به نام خدا
به مناسبت روز شعر و ادب فارسی و دعوت هنرمندانه خانم بافقی برای پوبش بیان مشکلات انسان امروزی، برای مشارکت و نه مسابقه عرض می کنم:
حدود 60% فرایند حیات و زندگی سالم حیات جمعی است که در تعامل درست با (اجزای زنده و غیر زنده ) محیط محقق می شود. آفت انسان پسا مدرن امروزی فردگرایی و گروه گرایی افراطی است. او غافل از دیگر انسان ها و طبیعت تنها زمینی که در اختیار ماست و غافل از خود زندگی است. او شیفته قدرت ابزارهای خود ساخته برای زندگی است و از ترس از دست دادن این قدرت به هر ناشایستی دست می زند تا شایستگی و برتری خود را بر دیگران تثبیت کند. این گونه است که از دل خود غافل مانده و سر در دفتر عقل حسابگر نهاده است. این چنین است که اکثریتی از محرومیت رنج می برند و اقلیتی ریاکار با دست اندازی به حقوق دیگران و به دست گرفتن همه امکانات باز هم از زندگی خود احساس رضایت نمی کنند و عمر خود را در طمع دست اندازی بیشتر به حقوق عامه سپری می کنند. در طینت پاک انسان این تفکر نهفته است اگر به زنگار و غبار بر آن غلبه نکرده باشد. پس چاره درد ، سر نهادن به پیر و مرشد دل است.
مرشد دل
چــــون مــــرشد دل ســـاقی صاحـب نفس است
یک بانگ بس است، اگر درآن سینه کس است
بـــــاید به اراده پــــــا به ره بـگشــــــایــی
ورنه که روان بــــر آب هـر خار و خـس است
هـــــر کو نــــرود به قصـــــد دریا چـــون رود
وامـانده ی بــرکه ایســت ، چـون آبِ پس است
بــــگذر تو ز اورنــگ بر این چـــــرخ زمـان
چــــرخی است که همبـازی هــر بوالهوس است
مِی گیــــر تـــــو از ســـاقی و از روز حســـاب
انــــدیشـــه مـکن که خـــــویشِ او دادرس است
بس ســــنگ بر آن جـــــام بـلورین ز پی است
ای مــــرد تو گرعــاشقی ، ای بس که بس است
با احترام به همه شرکت کنندگان گرامی- مظفر جوینی 27/6/1400