ساختارشكني در شعر (2)
( جرّاحي و عمل )
در ميان شاعران امروزی سه نوع شخصيّت وجود دارد:
الف - شاعران حال نگر
ب – شاعران آينده نگر
ج – شاعران حال و آينده نگر
_ اينك بطور جداگانه نسبت به تشريح مفصّل هركدام از موارد بالا مي پردازم :
الف _ شاعر حال نگر چه كسي است ؟
شاعر حال نگر آن كسي است كه تلاش دارد فقط مخاطب هاي فعلي خود در زمان حاضر را نگهدارد و براي هر نوع زباني كه دوستدار و طرفدار زيادي داشته باشد ، جايگاهي باز بكند و كمابيش نسبت به ربايش و افزايش آنها سعي نمايد. اين گروه از شخصيّت هاي شاعران ، اكثرا ً به ريشه يا مغز و جنس واژه ها چندان عنايتي نداشته و بيشترين دغدغه ي شان رساندن پيام يا احساس مورد نظرشان به نحو ممكن و بر آورده كردن نياز ضروري موقعيّت حاضر است.شاعران حال نگر معمولا ً بسيار محبوب مردم زمانشان مي گردند و به دليل اينكه نياز اكثريّت جامعه را در نظر مي گيرند احساسشان پرمخاطب و پرفايده به نظر مي آيد. اين شخصيّت ها كه بيشتر بر حال توجّه مي كنند ، دوست دارند كه سريعا ً وارد عرصه ي فعاليّت شوند تا به طريقي مطرح گشته ، خواسته هاي جامعه ي زمان خود را برآورده سازند . اغلب اينان در خصوص ترانه و عاشقانه ها ، طنز و حماسه فعاليت دارند. البته در بين اينها شخصيّت هاي محدودي هم هستند كه در راستاي تجدد ، لجام احساس و حرمت واژ ه ها را نگهميدارند تا از دچار شدن به علّت هاي مزمن ادبي بپرهيزند. براي هيچ شاعري مرز و محدوديت تعريف نشده است . بويژه اينكه نمي توان انتظار تعصّب گرايي از اين گروه از شاعران داشت. شايد در بين اينها شخصيّتي باشد كه بفرمايد: « من مي خواهم در حال بمانم و به كسي هم مربوط نيست ، لذت ِ ( حال ) براي شخص خودم خيلي مهم است ، براي اينكه آزادم و دلم مي خواهد چند صباحي در هواهاي مجازي شهوت انگيز كيف بكنم و يا غوطه ور در درد و غم امروز ي كه مرا فرا گرفته است جان بدهم و در آتشي كه از عمق روزگارم مي خيزيد بسوزم و چون عود به هوا بپرم و اثرم را در آينده بستايند يا نه ، برايم اصلا ً مهمّ نيست ! ».
اين گروه از شاعران دو نوع هستند . نوعي بطور كلي خودشان را از سياست به كنار كشيده اند و نوعي ديگر بطور تمام وارد سياست شده اند و هرچه به نفع فكرت مورد نظرشان باشد به قلم مي رانند.
آنهايي كه از سياست بركنار هستند ، بيشتر عاشقانه مي نويسند و قليلي هم به مذهب و طنز هاي شيرين ادبي مي پردازند...
ب - شاعر آينده نگر چه كسي است ؟
شاعر آينده نگر آن كسي است كه در عمق احساسات و در طول هيجانات ، عليرغم داشتن دغدغه هاي اجراي رسالت شاعري و حفظ اصالت فرهنگي ، سعي بر آن دارد كه براي نسل هاي آينده ي خود نيز مفيد واقع گردد . اين چنين شخصيّتي در چينش كلمات و گزينش عبارتها ي دلخواه خود حساسيّت نشان مي دهد.شاعر آينده نگر شخصيّتي جدّي براي خلا ّقيّت آفريني در پاسخ به نياز زمانش بوده و علاوه اينكه سعي دارد تازه گويي بكند ، در فكر ماندگار بودن اثرش نيز مي باشد و بر تسلسل ادوار اعتقاد دارد . يعني بر اين باور دارد كه جبران شكستگي شاخه بر عهده ي ريشه است و سر انجام اگر قرار باشد كه اين فاجعه اصلاح و ترميم گردد ، ريشه وارد عمل خواهد شد . بنابر اين به همين خاطر هم جهت جلب رضاي اكثريّت مردم زمان خودش ، پدر واژه هاي با اصالت فرهنگش را در نمي آورد و در صورت نياز به تغيير ساختار زباني ، با گزينش و احتياط وارد عمل مي شود . اين چنين شاعري در زبان فارسي به هيچوجه مثلا ً واژه ي « مرسي » را به جاي « آفرِين » بكار نمي برد.
ج - شاعر ( حال و آينده نگر ) چه كسي است ؟
شاعر حال و آينده نگر آن كسي است كه هم نسل حال را در دستش نگهميدارد و هم براي آينده ي فرهنگش ايجاد انديشه و انگیزه مي كند . در واقع نگاه اين گروه از شخصيّت ها در عرصه ي شعر ، تلفيقي از احساس هاي شاعران حال نگر و شاعران آينده نگر مي باشد . ليكن در اين نوع شخصيّت ها (آينده ) فداي ( حال ) نمي شود.در خلق شعر امروزی طوري تلاش مي كنند كه ضمن برآورده كردن نياز و خواسته هاي کنونی جامعه ، براي نسل آينده هم مفيد مي گردند . لذا اين گروه از شعرا به شرط حفظ اصالت فرهنگ و ادب خويش ، موفّقترين شخصيّت در نگاه تاريخ مي باشند و سعي بر آن دارند كه با تركيب و تشبيه و انديشه ي جدید و سايش مضمون و متجلّي كردن جلد واژه ها و جملات ، شيريني حال و روشنائي آينده را فراهم آورده و در اين راستا جهت اداي بهتر رسالت خويش احساس مسئوليّت كنند . اينگونه شخصيّتهايي هيچوقت بي مورد عصباني يا تحريك نمي شوند و در تشويق و نقدهاي مختلف ، تحت تأثير يكجانبه قرار نمي گيرند و مي خواهند خواسته ي شان متناسب با فرهنگ با اصالت و با نجابت خود باشد. شايد در بين شاعران « حال و آينده نگر » شخصيّت هايي هم باشند كه به ماوراء مي پردازند ، ليكن شاعري كه به ماوراء مشغول است تحمّل بعضي از ناهنجاري هاي حال برايش زجر آور مي شود ، براي اينكه عواقب آينده را با گذشته مي سنجد و چون مي خواهد قفل بعضي از مسائل را باز بكند ، ظرفيّت زمان پذيرا نمي باشد و در نتيجه گشايش قفل همان و عوارض دردآور ناگهاني روح اصالت در فرهنگ نيز همان...
نسل امروز از ما چه مي خواهد ؟
پيش از پرداختن به علّت ها و شوك هاي وارد شده بر پيكره ي فرهنگ و ادب فارسي ، ساعتي به تأمّل مي نشينيم تا ببينيم نسل امروز به ما چه مي فرمايد و از ما چه مي خواهد !
نسل امروز از ما صداقت و يكرويي مي خواهد و مي فرمايد با ما رُك و راست باشيد و با كلمات بازي نكنيد ! ... اگر سخني داريد احساستان را به زباني ساده و زلال جاري بكنيد تا ما هم با خيالي راحت بنوشيم . نسل امروز مي فرمايد غزل عاشقانه ي تو را كه به شيرين و ليلي و يا به فرهاد و مجنون زمان خود سروده اي در سراچه ي قلبم جا دارد و بسيار هم از خواندش لذت مي برم امّا ديگر همين غزل را با تغيير رديف به نام امام زمان ( عج ) و امام حسين ( ع ) به نيم سكّه بهار آزادي نفروش ! ( و بالعكس ) .
نسل امروز خيلي چيزها به ما مي فرمايد... نسل امروز به ما مي فرمايد از سوزش دلتان كبابي بياوريد تا به آتشتان اعتماد بكنيم ، چرند نگوييد ، اصالت فرهنگمان در خطر است .
نسل امروز از ما مي خواهد در ابهام سخن نگوييم و افاده هاي خشكمان را برايشان تحميل نكنيم ، كوتاه با پيرايش هاي نظري و ساده با آرايش هاي هنري .
نسل امروز مي فرمايد فرهنگ من شعر عاشقانه هم مي خواهد ، سياسي هم مي خواهد ، ماورائي هم مي خواهد ، طنز هم مي خواهد ، مذهبي و عرفاني هم مي خواهد ، کودکانه هم می خواهد ...، فرهنگ من همه نوع شعر را مي خواهد. در هر كدامش كه استعداد داري پا به ميدان بگذار امّا روراست . قبل از مقام پرستي و ملاحظه كاري و مصلحت انديشي به من دل بسوزان و دست نينداز !
نسل امروز مي فرمايد : مرا در رودربايستي نگه مدار و شعر نجوشيده را به خورد من نده كه يكهو مي بيني دل درد گرفتم و از تو گريزان گشتم !
نسل امروز طالب آگاهي است و مي خواهد درست راهبري شود و او و آينده ي فرهنگ او را در امنيّت نگهدارند . نسل امروز از ما مي خواهد چنان در مديريّت تغذيه ي كلمات بكوشيم كه اصل ادب به كم خوني دچار نشود!
نسل امروز مي فرمايد: خودماني تر باش ! و حرف دلت را با من راحت بزن !
نسل امروز مي فرمايد : كاري كن كه بازهم از « آفرين » لذّت ببرم و « مرسي » را براي خود « آدامس ِ» هميشگي نكنم !!!
نسل امروز مي فرمايد : زندگي من فقط شهوت زميني نيست ، به نوه نتيجه هايم دل بسوزانيد و رحم كنيد! ، مي خواهم از آسمان نيز لذت ببرم ، درب آسمان را به رويم نبنديد و مأموران خدا را فراري ندهيد!
نسل امروز مي فرمايد : اگر سخني پخته داري و احساسي جوشيده ، در حالي كه مي تواني در چند بيت برساني دريغ نكن ! از حاشيه پردازي خوشم نمي آيد و زمانم نيز تنگ است، وقتم را نگير !
جان كلام اينكه ، نسل امروز از ما احساسي امروزی مي خواهد ليكن بشرطي كه جوشيده و زلال باشد.
نسل امروزی مي فرمايد : يك واژه ي « الله » و يك واژه ي « عشق » را نيز بعنوان شعر از تو پذيرا هستم بشرطي كه از عمق وجودت تموّج داشته و مرا بخواند ... نه اينكه فريب دهد ... نه اینکه بپیچاند.... نسل امروز می گوید برایم انشای طولانی ننویس، برایم سطر پر نکن! اصل پیامت چیبست؟ چرا خسته و گیج و منگم می کنی؟!!
ادامه دارد.
خادم اهل قلم
دادا بیلوردی
یکم بهمن ماه سال ۱۳۸۸ هجری شمسی
توجه : برداشت مطلب با ذكر منبع بلامانع است