سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        در قلب کرونا
        ارسال شده توسط

        فرشاد اقبالی

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۰۱ | نظرات : ۱۱

        اواخر اسفند ماه پارسال یعنی در زمان اوج گیری کرونا بود که ناگهان برادرم دچار حالت مسمومیت شد . سال قبل هم چنین عارضه ای پیدا کرده بود که در بیمارستان مسمومیت غذایی تشخیص داده شد و بعد از آزمایش و تزریق دارو و سرم مرخصش کردند و چند روزی خانه خوابید و خوب شد . اینبار هم عین آن سناریو تکرار شد منتها اینبار سال قبل نبود که مردم تا یک مقداری حالشون بد میشد میدویدند بیمارستان و با راحتی خیال آنجا می خوابیدند.  از ترس کرونا کسی جرات رفتن به بزرگترین مجموعه بیمارستانی شهر را نداشت مگر آنها که واقعا بدحال بودند و چاره ای نداشتند . من هم از ترس برداشتم برادرم را بردم به یک درمانگاه تمیز که در شهرک محل سکونت ما قرار دارد و آنجا دکتر گفت احتمالا مسمومیت غذایی باشه و سرم و دارو تجویز کرد منتها تاکید کرد اگر برطرف نشد ببرش بیمارستان . برگشتیم و تا عصر مریض نه تنها بهتر نشد بلکه نزدیکهای شب شروع کرد به خون بالا آوردن . دو تا ماسک n95 برداشتم و هردو زدیم و بردمش بیمارستان , بعد از ورود به اورژانس دیدم ای بابا دکوراسیون کلا عوض شده سه تا دکتر و چند نفر کادر پشت پیشخوان بزرگی دم در اورژانس نشسته بودند و بیماران غیر کرونایی را تفکیک و در راهرو روبرو در چندتا اتاق مجزا تحت ذرمان قرار میدادند , ما راهم فرستادند یکی از آن اتاقها و تا دکتر خواست مریض را ویزیت کنه این یکبار دیگه خون بالا آورد . دکتر دستشو از روی ناچاری تکان داد و گفت چاره ای نیست ببرش تو اورژانس اصلی . رفتیم تو و دیدم واویلا اون تو ده پانزده نفر مریض کرونایی جمعند دو سه نفرشان بدحال بودند و روی صورتشان اکسیژن گذاشته بودند و بقیه سرپا و یا تب و لرز داشتند یا سرفه می کردند , غیر از ما هم اصلا مریض معمولی اون تو نبود . یک خانم دکترخیلی جوان و مهربانی که خدا حفظش کنه پشت میز نشسته بود , خانم دکتر مریض منو دید و شرح حالشو گرفت و گفت آقا این وضعش مشکوکه و باید چند روز اینجا بخوابه تا اندوسکوپی و آزمایشات متعددی روش انجام بشه و توی این چند روز هم فقط باید تحت سرم باشه و نمی تونه غذا بخوره , ببرش اون ته سالن بخش زنان خالیه و دور از کرونایی ها باشید تا معده شو شستشو بدیم و بعد برید بخش جنرال . خلاصه بعد از شستشو ی معده و چند ساعت اونجا بودن ما را فرستادند بخش و اونجا دیگه خبری از کرونا نبود منتها اونجا هم احتیاط شدیدی برقرار بود و همه پرستاران با لباس مخصوص و ماسک مشغول کار بودند و دم دقیقه هم همه جا را با الکل و مواد دیگر ضدعفونی میکردند . پنج روز توی بیمارستان ماندیم و من هم این مدت را آنجا بودم و به بقیه برادرانم گفتم شما بچه کوچک دارید و اینجا نیایید خدای نکرده کرونا می گیرید و زن و بچه تون بی سرپرست می مانند منکه بیشتر عمرمو کردم و مبتلا هم بشم لااقل در حین کار ثواب کردن و مریضداری می میرم و شاید خدا کمی قلم عفو بر گناهانم بکشد . بعد از آزمایشات مفصل ونمونه برداری و غیره آخرش روز پنجم خانم دکتر متخصص داخلی دستور داد به برادرم غذا بدهند و پس از مطمئن شدن داروهاشو هم نوشتند و مرخص شدیم و خلاصه دیدن زحمات عزیزان پزشک و پرستار و سایر کادر درمان در آن روزهای سخت اثر زیادی بر من گذاشت , خداوند به همه این عزیزان توفیق و سلامتی عطا فرماید و اجر و پاداش بزرگ در دنیا و آخرت نصیب آنان باشد . البته بعد از مرخصی از بیمارستان هم تا پانزده روز خودمونو قرنطینه کردیم و علیرغم اینکه اطرافیان می گفتند شما رفته اید وسط کرونا و حتما مبتلا خواهید شد , خوشبختانه اینطور نشد که فکر می کنم بخاطر تدابیر احتیاطی شدید در بیمارستان بود .

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۳۹۶ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        رضا بلالی
        پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۳۷
        با سلام جناب اقبالی عزیز . خسته نباشید .
        همیشه شاد و موفق باشید .👏👏👏👏👏
        فرشاد اقبالی
        فرشاد اقبالی
        پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۵
        سلام بزرگوار
        سپاس از حضور پرمهرتان
        پاینده باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۳۸
        آری بهشت زیر پای ما کادر درمان هم هست ماهیی که شبا دیرتر از همه میخوابیم...
        صبح ها زودتر از همهوقتی هوا کاملاً تاریکه از خونه میزنیم بیرون....
        بهشت زیر پای ما هم هست که بهترین سال‌های جونمون رو درس خوندیم و جونی نکردیم
        البته بهشت و حوریاش بمونه برای اهلش....من به شخصه همین که درآمدمو حساب و کتاب نکنید و توی دلتون نگید ع وظیفشونه ایشالا کوفتش بشه☹️راضی ام
        سحر غزانی
        سحر غزانی
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
        عزیزم😄

        حقوقت نوش جانت
        واقعن شما زحمت میکشید
        البته بعضی همکاراتون کمی غیرمنطقی عصبانی ان😄😄😄
        ارسال پاسخ
        فرشاد اقبالی
        پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۴
        با سلام
        سپاس از سرکار عالی و تمام کادر درمان
        سلامت و سرفراز باشید
        ضمنا یادم رفت عرض کنم روی پروفایل کلیک کنید و شعر کوتاهی که در وصف مدافعان سلامت نوشته و به همراه این مطلب پست کرده ام مطالعه فرمایید .
        خندانک
        حسین راستگو
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۳
        سلام و عرض ادب
        خوش نوشتید بزرگوار و با آرزوی سلامت برای همگی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرشاد اقبالی
        فرشاد اقبالی
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۳۶
        سلام بزرگوار
        وسپاس از حضور پرمهرتان
        پاینده باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۴۵
        سلام درود برشما استاد گرامی
        این پایداری وهمت شما راباید اجربنهیم و

        ودرود برپزشگان وپرستاران زحمتکش که
        واقعا کرشان قابل ستایش است
        به امید سلامتی وبهبودی همه بیماران
        سلامتی همه مردم و سلامتی شما دوست
        عزیز وبزرگوار .
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرشاد اقبالی
        فرشاد اقبالی
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۳۶
        سلام
        سپاسگزارم از حضورتان
        بزرگوارید و عزیز
        پاینده باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۳
        به قول خانوم قشقایی کرونا با عشق و شادی از بین میره
        امیدوارم واقعا شر این ویروس از سر همه ی اهل زمین کم بشه خندانک خندانک
        فرشاد اقبالی
        فرشاد اقبالی
        جمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۳۹
        سلام و سپاس از حضور پرمهرتان
        شاد و سرفراز و موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2