سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آخرین دیدار
        ارسال شده توسط

        ماهورا وثوقی

        در تاریخ : دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۵۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۴۱ | نظرات : ۱۲

        دیدمش . چشمانم برای خیره نگاه کردن به این چهره , التماسم میکنند ولی ..... تا بحال شده است که حس کنی , یک هیچ مطلق هستی ؟؟  من اعتراف میکنم , در همین لحظه , روبه روی این غریبه بشدت آشنا , یک هیچ مطلقم . 
        نت به نت صدایش با نورون های مغزی ام میرقصند . انگار خاطرات سخت دوست داشتنی اما دردناکش , هوای به یاد آمدن کرده اند! کافی بود عطرش مژکهای بینی ام را قلقلک دهد تا پرت شوم به خاطراتی که با این دروغی ترین حقیقت زندگی ام ساخته ام . میگرنش عود کرده یود . از دردجانفرسایش به خود میپیچید ومن , از دردکشیدنش به دور خود ! طاقت پر زد و از دست رفت ومن بیتاب آن رگهای برآمده و دردناک , به طرفش پرواز کردم . انگشتانم روی پیشانی تبدارش میرقصیدند . چشمانم این تصویر زنده عشق را با تمام وجود میبلعیدند . دردش آرام گرفت , دردم آرام گرفت ! دستم را گرفت و بوسه زد به سرانگشتانم و گفت : هم دردی و هم درمان .... پرشدم از یک شیرینی ناب اما حال , نمیداند که این دستان دردناک درمانگرش , برای من قاتلی شده اند . تیغ به دست شاهرگم را نشانه میگیرند ! 
        تابحال شده است صدای گریه و زجه روحت را بشنوی ؟؟ از آن روز شوم , روحم روی ویرانه های دلم مینشیند و میزند زیر گریه ..... هق هقش سمفونی غم انگیزی را در شریانهایم بازتاب میکند و تمام سلولهای خونی ام به احترام روح سیاه پوشم , سکوت میکنند !
        انگشتان خواهشگرم , رقاصان ماهری میشدند لابه لای طره موهای خرمایی اش . پلکهای آغشته به اشکم , تمنای بوسه های آتشینش را دارند . شاید از لبهایش به قلبم , سیمی متصل بودکه وقتی میخندید , قلبم آهنربایی میشد برای جذب تمام حسهای شیرین!
        باران بر گونه هایم زد و مرا به حال بازگرداند . مرور خاطرات اویی که الان تمام تنش چشم است برای دیدنم , فقط چندثانیه زمان میخواست , چندثانیه نفس بر !  لب از لب باز کرد , خواست که صدای بی رحمش گوشم را نوازش دهد , که من پیشدستی کردم ... لبخند تلخ که میگویند این است ؟! چقدر کامم تلخ شد ! 
        تابحال شده است بدانی که آخرین دیدار با اوست اما بین دلتنگی و نفرت تمام سلولهای بدنت , عاجز بمانند ؟؟!!  دستم روی قلبش از بیقراری رنگ باخت اما من , ویرانه ای سرپا بودم هنوز ! گفتمش : فقط یک چیزی را بدان . هرکجای این دنیای بی در وپیکر بروی , هیچکس , هیچکس را به مانند من , دیوانه خودت نمی یابی . دیوانه ای که اگر الان , با نگاهت بگویی بمیر , برایت جان میدهد ! بهترین اتفاق بد زندگی ام , برای همیشه خدا نگهدارت ......
        تا بحال شده است شکستن نگاه شیشه ای مردی را ببینی و دلت بخواهد که تمام تکه تکه هایش را بوسه بزنی ؟!    با دست و پایی لرزان , قلبی ویران , چشمانی خون بار , موهایی نالان در دست باد و جسمی زخمی , از اوی شکسته دل کندم .  رفتم , رفتم از دنیایش ولی ,   فقط خدا میداند جوری در تار و پودم رخنه کرده , با نفسهایم عجین شده و با هربار فکرکردن به او , عطرش را در هوا میبلعم که روحم , جایی در میان انگشتان کشیده و مردانه اش , جایی لابه لای ساقه های پریشان زلفش , جایی به هوسناکی لبهایش خودش را زندانی کرد و این منی که دارد میرود , فقط یک جسم توخالی ست !
        اکنون می اندیشم به این که کاش میدانستم روزی اینچنین میشود تا بیشتر ببینمش , بیشتر ببویمش , بیشتر ببوسمش کاش بیشتر ذخیره اش میکردم برای روزهای مبادا !                    پاهایم از حرکت می ایستند . سرسنگینم را روبه آسمان ابری بلند میکنم . خدا نگاهم میکند . اشک سمجی گونه ام را تر میکند و لبخندم , تلختر از زهر است .                                                    نفسهای آخر که میگویند همین است دیگر ؟؟ مگر نه ؟؟!!!!!!!!                                                                                                                                  خیلیییییییی ممنونم از نظرات و پیشنهادات به جا و موثر , رفیق مهربون و دلسوزم , نسرین جان    خندانکخندانک
        و از خواننده های ادیب و بزرگوار که کلبه درویشیمو سرسبز کردید , بسیاااااااااااااار بسیاااااااااااار ممنونم خندانک
                                                           شاد باشید و سرزنده خندانکخندانکخندانکخندانکخندانکخندانکخندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۳۰۴ در تاریخ دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        نسرین علی وردی زاده
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۳۳
        ممنون از متن زیبات ماهورا بانو!
        هر چی بوده به خاطر تلاش‌ و پشتکار خودت بوده و البته به خاطر ذوق لطیفت💕
        قلمت پیوسته مانا و جاودان🌺🌹
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۱۴
        ممنونم بخاطر حضور قشنگت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        قلمت ماندگار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
        سلام ماهورای تماما قلب عزیزم خندانک خندانک خندانک
        خیلی زیبا نوشتی نازنین
        احساساتمونو جریحه دار کردی
        خندانک خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        سلام بر شعله جانم خندانک
        لطف داری بانوی من خندانک خندانک خندانک خندانک
        همیشه شاد و خندان باشی و سلامت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ممنونم از حضور لطیفت عزیز دل خندانک خندانک خندانک خندانک
         مرضیه حسینی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۰۲
        درود ماهورا جان. خیلی زیبا نگاشتی نازنینم خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
        سلام مرضیه بانوی عزیز و ادیب خندانک
        مفتخرم فرمودی زیبا بانو خندانک خندانک خندانک
        ممنونم از نگاه با ارزشت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۰۹
        درودها ماهورای عزیزم
        اول بگم که اسمت خیلی خیلی زیباست خندانک خندانک
        و این متن یا بهتره بگم دلنوشته خیلی قشنگ بود خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        ماهورا وثوقی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۳۷
        سلام به سحر زیبای من خندانک
        خوش اومدی به کلبه درویشی ماهورا خندانک خندانک خندانک
        ممنونم از نظر لطیفت بانوجان
        و
        اسم تو شیرینتر و دلبرتر است سحر بانو خندانک خندانک
        نگاهت زیبا و قشنگه دلبر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۲۸
        سلام
        خدا قوت به قلمتان
        و به قول سحر نامتان هم قشنگ است
        ماهورا وثوقی
        سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۳:۴۲
        سلام از ماست استاد مانای ادیب و بزرگوار خندانک خندانک
        ممنونم از اینکه خط خطی های ذهن شلوغ و به هم ریخته منو لایق نگاهتون دونستین و
        نظر قشنگ و صد البته باارزشتونو نصیبم کردین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیدوارم شادی هاتون و زیبایی های زندگیتون و صدالبته قلمتون مثل اسم زیباتون , تا ابد مانا باشن خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۵
        منتظر شعر ها و و دلنوشته هاتون داخل صفحه ی اشعار بودم
        اما نوشته ی زیباتون رو داخل وبلاگ دیدم🌹👸

        خندانک خندانک بسیار زیبا و دلنشین و پر از احساس خندانک خندانک
        ماهورا وثوقی
        يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۳۷
        سلام به اقای شریفی گرامی خندانک خندانک خندانک
        باعث افتخارمه دیدن نظر زیباتون پای خط خطی هام خندانک خندانک
        ممنونم و بازهم ممنونم از حضورتون و انرژی مثبتتون خندانک خندانک خندانک

        شادیهاتون مستدام خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0