يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ آئینی ها شاعر سیدعلمدارابوطالبی نژاد
|
|
چهل روزاست خورشیداست برنی
لباس وصل پوشیده است برنی
|
|
|
|
|
دل داده ام و به عشق افطار لبت
|
|
|
|
|
عشق تو مرا نمی گذارد تنها
|
|
|
|
|
دل را زده ام به جاده می آیم که
|
|
|
|
|
این راه پیاده آمدم دیدی که
با این دل ساده آمدم دیدی که
|
|
|
|
|
دلم ای دل بیا باهم بگرییم
|
|
|
|
|
برگشت لاله های به خون خفته به وطن(پایان چشم انتظاری)
|
|
|
|
|
بیا قرآن به سر کن این شب وشبهای دیگرهم
لباس عشق بر کن این شب وشبهای دیگرهم
|
|
|
|
|
دل داده ام و به عشق افطارلبت
|
|
|
|
|
پیاده آمده اند این همه مسافرها
به نینوای تو در اربعین چو جابرها
|
|
|
|
|
سلام خواهرخورشید حضرت مهتاب
سلام آینه ی عشق خواهر ارباب
|
|
|
|
|
سلام کرده و خواهم که زائرت بشوم
اجازه می دهی ای خوب شاعرت بشوم
|
|
|
|
|
نگاهت می کنم ،وقتی،خودم رامی نمایم گم
سفر تا می کنم سمت خراسان از دیار قم
|
|
|
|
|
یه علم تودستمه
زدم به جاده
تابدونی عاشقم
میام پیاده
|
|
|