به نام خدای زمان و زمین
که امداد غیبش بود در کمین
دو دست فراخش محیط هر کجا
عصا حد جاریش بود بی صدا
به کرسی نشسته حکومت کنند
به عدلش بدان را عقوبت کنند
عدو در ضرورت حمایت کند
گهی یار نادان هدایت کند
که فرجام کاری شود روبراه
بشر ختم کارش شود بی گناه
نه هر خیر وشر که پندار ماست
تعلق پذیرد ته کار ماست
چونان بی شماریم سپاه خدا
ز عمق زمین و خورشید و ماه
روان سمت یزدان بگردد مسیر
بشر قالب آید پس ابلیس اسیر
اراده شود رام آدم اگر
زفرجام هرکارخدا در نظر
شوند فاضله مداین همه
به وصل نایل آییم همه یک شبه
بنازم خدارا حکیمن بصیر
ازل تا ابد بشر در مسیر
به طول و به عرضی بشر در سفر
پس ابلیس نهاد و رهی پر خطر
جنود خداوند یل بی نشان
پراکنده داریم بسی در جهان
که از جان خوبان حفاظت کنند
ضرورت ز مظلوم حمایت کنند
بنازم به گمنام و سرباز دین
امامم به غیبت وصیش به زین
شراب شهادت طلب بر سبو
نفوس پلیدان خفه در گلو
دو نعمت بفرمود رسول امین
نباشد ز آن دو بهی بر زمین
اول امنیت سلامت دوم
امید شامل آیدخواص و عموم
در ایران زمین فراهم شده است
فراهم زسرباز گمنام شده است
دلیران گمنام این خاک پاک
ز لوس پلیدان کنند پاک،خاک
سرای من ایلام وایرانیان
جنود خداوند به بیگانگان
سرهر پلیدی به خاک آوریم
مسلمان وشیعه خدا باوریم
سلام سر سپرده به امر امام
چنان ذوالفقاربرون از نیام
مبادا که دشمن شبیه خون زند
به هامون ما زجیحون زند
خزر تا خلیج نگهبان شوید
سپر سینه بر مسلمان شوید
سر و جان فدای وطن گر کنید
نه دنیا که عقبای خود زر کنید
شهادت شود نصیبت اگر
بهشتی شوید و جاوید اثر
بمانی تو با نام گمنام خود
بخواند حسینت تو هم نام خود
مهیا مداوم مدد از علی
سلام بررسول و درود بر وصی
(فریبرز)تو با نام گمنام خود
سلام کن به همنوع و هم نام خود
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.