهمم منظورتان را
      سپاس گذارم
      🌹🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      عارف افشاری (جاوید الف)
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۲
      شما برای حرکت به انرژی نیاز دارید این انرژی از ماده تامین میشود در واقع ماده پدید اورنده یا محرک انرژی است اما در بعد دیگر ماده وجود ندارد در نتیجه انرژی به اینصورت که از ماده بدست میاید متصور نخواهد بود نتیجتا بعد دیگر بعدی مادی نیست و نیاز روح به ماده برای انرژی نیز بی منی خواهد بود خندانک
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۳
      سلام به جناب سلیمی ارجمند و سایر دوستان
      «بنظرم حقیقت انسان، ماده صرف نیست بلکه در باطنِ انسان رازی روحانی که من به آن؛ اَبَر انرژی، ابرماده یا فرای ماده میگویم، متمایز از ماده وجود دارد و آن حقیقتِ قابل ادراک و دارای کرامت و نفس، روحِ انسان میباشد. من فکر میکنم در نهایت ماده تاریک دگرگون شده و تبدیل به انرژی روشن میشود و این همان حرکت از فیزیک به متافیزیک است که هستی را به منبع اصلی انرژی میرساند...(دگرگونی ماتریالیسم دیالکتیک) جهان ما تلفیقی از انرژی تاریک و انرژی روشن میباشد. بنابراین روح انسان پس از مرگ به منبع اصلی نور میپیوندد تا بطور کامل تبدیل به ابر انرژی شود. اگر چنین مبدا روحانى مجرد از ماده نبود، هرگز چنین واکنشهای سیال و حوادث اعجاب انگیزی در حالت‏ خواب و کابوس و کما به ویژه خوابِ مغناطیسى یعنی در حالى که انسان به خواب مصنوعى رفته و کاملا حواس و مشاعر ظاهرى و جسمى او راکد مانده و قابل استفاده نیست، پیدا نمیشد»
      موفق و سلامت باشید🌹نبض قلمتان سبز🌿

      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۵۱
      درود جناب علامیان بزرگوار
      من نمی دانم ماده صرف چیست
      ما اصلا ماده ای صرف یا ساکن یا بی عقل نداریم
      از همان زیر اتم همه دارای شعور هستند
      ماده در اصل از ابتدا جز مادیت با یک اگاهی نیز در سنخیت است
      نظر شما را دوبتره و سه بتره بتید بخوانم
      بسیار جااب نوشتید
      درود برشما 🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۴۲
      درود جناب سلیمی ارجمند و البته آنچه بیان می کنم تجربه ی من است ، بخواهید از شعور حاکم بر هستی بدون هیچگونه تعصب و قضاوتی ، آگاهی در حال اتفاق می افتد به محض ورود قضاوت متوقف می شود،البته نشان از بیداری شما می دهد این سوالات و انگیزه ای که برای آگاهی دارید،فقط این را می دانم در حال دوران گذار هستیم ، گرچه همه ی امور به تشویش و پریشانی می نماید اما آنانکه جاری هستند ،گارد ندارند و با شعور حاکم بر هستی هم گام هستند به سلامت طی می کنند این دوران را ،بخواهیم ،حتما دریافت می شودهماهنگی جسم روح ذهن کلید رسیدن به سوالات است و برقرار باشید
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۴
      درود و احترام بانو قشقایی گرام
      سپاس از نظری که گذاشتید
      استفاده بردم 🙏
      ،🌹🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۲
      عرض ارادت جناب محمدی بزرگوار
      دنیایی سپاس از نگاه و توجه شما
      ای کاش قسمت اول را می خواندید
      و اینکه این روح را خدا چرا خلق کرد و در انسان گذاشت
      یعنی از دو نوع موجود یکی افرید ؟

      طبق گفته های جناب کمال پور حیدری اگر اشتباه نکنم
      قرانی که در دست ماست از حفص از عاصم از توابین از اصحاب پیامبر نقل و قول است
      این قران صدرصد دارای دستکاری های بسیاریست
      قرانی که هم اکنون در کشور های افریقا هست از یک مصری نقل است و فرق دارد
      قرانی که شخصا خواندم از سال ۱۳۳۶ با قران اکنون فرق دارد
      قرانی که صنعا نام گرفت مشخص کرد که زمان عثمان خلیفه سوم به کل دست کاری شده
      چرا باید به قران استناد کنم وقتی رسول باطنی در وجود بنده بنام عقل از طرف خداست
      ما روحی بجز عقل(اگاهی) نداریم البته از نظر بنده،.
      اما تلاش بنده در جداسازی خرافات و قبول نداشتن چیزی بنام روح در استقلال خیالیست
      من و شما اگر با قران روح را قبول کنیم
      میلیاردها انسان چطور
      قران کتاب خداست؟ از کجا قبول کردید
      ایا دلیل غیر از خود قران دارید
      من با تمام احترام به شما و قران و اسلام و خدا
      خدا را چیزی نمی دانم که بتوان در موردش درکی داشت
      مگر نگفتند خدا در ادراک نمی گنجد
      چرا شما به این راحتی خداوند را می شناسید

      سرافراز باشید استاد محمدی 🌹🌹🌹🌹
      منیژه قشقایی
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۹
      درود مجدد
      و

      بارها از من پرسیده شده است بعداز مرگ چه برسر آگاهی ما خواهد امد،پاسخ این است ،که هرزندگی یک توشه ای از آگاهی ویک توشه ای از آرزوها برای شما خواهد داشت ‌.پس تکلیف آگاهی و علمی که دراین زندگی دارین چه خواهدشد،صفرخواهدشد؟
      خیرصفر آخرین مرتبه ی اگاهیست
      پس عدم گردم عدم چون ارغنون،آگاهژ و علم طبق اصل صفرم ترمودینامیک جاودانه خواهدبود،اما تغییرفرم می دهد،آگاهی به جسم و جسم به آگاهی تبدیل می شود،تفاوت انرژی و آگاهی چیست ؟انرژی شکل و فرم که بگیرد آگاهی ست ،برق انرژیست وقتی به موج یا دامنه یا فرکانسی خاص تبدیل شودمیشود موج و سیگنال .انرژی هستی دارد اما شکل منظمی ندارد،حالتی از انرژی که شکل و نظم بپذیرد میشود آگاهی وعلم .
      آنچه بعد از هرمرگ می ماند در دور بعدی کالبد خواهدشد،یعنی آگاهی قبلی شما کالبد فعلی شماهست ،آگاهی فعلی شما ،کالبدبعدی شما می شود،کالبد ظرف روح است روح آب است ،آگاهی شما تعیین می کند کم و کیف این ظرف چگونه باشد.مهران صادقی نور

      خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۴۸
      درودی مجدد بانو قشقایی گرام
      کل جهان هستی را انرژی و فرکانس یا ارتعاشات تعریف می کنند
      در حقیقت عالم مادی ماده نیست همان انرژیست
      هیچ چیزی یا عنصری نداریم که از چیزی غیر از اتم باشد
      بر اساس گفته شما اگاهی کنونی جسم بعدیست من متوجه نشدم
      ایا جسم بعدی در همین جهان است
      یعنی من قبلا جناب آمِن هوتِپ بودم الان سلیمی شدم
      یا در جهانی دیگر در بعدی دیگر ؟
      در عقیده ی من جهان به این سبکی هام نیست
      اصلا فکرو خیال ما جزء جهان نیست انگار وگرنه باید چیزی درک میکردیم
      از طرفی هم اینکه اگاهی در جهان مثل درختی در حال رشد است
      شبیه زادوولد انسان عجیبترش میکند
      جهان با این همه عظمت که کهکشان راه شیری در کل از هیچ هم هیچتر است چرا من باید فکر و خیال جهان را در سر داشته باشم
      دقت بفرمایید_ فکر و خیال جهان هستی_ مسئله ای بسیار بسیار بزرگ است و از ان بزرگتر اینکه چرا در ذهن من یا انسان باید این مسئله باشد
      وقتی کمی جلوتر حرکت کنیم روح و خدا و این قضایا تماما شکلی دیگر بخود می گیرد ...‌

      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      منیژه قشقایی
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۱۳
      تو خود حجاب خودی ا ز میان برخیز🙏✨
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۳۶
      سپاس بانو قشقایی
      شاید تجربه کرده اید
      گاهی چنان افکار از جلو دید کنار می رود که انچه را که میبینم نمی توان در کلمات بیان کنم و چنین در گردابی از اندیشه ها نادانی ام را به روشنی می بینم
      روح اله سلیمی ناحیه
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۳۹
      هر فکر و ایده ای باید تا انتها دنبال شود
      عالم خرد
      عالم ماده
      عالمی از ابعاد
      جهانی بسته
      جهانی باز
      عدم
      وجود
      و.و.و...
      هیچکدام درست در نمیاد
      پس افکار ما نوع کار کردش، نوع فهم و درکش درست نبوده و نیست
      من نمی توانم تابع گذشته باشم و نمی توانم درکی از اینده داشته باشم
      نقطه ای در وسط بی نهایت هستم گذشته همه چون خودم و اینده همه چون من ، اما هیچ درکی از خودم ندارم ...‌

      عارف افشاری  (جاوید الف)
      عارف افشاری (جاوید الف)
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۵
      از دید من جهان چون یک فلاسک است که نه کاملا بسته و نه باز است
      خالق در دیواره فلاسک قرار دارد و آنرا احاطه کرده او نه به داخل محتویات فلاسک می آید و نه از آن خارج میشود که هر کدام دلایل خود را دارد که در این مقال نگنجد

      بعلاوه بنظر حقیر جهان منطقی با سه چیز به پیش میرود

      1 منطق جبری
      2 اختیار اجباری
      3 تفکر فردی(عقلانیت

      که اگر مایل بودید توضیحات مفصل را بدهم خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۸
      درود جناب افشاری
      بسیار هم مشتاقم برای خواندن توضیحات شما
      خواهش می کنم هر چه میدانید مرا اگاهی دهید 🙏🙏
      علیرضا شفیعی
      چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۷
      درود بر جناب سلیمی عزیز و دیگر دوستان گرامی
      و سپاس از ارائه نظریات پر ارزشتان
      همچنان از خواندن آنها بهره میبرم خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۹
      ارادت استاد شفیعی بزرگوار
      🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۱
      دوستان نظری که من داشتم و خیلی علاقه داشتم نوشته ام را اشتراک کنم نشد
      متاسفانه ما هنوز اصل واقعیت را قبول نداریم
      ازانرژی اولیه برخورد هیدروژن و تشکیل هلیوم
      از ساختار جهان که توام با انرژی بوده
      انسان را جهان در مواقعی مختلف پایه ریزی کرد
      شاید از مهمترین دلایل وجود انسان
      ریشه علف
      یک اتش
      وجود اسب و الاغ
      وجود یک عصر یخبندان
      وجود یک راه ارتباطی
      و .و.و..
      فکر نکنید خدا عقل را پایه ریزی کرد و درخت سیب را خلق کرد و ادم و حوا را با چوب در تحت شان به زمین فرستاد
      چون در این صورت اصلا فکر نمی کنید
      یک اهن چگونه شکل گرفت؟
      چگونه اکسیژن با زیاد شدن دلیل حیات شد
      چگونه در انفجار ابرنواختری فلزات سنگین پدید امد
      تمام اتفاقات را وقتی کنار هم می چینم بیشتر یقین می کنم که دنیایی دیگر یا دنیاهای دیگر بصورت موازی در ابعاد دیگر در کنار ما هستند
      چون هیچ چیزی بدون دلیل جلو نرفته
      مثلا در بهترین حالت ممکن اتش کنترل شد
      غذای پخته باعث ازاد شدن بیشتر کالری شد
      و این باعث هوش بیشتر
      یا زمانی علف ریشه زد و رشد کرد که اجداد انسان از درخت پایین بیایید و ریشه علف بخورد راه رفتن یاد بگیرد
      همه و همه در خطی مستقیم اگاهی را رشد دادند
      با هیچ کدام از این اتفاقات نمی توان روح را قبول کرد
      اما اگاهی بسیار فراتر از این حرفهاست
      انگار جهان را با ریزترین کنش و واکنش هایش در کنترل دارد

      با احترام به بزرگانی که همراهی کردند تمام می کنم
      این نوشته طولانی بود ولی فعلا بدرد نمیخورد
      سپاس 🌹🌹🌹🌹
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۴
      خندانک خندانک خندانک خندانک

      دارم کتاب ارابه خدایان رو می‌خونم.. کاملا با فرمایشات شما یکسو خندانک خندانک

      اگر نخواندید.‌. حتما بخوانید خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۹

      من اهل مطالعه نیستم چون عقلم را کور می کند😂
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۱
      امیدوارم خلاصه را در چند سطر برایم بگذارید
      ⁦🙏🙏🙏🙏
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۴
      كتاب ارابه خدايان اثري است از اريك فون دانيكن به ترجمه ي سيامك بودا و چاپ انتشارات بدرقه جاويدان.

      نويسنده در كتاب پيش رو به بررسي معماهاي عجيب و علوم ستاره شناسي، كشفيات و ادراكات گذشته ي جهان مي پردازد و با بهره از آثار تاريخي و باستاني، وجود موجودات فضايي را مورد مطالعه قرار مي دهد. خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۴
      در طول قرنها سومريها برجها، كاخ ها و اهرامي برپا مي كردند و هرگونه وسيله راحتي كه امكان داشت براي خدايان فراهم مي نمودند و منتظر بازگشت آنها مي شدند. پس از صدها سال آنها بازگشتند.

      سپس طوفان آغاز شد و پس از طوفان بار ديگر سفينه اي از آسمانها به زمين آمد…، اين در كتيبه هاي سومري ذكر شده است. سومريها به چه صورتي خدايان خود را تصوير كرده بودند؟ از افسانه ها و تصاوير سومري و بعضي كتيبه هاي «آ كادين» اطلاعاتي در اين باره به دست مي آيد. خدايان سومري شخصيتي انساني نداشتند و هر يك به ستاره اي نسبت داده شده بودند. خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۵۱
      سومریان یا میان رود عراق کنونی
      به علت فراوانی غذاهای گیاهی و دامی قبل از هر نقطه در دنیا یکجا نشینی را شروع کردند
      البته پس از عصر یخبندان که قاره ها از هم دور ماند
      رودخانه ها شکل گرفت و اگر دقت کنید رودخانه بین النهرین مصرو نیل چین و تسو یانگ اگر اشتباه نکنم اولین تمدنها را شکل دادند و مذاهب کم کم شروع به شکل گیری از این مناطق کرد
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۵۳
      نمی دونم ادامه ش به مذاهب ختم میشه یا نه.. فعلا که در این دو فصل صحبت از موجوداتی غیر از ما در جهان های دیگه بود..
      باید ببینم چی میشه..
      سیطره کامل به کتاب ندارم.. باید بخوانمش .. خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۵۵
      معلومه که ادم باهوش و منطق پسندی هستید
      در خواند هر کتابی ، سعی کنید ان را زیر افکار خود ببرید نه افکارتان را زیر افکار نویسنده
      البته این عقیده منه خخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۰۳
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      محمد گلی ایوری
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۳۱
      درود جناب سلیمی

      در خواندن هر کتابی ، سعی کنید ان را زیر افکار خود ببرید نه افکارتان را زیر افکار نویسنده
      خندانک
      اگر اشتباه نکنم ،
      یعنی سیطرهٔ تفکر و اندیشه بر القائات دیگران.

      از بحث و مطالب شما بزرگواران استفاده بردم خندانک

      پاینده باشید خندانک


      ارسال پاسخ
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۹
      درود جناب ایوری
      سیطره در اصل چیزی که منظورم بود نیست
      یعنی یک خط فکری منطقی و حقیقی داشته باشم
      و هر مطلبی از هر شخصی خواندم در زیر ذربین افکار خودم نگاهش کنم
      اینجورس ارتباط فکری در صورت بودن مشخص میشود
      روح اله سلیمی ناحیه
      پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۱۵
      بله واقعا جالبه
      درمذهب میترا وقتی میترا به سمت آسمان یا خورشید می رود از پرنده ای که آتش از آن جهت حرف میزنند البته اگر اشتباه نکنم و در چندین جا مخصوصاً در کتاب مذهبی هندو در هند نوشته شده که خدا یا پیامبر سوار بر پرنده ای بود که آتش می داد و مخالفان را کشت از دهانش آتش میزد در جایی که اشاره کرده شهری که نابود شده به یکباره اگر اطلاعاتم درست باشد و اشتباه نکنم چون خیلی وقت پیش خوانده بودم وقتی به صورت دقیق آزمایش کردند نشان داده که با چیزی همانند بمب اتم یا بمب هیدروژن ای شهر ها بود شده در آن کتاب نوشته بود وقتی آن شهر را به آتش کشید مردمان اطراف در روستاها تبخال زدند و دقیقاً این بمب هیدروژن بعدا در مصر در یکی از برگها سنگ های گرانیتی که کار کردند در یک اتفاقی سنگها ذوب شدند و به سمت پایین پله سرازیر شدند که جز یک بمب هیدروژنی قوی یا بمب امیرکبیر یک بمب اتمی هم توانایی تعیین قدرتی ندارد این که در زمانهای بسیار دور از فرازمینیان به زمین آمدند بسیار نظریه قابل قبولی است و دانشمندان اختر شناسی یا کیهان شناسی یک کره ای را در منظومه شمسی ما شناسایی کرده بودند که فکر کنم هر چندهزار سال یک بار در مداری که قرار دارد مدار بیضی مانند با کرات منظومه شمسی نزدیک می شود و به زمین خیلی نزدیک میشود که احتمال دادند ساکنانی در آن کره باشد و به زمین سر زده باشد
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۲۷
      😂😂
      دیگه واقعا ثابت کردید از من باهوشترید
      من چرا اینارو نمیدونستم اخه
      فردا میرم
      فردا که جمعه است
      بعدشم دهات ما اصلا کتابخونه نداره اخه
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۴۰
      🤭🤭🤭

      اصلا نخونید.. چیکار کنم.. هی بهانه می‌آرید خندانک

      شبتون بخیر خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۱۶
      با درود

      منطق جبری یعنی شما نمیتوانید حقیقت عینی را انکار کنید برای مثال نمیتوانید در روز بگویید که شب است

      اختیار اجباری یعنی هر موجود دارای اختیاری است که تنها در حیطه بقای خود میتوند انجام دهد و راه گریزی از آن نیست؟

      برای مثال شما برای زنده ماندن به آب نیاز دارید اما اینکه این آب را در چه مکان و زمانی بخورید به اختیار( و یا اجبار تشنگی) شما وابسته است همچنین شما نمیتوانید به خودی خود آبی را بسازید

      تفکر فردی یعنی رها سازی هر چه تاکنون بیان شده و تصمیم گیری با عقل منطق استدلال و تفکر خود
      خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۳۲
      درود جناب افشاری
      توضیحات شما بسیار زیلا بود
      🌹🌹🌹🌹
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۱۸
      درباره روح
      محمد باقر انصاری دزفولی
      جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۱۹

      درباره روح
      اول باید بدانیم شناخت چیست؟! وچند نوع شناخت داریم بعد ببینیم روح در چگونه شناختی قرار دارند واثبات میشوند
      سه نوع شناخت درجامعه بشریت وجود دارد. درباره درست بودن ونبودنشان بحث نیست در باره بودن این شناخت ها بحث میکنیم
      ١_شناخت علمی
      ٢_شناخت فلسفی
      ٣_شناخت مذهبی
      ١_شناخت علمی:
      شناخت مادی وفیزیکی جهان هستی میباشد یعنی درک واقعیات جهان از طریق مشاهده وتجربه وآزمایش
      ٢_شناخت فلسفی :
      پرسش های عقلانی انسان است که علم فلسفه باید با دلیل وبرهان عقلانی به آن جواب بدهد چون در محدودهء علم نیست (یعنی با تجربه وآزمایش نمیشود آن را جواب داد)چون تجربی نیستند.
      به این دلیل در چهارچوب علم نمی گنجندو فلسفه باید با تبيینات علمی به آنها جواب بدهد . نه یک فلسفه ای که پایه علمی نداردوخیالی وذهنی میباشدکه سفسطه است نه فلسفه
      سئولات عقلانی معمولا سئولات متافیزیکی هستند یعنی سئولاتی هستند غیر از جهان فیزیکی (جهان مادی)مانند مسئله وجود خدا ..وجود روح ومعاد و....


      ٣_شناخت مذهبی:
      شناخت باور ها واعتقاداتی که برمبنای واقعیت های عقلانی میباشد قابل قبول است .نه اعتقادات وباورهای توهمی چون بالاخر ادیان باید برمبنای علمی جوابگو باشند نه خیالی وتوهمی

      انسان از دو چیز بوجود آمده مادی وروانی یعنی انسان یک ضمیری وجودی دارد بنام بدن که از ماده بوجود آمده وفیزیکی است ویک ضمیرروان داردکه نشئات گرفته از ماده فیزیکی وذهنی انسان است مانند تار موسیقی وصدای آهنگ آن که بهم دیگر مربوط هستند

      پس انسان یک وجه مادی داریم ویک وجه روانی که مجموعهء یک انسان را میسازند
      این مجموعه مادی (بدن )ومجموعه روانی است که یک انسان را میسازد
      پس دو نوع شناخت داریم...
      شناخت فیزیکی انسان
      شناخت روانی انسان (روانشناسی)که با علوم دیگر مانندجامعه شناسی وجهان شناسی ارتباط دارد
      در شناخت مادی وفیزیکی انسان، روان شناسی هم جزئی از علوم فیزیکی وبدن شناسی میباشد
      علم روانشناسی رفتار ی است که سعی میکند علت کارکرد که روانی میشود مشخص کند روان شناسی علمی میباشد در حوزه وحریم ماده شناسی در انسان ها.
      روان شناسی بر پایه علم سوار است و وجود آن واقعی میباشد نه خیالی
      هر انسانی یک بدن دارد که مادی(فیزیکی) میباشد ویک روان دارد که این دو باهم کار میکنند روان هر انسان کار کرد مخصوص همان بدن فیزیکی آن انسان است
      تفکر وتعقل واعتقادات وباورها ورفتارهای هر انسان مربوط به همان بدن فیزیکی همان انسان میباشد که درعلم روانشناسی مورد بررسی قرار می کیرد
      پس در دنیای شناخت علمی (که بر پایه تجربه وآزمایش سوار است ومخصوص شناخت ماده میباشد)اگر سوال بکنی چیزی بنام روح وجود دارد میگوید نمیدانم
      اگر بگویید روح وجود ندارد میگوید نمی دانم
      می گوید نمیدانم روح وجود دارد یا ندارد چون در دامنهء شناخت من نیست چون ماده وفیزیکی نیست که من توسط آزمایش وتجربه وتجزیه آنرا بشناسمش پس نمیتوانم جواب بدهم
      علم میگوید من می توانم روزی جواب بدهم که روح وخدا مادی وفیزیکی باشند وخارج از اینها را جوابگو نیستم.
      نیتجه اول
      پس شناخت روح دنیای متافیزیک تا این تاریخ در حیطه شناخت علمی نیستئ ونمیباشد وعلم برای آن جوابی ندارد
      اگر روزی ثابت شد روح مادی می باشد آنوقت علم میتواند با شناخت علمی آنرا ثابت یا رد کند.
      زیرا در علم روانشناسی دروسی بنام روح شناسی نداریم .
      تعریفی که عامه مردم از روح میکنند روح را پدیده ای مادی مانند بخا ر یا دود یا مثل هوا بیان میکنند که موقع مردن از بدن جدا میشود که با این باور روح پدیده ای مادی میباشد ولی در علم هیچ چیزی در اینمورد ثابت نشده است.
      بعضی ها روح را یک نوع انرژی میدانند که از موقع مردن از بدن خارج میشوداین هم با تحقیقاتی که موقع مردن انجام گرفته ثابت شده هیچگونه انرژیی از بدن مرده خارج نشده ونمیشود.
      . يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا))
      در کتاب های آسمانی پیغمبران هیچکدام درباره شرح روح که چه هست ،چیزی نوشته نشده در قرآن هم یک آیه داریم که فرماید:
      يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا))
      و درباره روح از تو مى ‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است (۸۵)
      خدا هم فرموده دانشی (خیلی جزئی) برای شناخت روح در بشریت وچود نداردیعنی قابل شناخت نیست جزئ باورها واعتقاذات می باشد.
      زیرا:
      شناخت روح یک بحث انسان شناسی وروان شناسی نیست که علم در باره اش نظر بدهد.
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۳۳
      عرض ادب و احترام استاد انصاری بزرگوار
      بسیار شرمنده کردید با این همه توجه و وقتی که گذاشتید
      واقعا قابل ستایش هستند کسانی که چون شما اهمیت می دهند برای هر نوشته ای بدون اینکه تمایزی قائل شوید
      🙏🙏
      پاسخ نظرتان را خواهم نوشت
      سپاسگزارم🌹🌹🌹🌹🍀
      ارسال پاسخ
      زهرا آهن(ملکبانوی سیب)
      يکشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۵۴
      درود بر شما جناب سلیمی ناحیه بزرگوار
      بهره بردم از مطالبی که به اشتراک گذاشتید. در حال حاضر هوش مصنوعی بسیاری از عملکرد های مغز انسان را در سطحی بالاتر از توان انسان معمولی شبیه سازی کرده و در آینده ای بسیار نزدیک احتمال رسیدن به خودآگاهی هم وجود دارد.
      روح اله سلیمی ناحیه
      روح اله سلیمی ناحیه
      سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۳
      درود و احترام ملکبانوی بزرگوار
      فرمایشتان را موافقم
      من انسان کنونی که هستیم را تقریبا انتهای زندگی انسان باستان
      و تحول و پیدایش نوع جدید انسان که انسانی ماهر با ترکیب هوش مصنوعی خواهد بود
      و این تمام بخاطر رشد هوش و اگاهی است که با انسان کنچنی امکانش نیست
      سپاس ازنگاه و نظرتان
      🌹🌹🌹🙏
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1