صفحه رسمی شاعر جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
تاریخ تولد: | بدون اطلاعات |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۹۹۷۱۷ |
تا کنون 2588 کاربر 22020 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: واژه ها
تنها همنشین من اند
وقتی که تنهایی ها
عودمی کنند!
(بانوی واژه ها یعنی کسی که سالهاست به عقد واژه ها درآمده و تنها همراه وهمدمش واژه هاست)
برخی ازاشعارم نیازمند ویرایش هستند که اصلاح شده شان را دروبلاگ شخصی ام می توانید مطالعه کنید ...
|
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
غصه ریزان است وچترپاره ای دردستمان! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۷۹۲۷ در تاریخ ۲ روز پیش
نظرات: ۵۹۶
|
|
درهبوط رنگ رنگ برگها
کوچه های شهرخیلی باصفاست! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۶۱۹ در تاریخ چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ۱۸:۰۳
نظرات: ۲۱۳
|
|
تنهاتراز برگی که سرگردان باد است! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۱۹۴ در تاریخ چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ ۲۰:۱۹
نظرات: ۳۳۷
|
|
درد آهش تا ثریا رفته است! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۱۰۹۳ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳ ۰۶:۵۶
نظرات: ۴۵۸
|
|
خشکیده درما چشمه های روشن احساس! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۲۹۶۹ در تاریخ دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ ۱۸:۱۵
نظرات: ۲۰۴
مجموع ۲۷۰ پست فعال در ۵۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر جمیله عجم(بانوی واژه ها)
|
|
به نام خدا ازخانه بیرون می آیم تا باغچه دم در را آبیاری ک
|
|
سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰
نظرات: ۱۹
|
|
به نام خدا شب بودو ازخانه ی دایی بیرون زدیم حرم زیاد دور نبود ده سال بیشتر نداشتم وازآخرین باری که آمده بودم مشهد دوسال می گذشت وبی بی هم که نابینا ب
|
|
سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۱۳
نظرات: ۲۵
|
|
طبق معمول هرماه دوباره رفته بودم خانه سالمندان پیش شهربانو میوه هاروکه بین هم اتاقیای شهربانو قسمت کردم متوجه پیرزن اتاق کناری شدم که از پنجره ای که بین دو اتاق واقع شده بود
|
|
دوشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ ۰۹:۲۷
نظرات: ۵۶
|
|
هوا خوب است خورشید عاشقانه هنرنمایی می کندونسیم ملایمی پیکره ی شهر را نوازش می دهد ومن گوش شیطون کر حالم بد نیست شاد وسرحال از خانه بیرون زده ام.... بهار همین نزدیکیهاست وآسمان بو
|
|
دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ ۱۷:۴۹
نظرات: ۲۵
|
|
به نام خدا غروب شده بود وآبیاری زمین تمام مرد کشاورزخسته ازکار روزانه بیلش رابردوشش گرفت تا به خانه اش برگردد؛ که یکدفعه درختان هلو باغ همسایه توجهش راجلب کرد یا
|
|
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ۲۳:۵۹
نظرات: ۴۲
مجموع ۱۰۸ پست فعال در ۲۲ صفحه |