بسم الله الرحمن الرحیم
یا رب العالمین
همه ی آنچه که در عالم هستی عینیت یافته است از کوه و در و دشت گرفته تا خورشید و ستارگان و کرات دیگر در این عالم و عوالم دیگر ، همه و همه از واجب الوجود یعنی الله نشئه ی حیات گرفته و می گیرند.
انسان موجود در خور تحسین خداوندی ست، چرا که تنها مخلوقی ست که آنچه را به او داده می شود معلا می کند ، بدان معنا که محیط پیرامون خود را در همه ی ابعاد پیشرفت می دهد.
علم چیزی نیست که در کتاب ها یا اصوات و یا در رسانه ی جمعی یافت شود ، بلکه علم درون خود آدمی ست و تنها توسط وسایل مختلف با ابزار چشم و گوش و ... نور علم در انسان روشن می گردد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشاء.
علم نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.
پس وقتی مومن در دانشگاه پروردگار هستی علم آموز شد در تمامی عرصه ها صاحب نظر می شود ، چرا که علیم اصلی شخصا مدرس بوده است و حرفی نو برایش تدریس کرده است ، نه سلسه تکراریات ملال آور.
مثلا یک مستند ساز بعد از شناخت مسائل تکنیکی نوعا دیگر نباید محصولی تکراری بسازد. در واقع در آموزش تکنیک برای مومن ابایی نیست که حتی از کافری درس آموزی کند ، بلکه گاهی به حسب ضرورت لازم هم می شود.
خداوند اما در تمام این مراحل تولید آفرینی آنچنان با مومن همراه است که تو گویی تیری را از کمان پرتاب کرده ای اما ( وما رمیت اذ رمیت و لکن الله رما)
تسلط بر تکنیک آدمی را به گریز از قالب های تکراری با سمت و سویی نو آورانه می کشاند که بسیار خلاقانه است.
نو آوری پایه و اساس هنر است وگرنه در تکرار ماندن در هر مرحله ای نشان از ضعف خالق اثر است.
۲۳ شهریور ۱۳۹۸
مطلب بسیار آموزنده و تامل برانگیزی بود
ممنون از انتشار