صفحه رسمی شاعر احمدی زاده(ملحق)
|
احمدی زاده(ملحق)
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۴۶ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۴ مهر ۱۳۸۹ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۴۰۴۲ |
تا کنون 4319 کاربر 33723 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: موفق در خوبی و احسان و افراغ اندیشه باشید |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
بوسه ها محکوم به اعدامند.
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۴۵۹۷ در تاریخ ۱۲ روز پیش
نظرات: ۳۸۲
|
|
تیزی ناخنت را دوست دارم! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۴۱۸۱ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۲۳۱
|
|
و به شوق بوسه های خونین
ماهی حوض از ماه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۸۷۶۵ در تاریخ يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۴۴
نظرات: ۱۲۶۱
|
|
حتی
گُناه هم ؛
با تو
زیباست.! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۵۷۴۵۶ در تاریخ شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ ۰۲:۵۵
نظرات: ۵۱۶
|
|
کلاه شریعت را به سادگی بر می دارند.!! ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۵۱۲۰ در تاریخ يکشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۳ ۱۶:۴۴
نظرات: ۴۶۶
مجموع ۴۲۴ پست فعال در ۸۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر احمدی زاده(ملحق)
|
|
بودا به دهی سفر کرد ، زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد ، بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : این زن، ه
|
|
شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۳۵
|
|
💎 روزی در شهری حاکم مهربانی زندگی می کرد، که همه مردم او را دوست داشتند و برایش احترام زیادی قائل بودند.اما در بین آنها مرد فقیر و بیچاره ای بود که همواره سعی می کرد حاکم را نکوهش و از او بدگویی کند.
|
|
جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۴۶
|
|
ابن سیرین كسی را گفت: چگونه ای؟ گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟ ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به
|
|
پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۲۵
|
|
درویشی كه بسیار فقیر بود و در زمستان لباس و غذا نداشت. هر روز در شهر هرات غلامان حاكم شهر را میدید كه جامههای زیبا و گران قیمت بر تن دارند و كمربندهای ابریشمین بر كمر میبندند. روزی ب
|
|
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۳۰
|
|
سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی،لگدی به گاوی میزند "گاوی که در هندوستان مقدس است"! فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند! |
|
يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
نظرات: ۲۶
مجموع ۱۲۱۹ پست فعال در ۲۴۴ صفحه |