صفحه رسمی شاعر بهمن بیدقی
|
بهمن بیدقی
|
تاریخ تولد: | شنبه ۸ بهمن ۱۳۴۵ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | مهندس عمران |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | طراحی - نقاشیخط - صنایع دستی چوبی شامل نقش برجسته و مجسمه - نقاشی رنگ روغن -عکاسی- سرودن شعر - نوشتن داستان کوتاه |
امتیاز : | ۸۷۲۰ |
تا کنون 308 کاربر 1322 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: برای مشاهده ی آثار هنری دیگر (ازجمله طراحی ، نقاشی ،خط ، صنایع دستی )درصورت تمایل میتوانید به گوگل و وبلاگ اینجانب در سایت صدهنر مراجعه فرمائید . یا اینکه درگوگل به فارسی بهمن بیدقی را تایپ فرمائید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
دلیلش چیست ،
که به کرمان میبری اینهمه زیره ؟
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۲۴۷ در تاریخ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۱۸
نظرات: ۸
|
|
ای ابرهای پاره پاره !
دیگر برای من ،
هیچ ، نمانده چاره
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۲۲۲ در تاریخ يکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۱۶
نظرات: ۸
|
|
دراقیانوس ذهنم ،
غرق میشدم که تو،
برایم شدی ناجی
با تو همنوا شدم
درست است که من هیچ ام اما ،
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۱۹۰ در تاریخ شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۰۸
نظرات: ۸
|
|
یلدای طولانی را دیدم که داشت ،
هندوانه ای ،
زیرِ بغل ام می گذاشت
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۱۵۱ در تاریخ پنجشنبه ۸ دی ۱۴۰۱ ۱۸:۰۸
نظرات: ۱۰
|
|
وقتی دنیا ، بسان غازگولنگ
با آن راه رفتنِ مسخره ش ، ز پیش ام میرود ...
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۶۱۲۲ در تاریخ چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ ۱۶:۰۳
نظرات: ۱۰
مجموع ۱۴۴۸ پست فعال در ۲۹۰ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر بهمن بیدقی
|
|
آئینِ جان علیرغم مشکلات ، همه چیز دراین عالم بدانگونه که باید ، بوقوع می پیوندد . تسلیم رفتاری ست که ازتواضع نشأت میگیرد. پذیرش اینکه زندگی رازیست که اعماق آنرا ذهن انسان ، قادر
|
|
|
|
همینطور هِرتی ؟ مارمولک به مورچه گفت : بیا بریم یه گشتی باهم بزنیم . مورچه نگفت ما که باهم سنخیتی نداریم ، فقط گفت : می بینی که من دائم مشغول به کارم مارمولک گفت : از اداره
|
|
شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۱۰
نظرات: ۰
|
|
های لایتِ اندیشه هام 1 1- ما گاهی دست به انجام کارهایی میزنیم که حتی جربزه ی دیدنِ فرجامش را هم نداریم . 2- بازیگریِ هیچکداممان بدک نیست، وقتی دراشتباهاتمان
|
|
يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۳:۲۰
نظرات: ۰
|
|
راستی دیگه چه خبر؟ : داداش ! هرطورشده میخوام این فَرشو بخرم نیاز به پول دارم . : آبجی آخه تو همین ماه گذشته یه فرش خوب خریدی ! : داداش آخه این فرش یه جایزه ی خیلی خیلی
|
|
شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۳۸
نظرات: ۲
|
|
آقای سورئال ازهمون وقت که یه گل رؤیایی زد و خودش ازدیدنش میخکوب شد و با دودستش دست کشید روی سرش و با دیدنِ هجوم هم تیمی های فوتبالیش برای تشکراز او، هوارُو پس دید و شروع کرد به فرار و
|
|
پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ۱۶:۴۰
نظرات: ۰
مجموع ۱۴۷ پست فعال در ۳۰ صفحه |