يکشنبه ۴ آذر
غزل شعری از پگاه عامری
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۴۴ شماره ثبت ۹۸۶۱
بازدید : ۸۴۶ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب پگاه عامری
|
هزاران آشنا در چهره ات پیداست انگاری
صمیمانه نگاهم میکنی ، رویاست انگاری
چه سرگردان به هر سو می روی با پای آواره
سلام ای دلپذیرم! جای تو اینجاست انگاری
به سویم آمدی ، من بینهایت دوستت دارم
بر این باور که روحت مثل من تنهاست انگاری
نشستی مثل باران، تا بر این دنیای خشکیده
غبار سالها ، از خاطرم برخاست انگاری
یخ روحم ترک برداشت ،حسم سخت ترسیده
دلم اما نه انگاری در این دنیاست انگاری
نگاهت میکنم ، شاید بفهمم دوستم داری
نمیفهمم ! نگاهت دور و ناپیداست انگاری
من از احساس شک کردن به احساس تو بیزارم
ولی دست دلت رو نیست،شک هم پاست انگاری
همین حالا در این فکرم فراموشت کنم فردا
تو میخندی !زمان گنگ است و بی فرداست انگاری
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.