در نبضِ دلت، شورِ بهاریست چقدر!
اندیشه از احساسِ تو جاریست چقدر!
از شعرِ تو گردیده نمایان، سخنی:
در عشق، نفسها، سرِ داریست چقدر!
زهرا حکیمی بافقی، بداهه، چهارشنبه، ۱۳ دی ۱۳۹۶ ۱۸:۵۳، ذیل شعر زیر:
در وادی عشق
چو قدم برداری بر داری!
سید احمدیزاده (ملحق)
🍃🌸🍃
به نام او که نیروی اندیشیدن بخشید و سرایش آموخت.
پست جاری و پستِ پیشینِ افراغِ اندیشه، بیشتر به خاطر قدرشناسی از مدیری است که بدون هیچ چشمداشتی و فقط برای گسترش زبان و ادب پارسی، سایت وزین ادبی شعر ناب را تاسیس نموده و سالهای سال است، به یاری پروردگار مهربان، روزانه سر و چشم میگذارد؛ وقت ارزشمند صرف میکند؛ سرمایهی شخصی بذل مینماید و اشعار شاعران پارسی و تراوش احساس و اندیشهها را وقع مینهد.
***
ضمنا سپاسگزارم از تک تک سرورانی که به هر طریقی، به پستِ پیشین توجّه نمودند _و آمار بازدید، نشاندهندهی این توجّه است،_ چه دوستانِ بامعرفت و صاحبنظری که دیدگاهی کارشناسی نوشتند؛ چه بزرگوارانِ بامحبّتی که از اشتراک پستِ پیشین، سپاسگزاری نمودند و چه عزیزانی که با توجّه تمام، شناس و ناشناس، خوانندهی مطالب بودند و هستند.
***
ذیلا فشردهای از دیدگاههای کارشناسی پستِ پیشین، پیرامونِ افراغِ اندیشه، بر اساس تاریخ ارسال آورده میشود؛ امید که پستِ قبلی و پستِ جاری، که «بضاعتِ مزجات» و در نیز حکمِ «برگ سبزیست تحفهی درویش»، در شناخت ارزش افراغ اندیشههای مدیر موسس سایت ادبی شعر ناب، استاد احمدیزادهی ارجمند موثر باشد.
🍃🌸🍃
۱_ حاج سید احمدیزاده (ملحق)، ارائهی معانی مختلف واژهی «افراغ»، از فرهنگهای گوناگون؛ از جمله:
افراغ . [ اِ ] (ع مص ) ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد). || ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آب ریختن برخود. (آنندراج ). || آب پر کردن درون چیزی . (آنندراج ). || ریختن طلا و نقره ٔ آب شده در قالب ، چنانکه ریخته گر بریزد. در قالب ریختن طلا و نقره ٔ ذوب شده . (از اقرب الموارد).
۲_ عباسعلی استکی (چشمه):
* افراغ اندیشه، عنصر خیال را به اوج میرساند و شعاع تفکر شاعر را تا قلب و روح مخاطب میگستراند.
* اندیشهی حاکم بر هر سروده، بهترین معیار جهت برآورد اثربخشی آن است و افراغ اندیشه بهخوبی این کار مهم را انجام میدهد.
* هر سرودهای مشخصاتی دارد؛ مثلا در یکی آهنگ و در دیگری احساس و گاهی هم آرایههای ادبی بسیار باعث شاخص شدن سرودهای میشوند. هنگامی که تفکر و اندیشه حاکم بر شعری، بر سایر جنبهها غلبه داشته باشد، افراغ اندیشه متولد میشود.
* جای آن دارد که شعرای سایت؛ مخصوصا جوانها، افراغ اندیشه بسرایند و دامنهی تفکّر خود و مخاطبین را گسترش دهند.
۳_ سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ):
افراغ اندیشه میتواند جرقههای کوتاه کلام معنادار باشد با مضمون و عمق عشق، مسایل اجتماعی، زن، تمایلات و خواستههای قلبی، رویاها، و احساسات و عواطف انسانی و...
این اندیشهها بسیار دلی هست و لحظهای.
به نظرم به گونهای که حتّی به ویرایش بعدی نیاز ندارد.
لطیف و دلربا و ملایم و گاه هم تند و تیز و برنده.
امّا نکتهی اصلی این نوع سرایش مهارت و کار بلدی میخواهد؛ طوری که بتوان از چند واژه مفهوم اصلی را دریافت.
۴_ جناب مهرداد جمشیدی (مانا):
با هیچ نوع شعری مشکل ندارم... این سبک هم قطعا حرفهایی برای گفتن دارد. تنها مشکلم با این سبک، فقط نام آن است که من نمیپسندم و با سلیقهام جور نیست.
۵_ مهدی محمدی:
افراغ اندیشه یک قالب شعری نیست؛ یک سبک شعری است که با مشاهدهی پدیدهها برداشت عینی شفاهی ارائه میدهد.
مانند هر شعر دیگری، کیفیت شعر در عمق معنا، کشف و نگاه نو و شاعرانگی اثر میباشد...
یک نکتهی دیگر: این سبک شعری، قالب گریز هست و شاعر خودش را از هر قید و بندی آزاد میکند.
به نظر میرسد استاد حاج احمدیزاده عزیز در نظر دارند این شعر، خودش مبین خودش باشد. برای همین ما کمتر در مورد ویژگیهای این سبک شعری میخوانیم و بیشتر این ویژگیها را در نمونه اشعار این سبک مشاهده میکنیم.
۶_ اصغر ناظمی، ذیل نقد افراغ اندیشهی زیر:
«درسکوت
آرامشی ست
که در فریاد نیست»
اگر جدای از همهی قضاوت و پیشداوریهای معمول در درون خود خیره شده و به کاوش در خود بپردازیم به آرامشی بیکران دست مییابیم که آن سهم و حق ما از هستیست و این نفس آرامش ماست که هنوز اغلب از آن بیخبریم و در جنجال و هیاهو و روزمرگی به دنبال آن میگردیم.
۷_ سحر غزانی:
خیلی سبک جالبیه؛ انگار هیچ چیز مانع احساساتت توی این سبک نمیشه و این برای یک شاعر خیلی قشنگه.
۸_ شریف شریفیان:
(با توجه به بیان معانی واژهی «افراغ»، که استاد احمدیزاده بیان کردند): بیشتر موافقم که ایکاش بهجای «افراغ»، که به فرمودهی سید گرامی معناهای متفاوت دارد، فروغ اندیشه را انتخاب میکردند که ریشه در نور دارد.
۹_ حکیمی بافقی (الههی احساس):
با توجّه به معانی «افراغ»، که استاد احمدیزاده زحمت ارسالش را کشیدند، حس میکنم ترکیبِ «افراغِ اندیشه»، استعارهی مکنیه باشد.
اندیشه به آبی تشبیه شده که تراوش دارد؛ میریزد. در هر صورت «افراغِ اندیشه»، ترکیب معناسازی است؛ همانگونه که اشعار افراغ اندیشهای چنین ویژگی را دارند.
چه زیباست که «افراغ»، به معنی ریختن طلا و نقرهی آب شده در قالب نیز هست و چه طلایی نابتر از اندیشهی انسان که از حس مکنونش میتراود، میتواند باشد؟
۱۰_ رحیم نیکوفر (آیمان):
واقعا تک تک اشعار فوق العاده زیبا هستند؛ حالا به هر سبکی که نامگذاری شده باشند. البته استاد سبکشان را هم خیلی هوشمندانه انتخاب کردهاند.
۱۱_ سارا شیخ محمّدی (دیانا):
من شعرخورشیدم از افراغ اندیشهی استاد رو خیلی دوست دارم:
دراُفق نگاهم غروبی نمیبینم..
خورشید سایهای برای خود نمیگیرد.
زندگی آواز قشنگیست،
که در لبهای تو جاریست...
۱۲_ سعید صادقی (بیدل):
شاعرانی که تراوش را درگیر کوشش میکنند و محصول نهایی خود با واسطههای کوششمندی به آرایههای ادبی وابسته میسازند، کمتر به منظور این سبک از شعر نزدیک میشوند؛ مگر آنکه آنقدر تسلط در آرایهها پیدا کنند که سرنوشتشان مستقیما در قاب آرایه توصیف شود.
۱۳_ مریم کاسیانی:
اشعاری که انتخاب کرده بودید، لذتبخش بود برایم و سپاسگزارم برای ارسال نظرات دیگر بزرگان که از نوشتههایشان درس گرفتم و چقدر زیبا بود اشارهی جناب شریفیان به فروغ اندیشه.
۱۴_ طوبی آهنگران:
سلام خدمت سروران گرامی و مدیر محترم سایت شعر ناب.
بنده چیزی که ارزش این پست را دارا باشد نیافتم؛ شعری از فردوسی تقدیم میکنم:
به نام خداوند جان خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
۱۵_ مسعود مینا آباد (م مسعود):
چه قدر زیباست این سروده:
چشمانت
به تنهایی
جوابگو ی رنگ آمیزی
پايیز
خواهد بود!
اندیشه و احساس در هیچ سبک و قالبی محصور نمیماند و مانند سونامی تمام سدها را میشکند تا بیداری عشق و شوریدگی.
🍃🌸🍃
در پایان، توفیقِ روزافزانِ تمامِ اندیشمندان ارجمند را از درگاهِ یگانهی دانا خواهانم.