دوشنبه ۳ دی
دیگر از دست کلمات هم کاری بر نمی آید!
ارسال شده توسط برین بهار در تاریخ : دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۳:۲۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۶۳ | نظرات : ۰
|
|
نیازی به نگران شدن برای نگرانی هایم ندارم،..
فقط نمیدانم کدام نیست در دلم پیچ و تاب میخورد که دیگر هستم را تاب ندارم.
از "نباید خسته شد "هم "خسته ام".
دخترک مو خرمایی گره فر فری را کجای این زمانه ی نفرین شده گم کرده ام؟!
وسط اینهمه ستاره در آسمان کدام ستاره ، ستاره ی من بود که سو سو هم نمیزند؟!
شبها منتظر روز و روزها در انتظار شب میگذرد و از خودم هیچ انتظاری ندارم!
"دیگر از دست کلمات هم کاری برنمی آید."
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۰۴۳۱ در تاریخ دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۳:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید