يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ تراژدی شاعر سعید خرسند کاظمی ( هذیون )
|
|
صدایم کن در این برزخ که ندارمت
در این وادی گناه آخرین آرامش من است
دوباره هوای چشمات زد به دلم
|
|
|
|
|
حکومت نظامی شده در اشعارم / صدایم کن که صدای تو شعر سرخ آزادیست
|
|
|
|
|
بین این نبودنها بین تموم وقتهای تنهاییت
بین فصلهای سرد زندگیت
بین پاییز و بارانهای بی بهانه ..
|
|
|
|
|
اے تو ڪه در عشق بازے منی
تو را همچون سرابے در رویا
آسمان و شعر شبهاے منی
|
|
|
|
|
باز سردرد، سردی دستامو رد دادم،
تیر و بهمن، چه نامرد تو را ساختن،
پاییز
-
سعید_خرسند
|
|
|
|
|
اینجا آنجا قفل به زنجیر ..
زندانه تو رو دوست داشتن ..
یادت نمیاد ، خندیدنت ..
امید دوباره به ازاد
|
|
|
|
|
حسادت میکنم به باران ، قطره قطره نوازش میکند تو را
حسادت میکنم به باد ، موهایت را گره میزند
کلمات
|
|
|
|
|
هر چی قدم زدیم نرسیدیم
کفشامون وصله برداشت ، تو نیومدی
هر چی نوشتیم قافیه نداشت
آسمونت اشکاشو حو
|
|
|
|
|
گر روزی تو را بیینم ، چشمانت را دینم قرار میدهم
کلمات احساسات من است
احساساتی که از قافیه چشما
|
|
|
|
|
ساعت نیمی از شب گذشت
دیر چرخید چشمانم ساعت ۱:۵۰
پرده را کنار میزنم و برگی زرد از درخت میافتد
کوچه
|
|
|