سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

سه شنبه ۱۴ اسفند

صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی


بهمن بیدقی

بهمن بیدقی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵

برج تولد:

برج دلو

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸

شغل

:
مهندس عمران

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه

امتیاز

:
۱۰۴۸۵
تا کنون 341 کاربر 1497 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید

لیست دفاتر شعر


۱


اشعار ارسال شده

من قافیه را باختم شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

یکعمره که من سوختم و ساختم ...
ثبت شده با شماره ۱۲۸۴۲۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۵:۵۳    نظرات: ۶
چیست آدم ؟ شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

چیست آدم ؟ که حتی درجنگل وحش هم ، جایی ندارد ...
ثبت شده با شماره ۱۲۸۴۰۳ در تاریخ سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۵:۴۸    نظرات: ۸

نمادعدل مجسمه ای ست ، با ترازویی و، چشمانِ بسته  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۸۳۸۲ در تاریخ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ ۰۵:۴۶    نظرات: ۸

وقتِ اذان است و، سجاده دویده زیر پاهام  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۸۳۵۸ در تاریخ يکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ ۰۵:۴۱    نظرات: ۲۲
روی آزادیِ سرو شعری از بهمن بیدقی از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

روی آزادیِ سرو دوقدم مانده به فجر هدهدی میخوانَد  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۸۳۳۱ در تاریخ شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ ۰۱:۵۵    نظرات: ۸

مجموع ۱۶۵۵ پست فعال در ۳۳۱ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی


انجمن دختران خَیّر
 
موبایلمو که روشن کردم یه پیغام ، لحظه ای اومد و غیب شد . درطول این یه لحظه ، اسم دوستمو دیدمو آخرِ پیغام ، کلمه ی " پیوست " رُو . توویه لحظه فکرم هزارجا رفت ، گفتم
يکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ ۰۵:۱۷    نظرات: ۲

مسبب
 
" او" داشت با یه نفر صحبت میکرد ، شِکوه داشت ازاینکه یه مدتیه خوابِ درست درمونی نداره . طرف به شوخی گفت : لابد عذاب وجدان داری ؟ او با تغیر گفت : چیکارکردم مگه ؟
این موضوع گ
يکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳ ۰۳:۴۸    نظرات: ۶

عشقِ مادر
 
از راهروی بیرون از درب آپارتمانش ، صدایی شنید .
ازچشمیِ درب خواست نگاهی به بیرون بیندازد ، که احساس کرد ، کسی چشمش را نزدیک کرده به چشمیِ در.
او که بود ؟ نمیدانست
سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۰۵    نظرات: ۲۰

آئینِ جان
 
علیرغم مشکلات ، همه چیز دراین عالم بدانگونه که باید ، بوقوع می پیوندد .
تسلیم رفتاری ست که ازتواضع نشأت میگیرد. پذیرش اینکه زندگی رازیست که اعماق آنرا ذهن انسان ، قادر
پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۱۸    نظرات: ۰

همینطور هِرتی ؟
 
مارمولک به مورچه گفت : بیا بریم یه گشتی باهم بزنیم .
مورچه نگفت ما که باهم سنخیتی نداریم ، فقط گفت : می بینی که من دائم مشغول به کارم
مارمولک گفت : از اداره
شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۱۰    نظرات: ۰
مجموع ۱۵۰ پست فعال در ۳۰ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2