سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سیاه
      ارسال شده توسط

      علی عبداللهی

      در تاریخ : شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۱ ۱۱:۵۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۳۱ | نظرات : ۵

      This poem was nominated poem of 2005.
      Written by an African kid, amazing thought :

      "When I born, I Black, When I grow up, I Black,
      When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black,
      When I sick, I Black, And when I die, I still black...
      And you White fellow,
      When you born, you pink, When you grow up, you White,
      When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue,
      When you scared, you yellow, When you sick, you Green,
      And when you die, you Gray...
      And you call me colored???.. ......."

      اين شعر کانديداي شعر برگزيده سال 2005 شده.
      توسط يک بچهآفريقايي نوشته شده و استدلال شگفت انگيزي داره : وقتي به دنيا ميام، سياهم، وقتي بزرگ ميشم، سياهم،
      وقتي ميرمزير آفتاب، سياهم، وقتي مي ترسم، سياهم،
      وقتي مريض ميشم، سياهم، وقتي مي ميرم،هنوزم سياهم...
      و تو، آدم سفيد،
      وقتي به دنيا مياي، صورتي اي، وقتي بزرگميشي، سفيدي،
      وقتي ميري زير آفتاب، قرمزي، وقتي سردت ميشه، آبي اي،
      وقتي ميترسي، زردي، وقتي مريض ميشي، سبزي،
      و وقتي مي ميري، خاکستري اي...
      و تو به منميگي رنگين پوست؟؟؟.........


      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۰۴۳ در تاریخ شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۱ ۱۱:۵۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1