سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بررسی یک سپید از نظر شکلی و تا حدودی مضمونی
        ارسال شده توسط

        غلامحسین جمعی

        در تاریخ : سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۳۲ | نظرات : ۴۳

        شاعر : آرزو عباسی
        شعر : نامه ی سوم
        نویسنده : غلامحسین جمعی
         
        سپید سروده ی سرکارخانم آرزو عباسی،علی رغم کم و کاستی هایش،
        روسفید شعریست که این روزها  کمتر می توان پیدا کرد  
        دارای چینش و گزینشی درخورو شایسته است . تصاویر و تعابیرش
         همراه با تشبیه بلیغ و استعاره های بعضا بکرو ستودنی و همگی چشم
         نوازند و بار اصلی موسیقی درونی را نیز بردوش دارند، نوای
        موسیقی درونی چنان قابل شنیدن است که از یک نیمایی قابل، چیزی
        کمتر ندارد . و همین موزیک روح نواز درونی خواننده را سر شوق
        می آورد، ساده و صمیمی و با همه تلخی هایش دلنشین است . علی
        رغم اینکه نام ( نامه ی سوم ) را با خود دارد ، نه تنها به دامن روایت
        سرایی  و منو لوگ گویی گرفتار نیست بلکه پر از تصاویری است
         که خواننده را نیز به پرسش و پاسخ می کشاند، و به همین خاطر ذوق
         خواننده نیز در صدد همراهی بر می آید واحساس می کند نیمه ی
        دیگرش با او به گفتگو نشسته است . ویا به عبارتی دیگر با شعر
         همزادپنداری می کند.
         
        ماسیده رگ‌های دریده‌ام
        در تشتِ خسته از خونِ ثانیه‌ها...
        و تمامیتم
        هم‌نوازی می‌کند با مرگ!
         
        در فرازهای بالا ( رگ ، دریده ، تشت ، خون) با هم علاوه بر اینکه
         در استعاره های زیبا نقش خود رابازی می کنند ، بنحوی مراعات
         النظیراند، یا به قول خود شاعر درحال هم نوازیند. از یک روند رو
         به تزاید لحن نیز برخوردارند . از رگ های دریده شروع و مراتب
        خسته از خون ثانیه ها را پشت سرگذاشته و درنهایت تمامیتش با مرگ
        همنوازی میکنند. در واقع پله های رسیدن به مرگ را گام به گام به
        تصویرمی کشد .
         
        باز هذیان می‌گوید قلم،
        و قلبم‌ می‌دود
        در آرزوی سکوت...
         
        در عبارات بالا انسجام چه در موضوع و چه کابرد صناعات شعری
        بر قراراست و ( قلم و قلبم ) جناس  زاید یا مذّیل یا اضافی اند
        (( درجناس زاید یا اضافی ویا مذّیل ، هر دو کلمه،  نسبت به هم، یک
         ویا دو حرف در ابتدا یا انتها و یا در میان کلمه نسبت به دیگری
        اضافه دارند)) ، مثال  ( چمان ، چمن ــ قلم ، قلبم ـــ راز ، رازی ـــ
        باز ، بازار ........) و به قلم نیز تشخّص داده شده است، خصوصیت
        انسان وارگی ( هذان گقتن). حتی( آرزوی سکوت) یک طنز زیبا و
         در ارتباط با قلم، یک پارادوکسیال درونی است . و در آرزوی مرگ
        .... همان همنوازی با مرگ است که در سکوت صورت می پذیرد .
         
         حتی تا همینجا می شود انسجام فکری شاعر در مضمون را نیز مشاهده کرد .
         
        می‌نویسم خاموش
        تا باد باور کند تلخیِ حضورم را!
         
        در دو جمله ی بالا اوج زیبایی و هنرمندی نیز خودنمایی می کند.
        (  می نویسم خاموش ) از نوشتارخطی و سطحی عبور کرده و دارای
         حداقل سه بعد شده است .و اگر تعداد برداشتها را به عنوان یک بعد
         درنظر بگیریم نوعی حجم را می توان برایش قایل شد.ضمن اینکه به
         (باد) نیز تشخص داده است، (باور کردن حضور تلخ را) که یک
        خصیصه انسانی است.
         ( می نویسم خاموش )، هم نوعی آشنازدایی می باشد و هم اضافه ی
         مغلوبِ . همان، (خاموش می نویسم)  است . و در واقع نوعی ایهام
        را نیز با خود یدک می کشد، که دارای ابعاد زیر است
        1 ــ کلمه ی ( خاموش ) را می نویسم
        2 ــ بی صدا می نویسم
        3 ــ با چراغ خاموش می نویسم
        4 ــ  می نویسم خاموش شوید ( همان معنی کلمه هیس !)
         
        این‌بار برای تو می‌نویسم؛
        پدر، تکیه‌گاه بی‌پناهی‌ام!
         
         در دو جمله بالا،  آمدن ترکیبِ ( این بار ) خود یک( فلش بک) ی
         می باشد به عبارت { ( باز) هذیان می گوید قلم } گویی یک نوع
        ( تکرار تاریخ ) را تداعی می کند . در فراز های بالا گرچه شاعر در
         ظاهر می خواهد با حضور( پدر) ، موضوع را شخصی کند، در
        صورتی که به ( پدر ) یک نقش فراتر از خانواده را بدهیم . مثل اکثر
         ( من ) های شاعران که (من)ی اجتماعی است . آن هم
        ( به وقتِ هق‌هقِ لحظه‌های درد،) و با توجه به استفاده از جمله ی  
         
        ( هزار و یک شب)، که به عنوان تلمیح هم سود برده اند . و هم مدت
        زمان طولانی را مدّ نظرداشته اند . همچنان که ترکیب ( ابد و یک
         روز ) مجازات غیر قابل تخفیف است. و گویا زندانی باید حتی یک
         روز بعد از مرگش هم درزندان باشد! درخواهیم یافت که زاویه
        دیدشان اجتماعی است . و ازدردی مزمن سخن می گویند . و دلیل این
        ی زیر است که با هم می خوانیم
         
        گله‌ای ندارم
        از پنجره‌هایی که هیچ‌گاه
        باز نمی‌شود
        رو به آفتاب!
         
        زیرا درد مزمن ، دیگر به یک عادت تبدیل گردیده؛ که اگر نگوییم
         درمانش امکان پذیر نیست ولی باید بپذیریم که بهبودی اش چندان
         هم ساده و آسان نیست . و به همین خاطر شاعر قصد دارد معقولانه
        برخورد کند و انرژی خود را در راهی به کار اندازد که امکان بهره
        وری و نتیجه خوبی داشته باشد تا مجبور نگردد امید واهی بدهد . بلکه
         وقتی پنجره ها را رو به آفتاب باز نمی کنند باید خودمان کاری کنیم .
        ضمن اینکه به بخت و اقبال و تقدیر هم روی خوشی نشان نمیدهد و
         دلیلش هم فراز های زیر است
        نمی‌نویسم از
        به خواب‌رفتن پای بختم
        و روزگاری که
        استخوان، لایِ زخم‌هایم گذاشت...
         
        در فراز بالا ( روزگار ) جای بخت واقبال به معنی عام و ساده ی
         آن بکار رفته است . و( بخت) هم جای تقدیر را تصاحب کرده است
        لذا لزومی ندارد در مورد چنین مقوله هایی بحث و گفتگو شود
         و لذا صراحتا می گوید : ( حرفی برای گفتن نیست!)
         
        سال‌هاست
        کمین کرده پاییز
        برگه‌های سبز تقویمم را...
        و برگ آرزوهایم
        در پنجه‌های بی‌رحمش
        زرد...
         
        عبارات و تعابیر و تصاویر فوق با شدّت و حدّت بیشتری در فراز های
         قبل چه در شکل وچه در مضمون، تکرار شده اند و حرفی بیشتر را
        ندارند، حتی در قیاس با تصاویر پیشترآمده، ضعیف تر هم هستند و
        یک نوع افول در شعر رخ داده است. حضورچنین فرازهایی در این
         شعر در حکم توضیحی واضح است که به عنوان زیر نویس روی
        تصاویر شعر نوشته شده است. که به ارزش و اعتبارتصاویر شعر
         خدشه وارد می کند . و این خدشه وارد شدن از دوحال خارج نیست
        1 ــ یا شاعر نتوانسته با تصاویر قبلی مضمون و نیت خود را به تصویر بکشد و ناچار شده توضیح دهد، ویا
        2 ــ احساس کرده که خواننده یا بیننده نمی تواند از تصاویر کشیده شده
        به مضمون مورد نظر شاعر برسد که در این صورت مشکل از
        خواننده است و نه شاعر، وخواننده هم باید برای درک بیشتر کمی
         هزینه کند و آستین هایش را بالا زده و مطالعات بیشتری داشته باشد
         و باز نیازی نیست که توضیح واضحات داده شود .  توصیح زیاد در
         یک شعر،در واقع مثل یک تابلو نقاشی می باشد که نقاش در زیر
         تابلو خود زیر نویس نوشته است و از کارایی و تاثیر گذاشتن تصاویر
        بر ذهن بیننده کم می کند و غیر مرسوم است. و حذف آن  نه تنها
        تاثیری مخرب بر شعر ندارد که بر ایجاز گویی شعر نیز می افزاید .
        درواقع حتی در حالت روایت گویی شعرنیز می توان گفت توضیحات
         اضافی می باشد، هرچند دارای لطافت بیان وزیبایی تصاویر باشند.
        که البته چنین نیز هستند.
        خسته‌ام
        از دستانی
        که در اوج التماس خشکید!
         
        عبارات بالا نتیجه گیری خوبی است . که در قاب تصویری زیبا و
         دوست داشتنی کشیده شده است. و بهترین زمانی است که هر چه
        سریعتر شعر به یک نتیجه گیری کلی برسد و ختم کلام را اعلام نماید
        و یا به قول معروف ( آس) خودرا  با دستان خسته ، بر زمین زده و
        کار را در اوج به پایان برساند.
         
        وقت رفتن است
        تاریکی فرو رفته در چشمانم!
         
        خود شاعر هم در دو فراز بالا به همین نتیجه رسیده است که می گوید
         
        ( وقت رفتن است ) زیرا ( تاریکی فرو رفته در چشمانم) و غیر از
         
        چشمانش حتی ....
         
        ( و روحم پر از غوغای شرمساری‌ست...)
         
        بر من ببخش!
        که در اقیانوسِ دغدغه‌هایت
        تلنگرِ درد بودم!
         
        بعد از آمدن فراز های بالا دیگر جای ادامه دادن نه به صلاح است و
        نه خواننده منتظر گوش دادن و یا خواندن است چون ذهنش قضیه را
        تمام شده تلقی کرده و پرونده شعر را بسته است ، و اگر قرار است
        چیزی اضافه شود . باید با یک حرکت غیر قابل باور از طرف شاعر
        خواننده را میخ کوب کند و با آوردن یک عبارت آشنازدایی اورا غافل
         گیر کرده و به او به قبولاند که در قضاوتش اشتباه کرده و از خواب
        بیدارش کند
         
        این نامه‌ی پاییزی‌ام
        بقای رقصِ نفس‌هایت...
         
        اینک در احتضار
        دلگیرم از دوست‌نماهایی
        که زخم شعرهایم
        از نوازش تیز آن‌ها بود...
          
        جملات بالا بهتر بود خیلی قبل تر خودنمایی می کردند و به عنوان
        مقدمه در شعرو ویا میزانسن در فیلم می آمد تا ذهن خواننده متمرکز
        تر می شد و اشتیاق اورا برمی انگیخت . و در اینجا فقط نقش گلایه را
        دارد. و اگر قراربود گلایه ای هم صورت گیرد می بایست قبلا مطرح
        می گردید و سپس دلایل گلایه نیز مطرح می شد .
        بگو!
        بگو نگاهم نکنند
        سنگینیِ نگاهشان
        طاقت از کالبد بی‌جانم می‌گیرد
         
        چهار جمله بالا بجا و به موقع آمده اند و بهترین ختم کلام اند. منتها در
         آخرین جمله ( طاقت از کالبد بی جانم می گیرد ) احساس می شود که
         درانتقال مضمون نارسایی وجود دارد ، زیرا وقتی کالبد به مرحله
         بی جانی رسیده است دیگر طاقتی ندارد که از آن بگیرند
        البته دوست نداشتم در بعضی موارد اینگونه بی پروا سخن گویم ولی
         چون شاعردرجواب نوشتن نقد تقاضا  برای نشان دادن نقاط ضعف
         شعر را داشتند . به احترام تقاضایشان دل را به دریا زدم . باشد تا
        باعث گردد جوانتر ها هم از نقد های گزنده هراسی به خود راه ندهند
        و بر این باور باشند که نقد هرچند کوبنده باشد باز هم درصدی از حق
        را در خود دارند و این قدر که یک نقد سخت به شاعر کمک می کند .
         این کمک ها از به به و آفرین و چهچه ها بر نمی آید   
        برای شاعر بزرگوارمان آرزوی بهترین ها را دارم .
        باقی بقایتان

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۳۲۹ در تاریخ سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۵۵
        خندانک
        درودبرشما استادگرانقدر خندانک خندانک خندانک
        استفاده کردم ازپست خوبتون وآموختم ازکلاس درستان
        بدون شک بانو عباسی قلم توانمندی دارندوشعرهایشان ارزش نقدشدن داره خندانک خندانک خندانک
        تیک نقدرافعال می کنم هم برای اینکه خود شاعر ازوجود این پست مفید باخبرشه وهم دوستان دیگراستفاده کنند ازمطالب خوب ونقد ارزشمندشما
        موفق باشیدهردوعزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۲۰
        درودو سپاس بر بانوی بزرگوار و استاد فرهیخته ام

        سرکارخانم جمیله عجم ( بانوی واژه ها)

        حضور ارزشمند و لبریز از محبت و حسن نیت

        آن عزیز بزرگوار را ارج می نهم و صمیمانه سپاسگزارم استاد

        برایتان بهترین ها را آرزو دارم

        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۳۱
        خندانک خندانک خندانک درود و سپاس بی‌کران از لطف و محبت بی‌همتای شما استاد گرانقدرم
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۳۴
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و استاد گرامی

        سرکار خانم آرزو عباسی

        با مهرو ارادت فراوان

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۵۴
        خندانک
        درودبرشما استادگرانقدر خندانک خندانک خندانک
        استفاده کردم ازپست خوبتون وآموختم ازکلاس درستان
        بدون شک بانو عباسی قلم توانمندی دارندوشعرهایشان ارزش نقدشدن داره خندانک خندانک خندانک
        تیک نقدرافعال می کنم هم برای اینکه خود شاعر ازوجود این پست مفید باخبرشه وهم دوستان دیگراستفاده کنند ازمطالب خوب ونقد ارزشمندشما
        موفق باشیدهردوعزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        درودو سپاس بزرگوار و استاد عزیز و گرامی

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۴۶
        سلام بر استاد بزرگوار و اندیشمند

        مثل همیشه زیبا و نکته سنج و آموزنده است نقدادبی دلنگارتان . و البته سپیدسروده های بانوعباسی عزیز
        اگرچه از همگی عذرخواهم که درشرایطِ کنونی ام زمان برایم محدودست و وقتم ناچار اجازه ی همواره و هرروز خدمت رسیدنم را نمیدهد ؛ همانطور که در بَدوِ حضورتان در سایت شعرناب هم عرض کردم که به لطف خدا و همّتِ همواره عالی تان ؛ قلمِ علم مَدار و ارزش نگارِ شما نویدبخشِ توسعه و رَه آوردِ بهره یابیِ مُرتَقای این دانشِ درخورِ توجه و پیگیری ، برای یکایک کاربرانِ ارجمندِ سایت خواهد بود :

        سربلندباشید خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۳۲
        درود و سپاس بی‌کران استاد بزرگوارم
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۳۲
        درود و سپاس بر شاعر وارسته و استاد بزرگوارم

        سرکارخانم طاهره حسین زاده معزز

        حضورتان را ارج می نهم و از این همه حسن نیت

        و کوچکنوازی آن بزرگوار صمیمانه تشکرو قدردانی می کنم

        وبرایتان بهترین ها را آرزو دارم

        با مهرو ارادت فراوان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۵۳

        درودها برشما استاد سخن جمعی
        گرانقدر وعزیز
        این واکاوی و نقد و تحلیل ،
        کنکاشی هوشمندانه
        و ارزشمندی بود
        کنکاشی متفکرانه از اندیشه وقلم زیبای شما میتوان خواندوآموخت انشالله همیشه سلامت وتندرست باشید خندانک خندانک
        تبریک به ارزوی نازنینم
        بخاطر این اثر وقلم زیباشون
        مانا باشید به مهر یزدان پاک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۳۳
        درود بر شما مهربانوی ادیب و بزرگوار
        سپاسگزارم از محبت شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و استاد بزرگوارم

        سرکارخانم نسرین حسینی

        حضور ارزشمند و همراه با حسن نیت آن عزیز را ارج می نهم

        و از این همه کوچنوازیتان صمیمانه وصادقانه

        تشکرو قدردانی میکنم

        برایتان بهترین ها را چه در دنیای مجازی

        و چه حقیقی خواستارم

        با مهرو ارادت فراوان

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۰۰

        سلام بر شما جناب جمعی بزرگوار

        بهره بردم از نگاه و دانشتان
        و آموختم از مهرتان.
        خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و استاد بزرگوارم

        جناب بهروزخان عسکر زاده

        حضورتان را عزیز می دارم و

        محبتهایتان را ارج می نهم گرامی

        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۱۱
        درود بر شما
        سایه تا مستدام
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۸
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته وبزرگوارم

        جناب عطا الهی

        حضورتان را عزیز می دارم

        و از محبتهایتان صمیمانه سپاسگزارم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۵۱
        درود و عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدرم

        می‌گویند اگر می‌خواهی به کسی لطف کنی، به او ماهی نده، ماهیگیری را به او بیاموز...

        مراتب سپاس خود را برای نقد ارزشمند و صادقانه‌ جناب‌عالی در زمینه پیشرفت و توانمند شدن قلمم تقدیم می‌دارم.


        بنده از محضر اساتید و دوستان شاعرم انتظار نقد صادقانه و حتی کوبنده رو داشتم و دارم و هیچ وقت هم از نقد کوبنده و صادقانه‌ی عزیز بزرگواری ناراحت نمی‌شوم، بلکه در مقابل این‌همه صداقت و صراحت سر تعظیم فرود می‌آورم و قدردانی می‌کنم.

        امید که بتوانم با آموخته‌های شما استاد بزرگوار و دوستان ادیبم به مراتب عالی سرایش برسم.
        آمین خندانک خندانک خندانک خندانک

        سپاس بی‌کران
        مانا باشید به مهر و الطاف حق
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۵۳
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و صاحب اندیشه و با ذوقم

        سرکارخانم عباسی

        حضورتان را ارج می نهم و از این همه حسن نیت و

        کوچکنوازی آن عزیز که خبر از بزرگواریتان می هد

        صمیمانه سپاسگزارم

        امیدوارم که با این نقدم چیزی از ارزشهای

        شعرتان را کم نکرده باشم

        برگ سبزی بود تحفه ی درویش

        چه کند بی نوا همین دارد

        با امید اینکه باز هم عمری باشد و باز

        در خدمت شعرهای زیبایتان باشم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۳۳
        درودو سپاس بر شاعر ارزنده و با ذوقو صاحب اندیشه ام

        سرکارخانم جمیله عجم ( بانوی واژه ها)

        از اینکه دراین پست از عزیزان پذیرایی کردید صمیمانه

        سپاسگزارم و قدر محبتهایتان را خواهم دانست

        برایتان بهترین هارا آرزو دارم و امیدوارم که هم در زندگی

        مجازی و هم حقیقی موفق وپیروز باشی

        برایتان بهترین ها را آرزو دارم
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۴۸
        درود ادیب بزرگوار
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۵۱

        سلام جناب استاد جمعی بزرگوار
        بهره بردم قربان
        دست پر مهرتان درد نکند
        سایه ی مهرتان مستدام خندانک


        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۷
        درودو سپاس بر استاد بزرگوار وفرهیخته ام

        جناب انصاری (الف رها)

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان

        صمیمانه و صادقانه تشکرو قدردانی میکنم

        با مهرو ارادت فراوان

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        سلام و عرض ادب و ارادت استاد جمعی عزیز و گرانقدر
        نقد و واکاوی بسیار زیبا و ارزنده و آموزنده ای قلم زدید
        دست مریزاد وقتی نقد و بر رسی هر اثری منسفانه و آگاهانه باشد هم خواندنش سود مند و لذت بخش است
        وهم کلاس درسی برای شاگردانی چونان بنده است
        ولی استاد جایی که بنده را متهم به عشق ستیزی کردید
        بسیار متعجب شدم از برداشت جنابتان در حالی که منظور بنده اصلا و ابدا چیزی که شما برداشت کردید نبود
        بهرحال از این نقد بسیار آموختم وقلم توانایتان را میستایم و بسیار دوستتان دارم ومهرتان در دلم پویاست
        موفق و پیروز باشید چونان خورشید در آسمان ادب بتابید
        بقول جنابتان
        بامهر و ارادت خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۴۴
        درودو سپاس بر شاعر ارزنده و فرهیخته ام

        جناب شریفیان

        حضور عزیز و ارزنده ی آن استاد بزرگوارم را صمیمانه

        ارج می نهم و از محبتها و حسن نیت ستایش برانگیزتان

        صادقانه تشکر و قدردانی می نمایم

        آم مطلب را را هم به شوخی برگزارش کنید و به دل نگیرید

        زیرا در مثل مناقشه نیست و می خواستم شوخی کرده باشم و

        در مقابلتان کم آوردم عزیز بزرگوار

        شما به بزرگواری خودتان ببخشید . و اگر احساس می کنید

        که باقصد نوشتم همینجا صمیمانه پوزش می طلبم

        و باور دارم که زندگی بدون عشق اصولا امکان پدیر نیست

        چه عشق زمینی و چه آسمانی آن این خرد نیز در محضرتان

        عاشقی را خواهم آموخت و کار دل هم ربطی به سن و سال ندارد

        برایتان بهترین ها را آرزو دارم

        دست بوسم استاد گرامی

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        معصومه خدابنده
        يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۰
        سلام وارادت استاد گرامی
        بسیار عاااالی
        ان شاالله که خود به شخصه در مکتب شما و اساتید بزرگوار بیاموزم
        قدردانم 🌹🌹
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۷
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

        سکارخانم خدابنده

        حضور عزیز و ارزنده آن بزرگوار که لبریز از

        محبت و حسن نیت است را ارج می نهم و برایتان بهترین هارا

        آرزو دارم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد ترکمان(پژواره)
        يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۰۸

        " وقت رفتن است
        تاریکی فرو رفته در چشمانم! "

        ... سلام استاد اندیشمند و بلند نظر... در همه موارد نقد شما واقعا درخور ستایش است و بسیار منصفانه...
        باری ما زیاد از شما آموخته و قدر آنها را هم خوب می دانیم و همیشه در یادمان خوش می پنداریم...
        وانگهی انتخاب تان نیز بسیار زیرکانه است و به جا...
        نخستین باری است که نگاره های این بانو و شاعر توانا را می بینم... شاعری که صرفا مایه از دل می گیرد و آزمایه از جهان بینی...


        گاهی هیچ راهی جز رفتن هموار نیست
        گویی اینجا کوفه ترین شهر جهان است!

        پ....................
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۱۹
        درودو سپاس بر استاد بزرگوار و فرهیخته ام

        جناب ترکمان

        چه روزهای خوبی که پیش از این داشتیم و هرچه گذشت

        هم فاصله ها بیشتر شد و هم گرفتاریها

        امیدوارم که سالم و تن درست باشید و مانیز در کلاستان

        بیاموزیم ادب و ادبیات را

        دست بوسم استاد

        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسین راستگو
        چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۵۷
        سلام و عرض ادب جناب جمعی بزرگوار
        بسیار آموختم و استفاده کردم و سپاس گزاری می کنم از این که نقد می نویسید بزرگوار. همچنین از زیبایی شعر هم لذت بردم. ممنونم از شما گرامی و هم شاعر محترم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5