جمعه ۲۵ آبان
بیان عزیزی
ارسال شده توسط سعید فلاحی در تاریخ : چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۳۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۹۸ | نظرات : ۴
|
|
بانو "بیان عزیزی" شاعر و فعال حوزهی زنان کردستانی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی در بانه دیده به جهان گشود و اکنون ساکن سنندج است.
او در سال ۱۳۹۵ دبیر جايزه ادبی هنری "كال چرا" از طرف مركز فرهنگی و هنری "كال چرا شين" سنندج بود.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
[این مرز خوشی ندارد که به دستت بدهم]
این مرز خوشی ندارد که به دستت بدهم
ببخش، من یاد نگرفتهام
شال گردنی برایت ببافم از پاییز آمده باشد
یا خیابان و جمعه
جمعه و هوا و سردرد را
روی ملافهها گلدوزی کنم
پای چپم را از جنگ پس بگیرم
لباسهای آن سالت را بدوزم.
تنها میتوانم انگشتانم را روشن کنم
روزها را سقط کنم
یا کفشهایم را فرار کنم
باید گریلایی این جغرافیای پر از خط را فتح کند
باید کسی این کوهها را به خانه برساند
فاجعه را از اخبار سایت و رادیوها حذف کند
انفجار را از وسط خاورمیانه
و حجم و مرگ را از زمین.
در ناتوانی اتاقم
خستگیات را بنشین
در آن موسیقی غمگینی که میبارد
من صبحها دختری هستم
که فنجانی شیر و درخت دوری را برایت میآورد
گاه و بیگاه انگشتانم را بشمار
ببین آیا هنوز همان زن بیصورت هستم
یا زمین پر از مین است؟
انفرادی زمستان است
نترس از زخمهایم
که در تاریکی گریه میکنند
ماه نیمه بود
صدایم کردی و من سنگ شدم
ماه به هم ریخته بود
صدایم کردی و درد شدم
صبحها به تو فکر میکنم
مثل یک زندانی به نان گرم
این روزها زخم میشوم
به تو فکر میکنم
مثل گریلای «هەڤاڵ» به جای گلوله
میشوم سرخ و نا سرخ و با آب میروم
پوستم در من کوبانی است.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۸۴۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.