يکشنبه ۲ دی
آينه نما...
ارسال شده توسط سمیرا شریفی (آسمان) در تاریخ : شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ۱۵:۴۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۵۵ | نظرات : ۶
|
|
بنام یکتای بی همتا
بی شک همه انسانها در دیرباز زیستن محو تماشای آینه نمای زندگی شدند... خیلی ها این آینه را دیدند و تجربه حاصل نمودند... خیلی ها آینه را دیدند و با امید و عشقشون گرد و غبار را از آینه زدودند و باز محو تماشای او شدند... آینه نمای زندگی تو چیست؟!!!تجربه تلخ و شیرین زندگی...
آینه نمای تو جلوه گر تجربه های تو و امثال تو شد، تو گام برداشتی و راه زیستن آغاز نمودی. بلندی هر گام تو نشان از میزان تلاش تو بود، در زیستن و تو هر بار، گامی فراتر نهادی...
در جای جای گامهای تو نشانی بود برای آینه نمای دیگری... تو گام برداشتی و آگاهی جدید حاصل شد.... هر آنچه می دیدی، در نگاه اول تو، جز عشق و تحسین او گامی نبود و تو پیش رفتی و گاهی آنقدر غرق تماشا می شدی که زمان رابرای گام بعدی به دیده فراموشی می سپردی...
همچنان غرق تماشا و بودی و دل بریدن برای تو شده بود گام محال... سالها ماندی و غرق تماشا شدی، دیگری گام فراتر نهاد... در هر بار گام او لحظه ای تأمل بود، آنی تماشا می نمود و گامی فراتر می نهاد...
او می رفت و گامهای فراتر... با اینکه می دید و لذت حاصل می نمود... لیکن باز به راه خود ادامه می داد... او به دنبال نشان یار می رفت و هر بار نشانی میدید، جوانه امید قلبش نمو می یافت و باز گامی فراتر می نهاد...
و تو همچنان غرق تماشای همان نشان...
جای جای گامهای تو را نشان طبیعت نهان ساخت... و تو غرق تماشا ماندی و دیگری در پی نشان یار... آینه نمای تو نشان یار بود و طریقت روشنی...
او همچنان گام بر می داشت و در پی نشان او... جای جای گامهای او، آینهنمای دیگری شد و او غرق در نشانی شد و مثل تو غرق تماشای نشان...
دیگران را گامهای دیگر... گامهای فراتر... نشانهای بیشتر.... آگاهی فراتر... ولی کدام آینه نما می گوید من و تو تام و کمال آگاهیم و غرق در تماشا بمانیم؟!!!
آگاهی جز او نیست و نخواهد بود چرا که او داناییست وصف ناپذیر... هوالحکیم
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۱۴ در تاریخ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ ۱۵:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.