سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

جمعه ۵ بهمن

صفحه رسمی شاعر نیما ولی زاده


نیما ولی زاده

نیما ولی زاده



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۷۱

برج تولد:

 سنبله

جنسیت

:
بدون اطلاعات

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۴۰۰
تا کنون 44 کاربر 90 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


خزر در آغوشِ تو مست از سوگِ چیچَست موجِ خون/هامونِ بوسه خواه لبش از اشکِ سیستان غرقِ خون  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۱۷۸ در تاریخ شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۵۱    نظرات: ۴
خلسه شعری از نیما ولی زاده از دفتر ماهور بارانی نوع شعر شعرناب

شباطِ جادویِ ایمان به خون رقصان و حیران است / منم الحادِ مصلوبِ گناهْ بر شعرِ دامانت  ...
این شعر را ۹ شاعر ۱۱ بار خوانده اند.
محمد اکرمی (خسرو) ، مریم عادلی ، شاهزاده خانوم ، عباسعلی استکی(چشمه) ، بهروز عسکرزاده ، محمد گلی ایوری ، نیره صدری و ۱شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۰۰۲۳ در تاریخ شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۵۱    نظرات: ۶

به شامگاهِ منعکس در دیدگانت رنگِ خون/من مرگ را در سینه ام بعد از تو زندان کرده ام ...
ثبت شده با شماره ۱۲۹۸۵۸ در تاریخ شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۷:۲۲    نظرات: ۴

تو آدرینایِ آتشگاه ، غزلْ محکوم به زیبایی/ رزِ وحشیِ شهرِ ماه ، لبت نفرینِ زیبایی  ...
ثبت شده با شماره ۱۲۹۷۲۹ در تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۲۸    نظرات: ۱۲

شاید پرستش یک نقاب از لذتِ دیدارِ توست/شاید خدا هم یک سراب از لمسِ رازآلودِ توست ...
ثبت شده با شماره ۱۲۹۳۰۷ در تاریخ جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ ۱۷:۳۲    نظرات: ۸

مجموع ۹۰ پست فعال در ۱۸ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیما ولی زاده


زروان در تکرار مانترا نام خویش ، به مراقبه نشست
او ، خود را پرستید و از نیایش نامش ، زمان متولد شد
آینه ای که چهره ی او را در خود بازتاب میداد
او ، به آینه نگاه کرد و از تماشای تصویر
۱۱ روز پیش    نظرات: ۰

شب بود و ماه خونی ، در آسمان میدرخشید . ستارگان بر دامن نور ، بوسه میزدند و در آغوش تاریکی ، آرام میگرفتند . به همراه سایه ام به سمت میتریوم میرفتم . درب ورودی به سمت شرق ، قرار داشت. از شرق بود که خو
۲ هفته پیش    نظرات: ۰

آناهیتا یشت
در آغاز تنها زروان بود که در ابدیت قدم میزد
زروان نام های بیشمار داشت
نام هایی که پیش از زمان و آنگاه که هنوز جلوه ای وجود نداشت ، او را با آنها میخواندند
نام هایی به و
دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۷    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2