يکشنبه ۴ آذر
قومِ قارقار شعری از آرمان پرناک
از دفتر ☑ سپیدگاه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۵۰ شماره ثبت ۹۹۲۸۱
بازدید : ۴۴۶ | نظرات : ۳۸
|
آخرین اشعار ناب آرمان پرناک
|
قومِ قارقار یک طرف
و
مترسک یک طرف.
باور کن،
مترسک هم گاهی می ترسد.
(مزرعه زیر هجوم
و
مترسک، شب و روز
مترسک، جیغ و باد
مترسک، ترس و لرز
قارقار ... مترسک تنها
چه کسی جیغ مترسک را شنید؟
مزرعه زیر هجوم
و
مترسک با خود،
می گوید که: ببین!
مترس! می گذرد ...).
آرمان پرناک
5 خرداد 1400
|
نقدها و نظرات
|
سلام بانو متشکرم زنده باشید | |
|
سلام متشکرم جناب سلامت باشید | |
|
درود بیکران بر بانو رحیمی ارجمند بسیار سپاسگزارم شاد و سلامت باشید | |
|
سلام و درود بیکران بر جناب شهنی گرانقدر بزرگواری فرمودید بسیار ممنون و متشکرم زنده باشید | |
|
درود فراوان بر شما قدم رنجه فرمودید بسیار ممنونم از حضور ارزشمندتان شاد و پیروز باشید | |
|
سلام آقا ابوالفضل عزیز خیلی خوش آمدید بسیار سپاسگزارم از حضور و نظر ارزشمندتان زنده باشید | |
|
سلام بانو خیلی خوش آمدید ممنونم زنده باشید | |
|
درود فراوان بر جناب راجی عزیز حضورتان مایه مباهات بنده است خیلی ممنونم سلامت و برقرار باشید | |
|
سلام و درود فراوان بر بانو آفاق ارجمند قدم رنجه فرمودید خیلی ممنونم شاد و برقرار باشید در پناه حق | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و ارزشمند با تصویرپردازی طبیعت گرا
حرف دل رانگاشتید
گرچه غمگین اما رئال