سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

جمعه ۵ بهمن

صفحه رسمی شاعر نیما ولی زاده


نیما ولی زاده

نیما ولی زاده



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۷۱

برج تولد:

 سنبله

جنسیت

:
بدون اطلاعات

تاریخ عضویت

:
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۴۰۰
تا کنون 44 کاربر 90 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


در این پژواکِ چشمانت به وهمْ واژه نیازی نیست/حضورِ سرکشت مرزِ غرور و لمسِ مرگ گشته ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۷۹۲ در تاریخ شنبه ۲ تير ۱۴۰۳ ۱۷:۱۷    نظرات: ۲

تو را در باد میبوسم ، پنهانْ عشق میورزم/ از این ترسی که میگویی هرگز نه نمیترسم ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۶۸۵ در تاریخ دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۱۶    نظرات: ۶

طغیان نکن من را همین تلاطمِ مویت بس است /بر بوسه یِ بی رحمِ تو صد خونِ فرهاد است ، بس است ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۵۵۶ در تاریخ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۲۳    نظرات: ۴

نوری مقدس در افق ، آنقدر دورم از تو من/پیچیده در شعرهایِ من پژواک بارانی توست ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۳۹۹ در تاریخ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۵۳    نظرات: ۶
آینه شعری از نیما ولی زاده از دفتر ماهور بارانی نوع شعر شعرناب

لکه دارم از هراسِ عارفانِ مستِ راه/ من که پایانم تویی ، قلبم به کفر خو کرده است ...
ثبت شده با شماره ۱۳۰۲۹۴ در تاریخ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۱۹    نظرات: ۸

مجموع ۹۰ پست فعال در ۱۸ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر نیما ولی زاده


زروان در تکرار مانترا نام خویش ، به مراقبه نشست
او ، خود را پرستید و از نیایش نامش ، زمان متولد شد
آینه ای که چهره ی او را در خود بازتاب میداد
او ، به آینه نگاه کرد و از تماشای تصویر
۱۱ روز پیش    نظرات: ۰

شب بود و ماه خونی ، در آسمان میدرخشید . ستارگان بر دامن نور ، بوسه میزدند و در آغوش تاریکی ، آرام میگرفتند . به همراه سایه ام به سمت میتریوم میرفتم . درب ورودی به سمت شرق ، قرار داشت. از شرق بود که خو
۲ هفته پیش    نظرات: ۰

آناهیتا یشت
در آغاز تنها زروان بود که در ابدیت قدم میزد
زروان نام های بیشمار داشت
نام هایی که پیش از زمان و آنگاه که هنوز جلوه ای وجود نداشت ، او را با آنها میخواندند
نام هایی به و
دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۳:۵۷    نظرات: ۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
6