سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سقوط میکنم
      ارسال شده توسط

      علی بهرامی

      در تاریخ : دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۵۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۱ | نظرات : ۲

      خواب می بینم،از راه می رسی. با قدم هایی آهسته اما با عشوه. خیره می شوی به من،هی نگاه می کنی. سیاهی چشم هات ژرفای اقیانوسی است ناشناخته. پر از کشتی هایی که در خودش غرق کرده. دلم می لرزد. آتش می گیرد و تا توی مغزم گُر می اندازد. می ترسم. برمودای سهمگین نگاهت مرا به طرف خودش می کشاند. همه توانم را جمع می کنم اما یارای مقابله ندارم. انگار که انتهای تنگ یک کوچه بن بست گیر افتاده باشم و هواپیمایی همان جا فرود بیاید.می بری.میبازم.دل می‌دهم.
      لبخند می زنی.فر ریز موهات را به دست باد می رقصانی.در آرزوی شرابی لب هات مست می شوم.دستم را می گیری،روی قلبت می گذاری.جلوتر می آیی زیر گوشم زمزمه می کنی:«دیوونه پاییزه،عاشقی کن.»
      آنوقت می شوی خنکای پاییز،زیبایی آسمان کویر،عطر چای بهار نارنج،آواز سیره ها و گنجشک ها،رقص شاخه های سرو و هوای بعد از باران.ریه هام را پر میکنی و آنوقت خون می شوی و میان رگ هام میدوی.به شورم می اندازی.
      توی خواب فرشته ای، بال داری.دستم را می گیری و در هوای نیمه ابر آبان،بالاتر از ابرها پرواز می کنیم.ماه برایت «و ان یکاد» می خواند.زیبایی ات معنای رستاخیز می شود.کوه ها برای در آغوش کشیدنت به لرزه می افتند.خورشید حسود رو برمی گرداند و خاموش می شود.می خندی و داد می زنی:«می بینی عشق چه حالیه؟» بدون آنکه به ات نگاه کنم می گویم:«دیوونه توی خوابیم،تو خیلی وقته که رفتی.»آنوقت دستم را رها می کنی.سقوط می کنم.میان مرداب تنهایی و انبوه نداشتنت.هر چه برای فراموش کردنت دست و پا می زنم بیشتر فرو می روم.توی خواب می میرم.از خواب میپرم و می دانم توی بیداری هم هر چه هستم، زنده نیستم.
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۸۴۳ در تاریخ دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۱۹:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      شیما جریده
      دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۱۲
      خندانک خندانک
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۱۷
      درود برشما شاعر گرامی

      عالی بود وشیوا خندانک
      خندانک خندانک خندانک : خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1