سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        ۱۲
        ارسال شده توسط

        پژمان بدری

        در تاریخ : يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۸۱ | نظرات : ۲۴

        خواندنِ این کلام به افرادِ سَفیه توصیه نمی شود
        می خواهم جملاتم را به سبکِ لانگ تیک دکوپاژ کنم
        صدا دوربین حرکت
        بغضم گرفته به زانو افتاده ام چگونه شروع کنم؟؟؟از معاویه ی حسادت بگویم یا عمروعاصِ تزویر را تشریح کنم
        (برای خوارجِ شمشیرکشیده ی تعصب، تدبیر چیست؟؟؟)
        در هوای طوفانی گلایه از اَبرهای بُغ کرده ی استغاثه واژگان تیره می بارد که بر جناغِ دفتر سپید رد پای کلمات سیاه نقش می بندد مدت هاست منِ در خود لولیده می بینم در محرابِ انصاف؛ چکاچاکِ صاعقه ی نامروتی،فرقِ فتوّت را شکافته است و با تحریکِ مال پرستی؛ جعده ی بخل،روانِ سخاوت را
        مسمومِ شوکرانِ مرگ کرده که بیداریِ گریه نزدیکست در وجودم اَفواجِ عزاداری نوحه می خواند درونِ قتلگاهِ روابط
        با دشنه ی شمرِ منیَت سر از تنِ خورشیدِ ایثار جدا و حضرتِ صبر به بی قراری مبتلا شده کنون که جهان در وَحَلِ نکبت
        دست و پا می زند وفاتِ تعقل؛ تحتِ جراحیِ نادانی،فضا را
        نفرت انگیزتر می کند حال سجاده به سجده افتاده نیایشِ هم،اشک می ریزد وقتی صداقتِ معصوم مقتولِ دروغِ کذاب
        شده و بقای مهر با تازیانه ی خشم جان باخته کجایی؟؟؟
        سلطان العارفینِ راهِ مستقیم؛مأمون کبرِ متکبر؛ تواضعِ متواضعِ را، زهرِ غرور خورانده این تشعشعاتِ تاریکی؛ زیرِ سایه ی غیبتِ تو،به گریبانِ زمان چسبیده که در سیاه چاله ی کفر روح از بدنِ ایمان و عصمت عروج کرده و قیچیِ اختناق
        زبانِ ترویجِ ظلم ستیزی را بریده پس با تضرع می خوانمت ای وعده داده ی ودادِ دادار بیا که در کارزارِ عدالت؛ توسطِ ذوالقرنینِ حضورت، بُخت نصرِ(بخت النصر) ستم متلاشی وُ درفشِ سلامت برافراشته شود

        کات.


        ادامه دارد...





        دوازده

        پژمان بدری

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۷۸۰ در تاریخ يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۳:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
        می خواهم جملاتم را به سبکِ لانگ تیک دکوپاژ کنم

        صدا
        دوربین
        حرکت

        بغضم گرفته
        به زانو افتاده ام
        چگونه شروع کنم؟؟؟
        از معاویه ی حسادت بگویم
        یا عمروعاصِ تزویر را تشریح کنم
        (برای خوارجِ شمشیرکشیده ی تعصب ، تدبیر چیست؟؟؟)
        در هوای طوفانیِ گلایه
        از اَبرهای بُغ کرده ی استغاثه
        واژگان تیره می بارد
        که بر جناغِ دفتر سپید
        رد پای کلمات سیاه ، نقش می بندد
        مدت هاست منِ در خود لولیده
        می بینم در محرابِ انصاف ؛
        چکاچاکِ صاعقه ی نامروتی،
        فرقِ فتوّت را شکافته است
        و با تحریکِ مال پرستی؛
        جعده ی بخل،
        روانِ سخاوت را
        مسمومِ شوکرانِ مرگ کرده
        که بیداریِ گریه نزدیک ست
        در وجودم اَفواجِ عزاداری
        نوحه می خواند
        درونِ قتلگاهِ روابط
        با دشنه ی شمرِ منیَت
        سر از تنِ خورشیدِ ایثار جدا
        و حضرتِ صبر
        به بی قراری مبتلا شده
        کنون که جهان در وَحَلِ نکبت
        دست و پا می زند
        وفاتِ تعقل ؛ تحتِ جراحیِ نادانی،
        فضا را
        نفرت انگیزتر می کند
        حال سجاده به سجده افتاده نیایشِ هم،
        اشک می ریزد
        وقتی صداقتِ معصوم
        مقتولِ دروغِ کذّاب شده
        و بقای مهر با تازیانه ی خشم جان باخته ، کجایی؟؟؟
        سلطان العارفینِ راهِ مستقیم؛
        مأمون کبرِ متکبر؛
        تواضعِ متواضعِ را،
        زهرِ غرور خورانده
        این تشعشعاتِ تاریکی؛
        زیرِ سایه ی غیبتِ تو،
        به گریبانِ زمان چسبیده
        که در سیاه چاله ی کفر
        روح از بدنِ ایمان
        و عصمت از جان
        عروج کرده
        و قیچیِ اختناق
        زبانِ ترویجِ ظلم ستیزی را بُریده
        پس با تضرّع می خوانمت
        ای وعده داده ی ودادِ دادار
        بیا که در کارزارِ عدالت؛
        توسطِ ذوالقرنینِ حضورت،
        بُخت نصرِ(بخت النصر) ستم متلاشی وُ
        درفشِ سلامت برافراشته شود

        کات.



        درود خدا بر قلب مصفّای شما و قلم ارزش نگارتان
        و خیلیییی التماس دعا دارم ازتون ... چقدررررررر این مناجات خالصانه ی شما دلنشین و دل آگاه است به دلنشینیِ جملاتی از دعای عرفه امام حسین (ع) و مناجاتنامه ی مولایَ مولایِ علی( ع)
        مولایَ یامولا انت القوی العزیز الکبیر المتعال
        علی (ع) خود را چنین معرفی می کند: و انا الضَّعیف الذَّلیل .......
        وَ هَل یرحَمُ الضعیف الذلیل اِلّا القوی العزیز الکبیر المتعال......
        سبحانک یا لااله الّا انت الغوث الغوث ....
        خلّصنا مِن النار الدنیا و الآخره یارب یاعزیز الرحیم ... .
        اللّهُمَّ عَجّل لِوَلیّک الظُّهور بِفَرَحِ و السُّرور خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        درپناه دعا و شفاعت چهارده معصوم (ع) و دوازدهمین امام حیّ عزیزِجانهای عوالم ؛
        سلامت باشید و سرافراز خندانک



        لطفاً جمله اول این دلگویه زیباتان را پاک فرمایید. اعضای سایت و خوانندگانِ مردمیِ این سایت هم همگی خوبند و ما از افکار و نوعِ نگرش یا رفتار و کردار و میزانِ رشادت در تقابل با سفاهتِ !! عقلی و نقلی و مصلحت اندیشیِ هیچ کسی اطلاعی درست (( به اندازه ی اجازه بر قضاوت کردن شان )) نداریم .

        و یکتا ((عَلیمُُ بِذاتِ الصُدور )) فقط خداست و بس
        و یقیناً میزانِ فصاحت و رشادت یا برعکس سفاهت ، یا هرگونه بودنِ بندگانش را هم خودش می داند به کفایت. تشکر یاحق خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۴۴
        بانو طاهره عزیزم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۱
        درود بر شما مهربانو جان خندانک
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳
        درود برشما استاد بدری عزیز و بزرگوار

        خیلی عالی بود
        اطلاعاتی بسبار جالبی دارید

        این کلمات و جملاتی که شما به کار بردید
        که در چند جمله تقریبا نصف بیشتر تاریخ
        را بنشر در اوردید به نظر بنده شما باید یک تاریخ دان ویک
        استاد نمونه ی بسیار پر اطلاعاتی باشید واقعا

        البته ماکه در برابر این همه اطلاعات ضعیفیم
        نمیتوانیم نظری بدهیم
        درپایان باید عرض کنم اطلاعات شما واقعا
        در حد ستودنی است . تنها چیزی که میتوانم

        عرض کنم درود بی پایان و موفق باشید خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۴:۴۳
        سلام و
        علی رغم غمی زیبا
        کلامتان همیشه آرام بخش هست
        نجوایی غیر از زمین ....
        از جوهری که می خواهد
        جان را برویاند خندانک

        خندانک دلتان بی غم خندانک

        خندانک خندانک

        راستی واردات لاک لاک پشت را آزاد اعلام کردند
        خندانک :
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۲
        سلام بانو جان خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        جاااان الهه ی مهربانی خندانک خندانک
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شهین عمرانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۳۰
        درود

        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۲
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۷:۵۳
        می‌رسد روزی به پایان نوبت هجران او
        می‌شود آخر نمایان طلعت رخشان او

        درود بر شما ‌و معرفت شما خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
        درودتان
        بسیار غنی ، گرچه در دوران ما ، چنان مرز حق و باطل مخدوشست که ، مردم نوعی نمیتوانند ادراک کنند ره به سوی نور میپیمایند و یا غیر آن ..
        مردمان زمان ما تا نامه ی عاشقانه شان پاره میشود ، همه ی مقدساتی که خودشان و اجدادشان به آنها متوسل شدند را انکار میکنند و زیر سوال میبرند ..
        و این هرج و مرجها ،در تمام قرنها رایج بوده است ..
        بنده شخصا ،ترجیح میدهم نوزاد عشق را در آغوش بگیرم و کنار ساحل احساسم قدم بزنم ..

        روزگاران سوی افشان

        در ضمن ، چونانکه در تعریف حقوقی ،سفیه به افرادی گفته میشود که نمیتوانند از دارایی خود صیانت کنند و اموال خود را گسترش دهند و ..، به این نتیجه رسیدم که حتما متن جنابتان را بخوانم


        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        عرض ادب ودرو بیکران استادبانو طالب زاده گرامی
        براستی کلامتان در نظرات نیز بی نظیر است و
        ارزشمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۲۰:۳۵
        سلام واژگان ناب و عمیقی بود دوست خوبم
        از دل تاریخ از دل ادیان و احساس
        ممنون بابت انتشارش
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۲۱:۲۴
        درود بسیار زیبا
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۵۸
        دورود بر شما
        پژمان بدری
        شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۹ ۱۲:۵۴
        سلام
        از همه ی عزیزانی که لطف کردن و قدم بر چشمان این صفحه گذاشتن کمال تشکر را دارم خندانک خندانک خندانک
        پنجشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0