دامان زمان

درود بر شما
موفق باشید

سلام و درود به استاد بزرگوارم جناب غرب گرامی🌺
امروز صبح که به سایت وزین شعر ناب وارد شدم چشمم به غزل زیبای شما روشن شد و بسیار لذت بردم.به حق باید گفت که شما پیچ و خم شعر کلاسیک را بخوبی میشناسید و شعر شما تداعی کننده ی اشعار شعرای بنام این سبک است.و چه خوب است(لااقل با سلیقه ی بنده) کسانی مثل شما هستند که هنوز بیرق این سبک را افراشته نگاه داشته اند.آن هم در زمانی که همه میخواهند حرفِ نو بزنند یا نو حرف بزنند!! که بنده بی سواد مفهوم این نو گویی را درک نکرده ام! بنظر من آنچه زیباست ،زیباست. تا زمانی که مفاهیم زیبایی شناسی تغییر نکرده تفاوتی نمیکند در چه عصر و زمانی بسر میبریم.همان گونه که هزار و اندی سال است روز اول فروردین را عید مینامند و هنوز زیباست و هزاران سال است موسیقی کلاسیک غربی با همان شیوه نواخته میشود و همچنان زیباست و هزاران سال است قران و تورات و انجیل به همان شکلی که نازل شده برای پیروانش همچنان زیباست و هزاران مثال دیگر،با همین نگاه،بنده مدعی هستم شعر کهن فارسی با همین شکل و قاعده هزار و اندی ساله اش همچنان زیباست،مفاهیمش همچنان زیباست و البته امروزی،بر خلاف آنچه برخی منتقدان مدعی آن هستند.چه کسی درک نمیکند ( در خم زلف تو دلهای چو من پیچیده) یعنی چه!!؟ همگان میفهمند و چه کسی میتواند ادعا کند این مفهوم قدیمیست؟! مگر عشق کهنه میشود؟ مگر طلب معشوق تاریخ انقضا دارد؟!! مگر در این زمانه ی وانفسا دگر کسی عاشق نمیشود!!؟
به هر رو سپاسگزارم از غزل زیبای شما و از اینکه این غزل را با ما به اشتراک گذاشتید.در باب فنون شاعری ،اینکه بنده بخواهم نقاط قوت شعر شما را اینجا بیان کنم مصداق این بیت شعر است که میگفت
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است
پس بنده چنین خبطی نمیکنم و در انتظار میمانم که اساتید حاضر در سایت ما را به نقدی در خور این غزل میهمان کنند🌺🌺🌺🌺
پاینده باشید جناب غرب گرامی🙏

درود بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود

بزرگوار شعر زیبایی بود

🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

درود جناب غرب
شعر زیبایی بود احسنتم

درود بزرگوار زیبا بود

درودها





⚘⚘⚘⚘⚘⚘

سلام و درود بر شما آقای غرب گرامی🌻
شیوه به کار بردن آرایه های مختلف در شعرتان تحسین برانگیز و خلاقانه هست
درود بر شما🌻

سلام و درود جناب غرب عزیز
غزل زیبایی سرودید از خواندنش حظ وافر بردم
پاینده و سلامت باشید

سلام و درود استاد


بسیار زیبا و دلنشین بود

درود بر شما بزرگوار
سروده ای بس زیبا و گوشنواز احسنت بر قلم توانایتان

چشم خونبار سِزَد بیخبر از صورت عشق
آن که نادیده تو را ، بر غم من خندیده
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷

آب در دست خودت داری اگر بگذارش
که دوباره قلم اهل دلی رقصیده

باز از شوق نوشتن سروپایم ذوق است
این چه شوریست که بر جان و دلم شوریده

فن گفتار سخن روزیِ امروزه ی ماست
چشمه ی طبع اساتید نظر جوشیده

گرچه در پیش ادیبان همه ام اشکال ست
چشم صاحب نظری عیب مرا پوشیده

هرچه بی ارزش و بی مهر و پر ایراد ولی
فخر دارم غزلی از قلمت روییده


سلام استاد نازنینم
چند روزی بود به امید خوانش قلمتان بی تابی می کردم
خوشحالم که امروز توفیق حاصل شد
استاد عزیز ما تشنه ی حضورتون هستیم دریغ نکنید
ارادتمند و خاکسارتان

درود برشما موفق باشید

عطش تشنه لبان ، حسرت باران دارد
کِی رسد آب ز ساقی ، به لب تفتیده
دستمریزاد و درود برشما

درود فراوان بر جناب غر ب بزرگوار
مثل همیشه
بسیار
زیبا
بود

عرض سلام و ارادت استاد ادیب و گرانقدر
بسیار زیبا و دلنشین
عالی بود شاعر عزیز
قلم زرینتون همیشه رقصان

سلام

دوست بسیار ارجمندم
جناب حمید غرب بزرگمهر
سروده بسیار زیبایی است مثل تمام اشعار قبلی تان
سپاسگزارم که دوستان را از لذت خوانش اشعار زیبایتان بی بهره نمی گذارید
-----------------------

----------------
این کوچه را یکباره بارانی نکن ای عشق
پاییز را اینگونه طولانی نکن ای عشق

وقتی دلم سرمای جان‌فرسا نمی‌خواهد
هر شب هوایم را زمستانی نکن ای عشق
--------------------------------- مهدی ملکی (الف )

سلام ها. .
درود ها. ..

احسنت

عالیست درود

سلام و درودها استاد عزیز
خیلی رسا و روان غزل میگید