پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی
آخرین اشعار ناب ابراهیم حاج محمدی
|
ایمان نداری، در خودت انگار، یک روز همچون گُل شکُفتن را
باید بشوئی دست پس از جان، باور کنی در قبر خُفتن را
باید بِبالَد تَن به جان وقتی ، روح، آتشین از عشق سرشار است
می پَروَرانَد عاشقی _هرگز_ آیا فقط با خُرّ و پُف، تن را؟
شاداب جان خواهی اگر باشی، با عشق، بسم الله، پَر بُگشا
اوّل ولی باید بیاموزی اَسرارِ جان در دل نهُفتن را
جانت شود تا بهره مند از عشق، خواهی شود بختت بلند از عشق
پرواز کن بی چون و چند از عشق، همّت کن از دل، غیر، رُفتن را
با عشق تا خورشید وَش باشی، سرشار باید از عَطَش باشی
چون غُنچه با تصمیمِ گُل گشتن، از سَر به دَر کن عزمِ خُفتن را
تا از جنون سَر دَر نیاوردی، بیهوده دَم هرگز نزن از عشق
حظ می بَرَد مجنون فقط، مجنون، اسرارِ عشق از دل شنُفتن را
سَر سَمتِ دل جُفتن* فقط عشق است، لا غیر، پس در خود مُسَجّل کن
مانندِ مجنون بی خیال، آسان، دل سَمتِ سَر هرگز نَجُفتن را
بیدار دل تر کیست از عاشق؟ بَختَت مُساعِد کرد اگر دلدار
با طِیبِ خاطِر رو غنیمت دان با تیرِ عشقش سینه سُفتن را
محوِ خیالِ رویِ دلداری؟ پس غیر از او نَنیوش چیزی هان
تیزی نبخشی هیچ گوشَت را، از غیرِ او چیزی شِنُفتن را
عُریان تر از آئینه ها باید، حقّ با زبانِ بی زبانی گفت
بی عشق کی عریان بیاموزی آئینه سان آیینِ گفتن را
@@@@@@@@
* جفتن . [ ج ُ ت َ ] (مص ) خم شدن . مایل شدن .
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام حضرت دوست ممنونم زنده و شاداب باشید و سرفراز | |
|
درود بر شما سپاسمندم زنده باشید | |
|
سلام و سپاس بزرگوار | |
|
سلام علیکم و سپاسگزارم حضرت دوست موید باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.